ریشه خدع: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
Added root proximity by QBot
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
حيله كردن. فريب دادن. در قاموس گويد: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المكروه من حيث لا يعلم» و خديعه نيز به معنى حيله است . [انفال:62] هر گاه بخواهند فريب دهند خدا برايت كافى است. [بقره:9]. طبرسى فرموده: يخادعون در آيه بين الاثنين نيست زيرا مفاعله گاهى يكطرفى مىآيد مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گويد مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب براى بين الاثنين الست و گاهى براى تكثير مىآيد چنانكه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر مىآيد مفاعله در آيه فوق براى كثرت باشد يعنى: منافقان شديداً با خدا خدعه مىكنند . * [نساء:142] حقّا كه منافقان خدا را فريب مىدهند خدا فريب دهنده آنهاست. اگر گويند: آيا مىشود به خدا نسبت مخادله داد؟ آيا مىشود گفت كه خدا فريب مىدهد؟. گوئيم: اين تعبير و نظير آن در قرآن بسيار است مثل [آل عمران :54]، [رعد:42]، [نمل:50]، [انفال:30]. مكر ابتدائى مذموم و از صفات ناپسند است ولى مكر در مقابل مكر ممدوح و قابل ستايش است مثلا كسى كه مىخواهد شخصى را به خواب دهد و پول او را به دزدد اين شخص متوجّه شده جاى پول را عوض مىكند. تصميم اوّلى مذموم و قبيح است ولى حيله شخص دوم كه د ر واقع چاره جوئى در مقابل حيله است ممدوح مىباشد. آنچه در آيات فوق قابل دقّت است، اين است كه مكرد و مخادله خدا در مقام ثانى آمده على هذا مكر پسنديده است و مذموم نيست . خدا به كسى حيله نمىكند و كسى را فريب نمىدهد، فريب دادن و حيله كردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولى كسيكه از هدايت خدا اعراض مىكند خود را مورد غضب خداوند قرار ميدهد و گرفتار سخط حق تعالى مىشود و اين عبارت ديگر، مَكْرِ خدائى است . همچنانكه در جاى رطوبتى نشستن موجب درد پا و روماتيسم است همانطور شقاوت و بدبختى معلول بى اعتنائى به حقّ است و چون اين عليّت و معلوليّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا مىگوئيم كه خدا به او مكر كرد ولى واقع اين است كه به اثر قبيح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابى كه خدا قرار داده بود. | حيله كردن. فريب دادن. در قاموس گويد: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المكروه من حيث لا يعلم» و خديعه نيز به معنى حيله است . [انفال:62] هر گاه بخواهند فريب دهند خدا برايت كافى است. [بقره:9]. طبرسى فرموده: يخادعون در آيه بين الاثنين نيست زيرا مفاعله گاهى يكطرفى مىآيد مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گويد مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب براى بين الاثنين الست و گاهى براى تكثير مىآيد چنانكه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر مىآيد مفاعله در آيه فوق براى كثرت باشد يعنى: منافقان شديداً با خدا خدعه مىكنند . * [نساء:142] حقّا كه منافقان خدا را فريب مىدهند خدا فريب دهنده آنهاست. اگر گويند: آيا مىشود به خدا نسبت مخادله داد؟ آيا مىشود گفت كه خدا فريب مىدهد؟. گوئيم: اين تعبير و نظير آن در قرآن بسيار است مثل [آل عمران :54]، [رعد:42]، [نمل:50]، [انفال:30]. مكر ابتدائى مذموم و از صفات ناپسند است ولى مكر در مقابل مكر ممدوح و قابل ستايش است مثلا كسى كه مىخواهد شخصى را به خواب دهد و پول او را به دزدد اين شخص متوجّه شده جاى پول را عوض مىكند. تصميم اوّلى مذموم و قبيح است ولى حيله شخص دوم كه د ر واقع چاره جوئى در مقابل حيله است ممدوح مىباشد. آنچه در آيات فوق قابل دقّت است، اين است كه مكرد و مخادله خدا در مقام ثانى آمده على هذا مكر پسنديده است و مذموم نيست . خدا به كسى حيله نمىكند و كسى را فريب نمىدهد، فريب دادن و حيله كردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولى كسيكه از هدايت خدا اعراض مىكند خود را مورد غضب خداوند قرار ميدهد و گرفتار سخط حق تعالى مىشود و اين عبارت ديگر، مَكْرِ خدائى است . همچنانكه در جاى رطوبتى نشستن موجب درد پا و روماتيسم است همانطور شقاوت و بدبختى معلول بى اعتنائى به حقّ است و چون اين عليّت و معلوليّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا مىگوئيم كه خدا به او مكر كرد ولى واقع اين است كه به اثر قبيح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابى كه خدا قرار داده بود. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
وله:100, الله:90, هم:87, اله:87, امن:82, ما:74, انن:64, هو:61, ب:51, خدع:49, ان:49, ک:43, الذين:41, نفق:41, قوم:41, اذا:36, سبل:36, الا:36, نفس:31, رود:28, علم:25, ف:25, الى:25, سمع:23, على:23, حسب:23, اخر:23, فى:20, صلو:20, يوم:20, ل:20, شعر:20, ه:18, قلب:18, کفر:18, کسل:15, رئى:13, انس:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |