وِزْر
«موازره» از مادّه «وِزْر» به معناى معاونت است، چرا که هر کسى به هنگام معاونت، قسمتى از بار دیگرى را بر دوش مى کشد.
«وِزْر» به معناى بار سنگین است، و به معناى مسئولیت، نیز مى آید; چرا که آن هم یک بار سنگین معنوى بر دوش انسان محسوب مى شود، و اگر به وزیر، وزیر گفته مى شود، به خاطر آن است که: بار سنگینى از ناحیه امیر، یا مردم بر دوش او گذارده شده است. و از «وَزَر» (بر وزن نظر) گرفته شده که به معناى پناهگاه در کوه است، و گاه به معناى مسئولیت نیز آمده است و گناهان را نیز به همین جهت «وزر» مى گویند که بار سنگینى است بر دوش گناهکار.
ریشه کلمه
- وزر (۲۷ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن جسر) به معنى ثقل و سنگينى است طبرسى گفته اشتقاق آن از وَزَر (بر وزن فرس) است. راغب گفته: وزر به معنى سنگينى است به علت تشبيه به كوه. پس مطلب طبرسى و راغب هر دو يكى است. قران مجيد هريك بجاى ديگرى آمده است مثل [نحل:25]. [عنكبوت:13]. ناگفته نماند وزر مصدر واسم هردوآمده است (سنگينى، سنگين يعنى بار) و اغلب در گناه بكار رفتهكه بار سنگينى است به گردن گناهكار. ولى در غير گناه نيز آمده چنانكه خواهيم گفت. * [طه:100]. هر كه از آن اعراض كند روز قيامت بار گناه را حمل خواهد نمود. * [انعام:31]. آنها گناهان خويش را به دوش مىكشند آگاه باش بد است آنچه حمل مىكنند «يَزِروُنَ» حمل بار سنگين است. * [انعام:164]. «وازِرَةٌ - اُخْرى» صفت نفس اند يعنى: هيچ نفس حامل گناه،گناه نفس ديگرى را حمل نمىكند و هر كس گناه خويش را به دوش مىكشد. *** * [شرح:1-3]. مراد از وزر ظاهرا سنگينى رسالت و تنگى سينه از آن است در مقابل عدم قبول مردم، كه آن حضرت سنگينى آن را كاملا احساس مىكرد و ظاهرا «أَنْقَضَ ظَهْرَكَ» اشاره به احساس كامل آن است و وضع وزر همان شرح صدر و انفاذ دين و توفيق پيشرفت آن است يعنى آيا سينه ات را وسيع نكرديم ،بار سنگينت را از تو برداشتيم بارى كه به پشتت سنگينى مىكرد. در اين آيه وِزْر به معنى ثقل آمده نه گناه ايضا در آيه [طه:87]. مراد زيورآلات است كه اوزار و اثقال ناميده شده، بقولى بنى اسرائيل آنها را از فرعونيان عاريه گرفته بودندو پس ندادند وخود را مجرم دانسته و اوزار گفتهاند و نيز در آيه [محمّد:4]. كه به معنى اسباب جنگ است گويند سلاح جنگ را از آن اوزار گويند كه بر حامل آن ثقيل است. * [فرقان:35]. وزير به معنى كمك و يار است كه مقدارى از وظائف بالا دست خويش را حمل مىكند. و آن دوبار در قران مجيد آمده و هر دو در باره هارون «عليه السلام» است. [طه:29]. [فرقان:35].