نَسِيَا
ریشه کلمه
- نسى (۴۵ بار)
قاموس قرآن
نَسْى و نِسْيان هم به معنى فراموش كردن آيد و هم به معنى اهمال وبى اعتنايى. فيومى در مصباح مىگويد: نسيان مشترك است ميان دو معنى يكى ترك از روى غفلت و ديگرى ترك از روى عمد. [بقره:237]. يعنى قصد ترك و اهمال نكنيد. راغب گويد: نسيان آن است كه انسان محفوظ در ذهن خود را از ياد برد به واسطه ضعف قلب ياغفلت و يا از روى قصد تا از قلب او محذوف شود و از يادش برود... هر نسيانيكه خداوند ذمّ كرده نسيانى است كه اصل آن از روى تعمد بوده (وبى اعتنايى كرده تا از ياد رفته است)... نَسْى (بروزن فلس) در عرف نام چيزى است كه به آن كم اعتنا مىكنند. قرآن كريم به هر دو معنى ناظر است آياتى از قبيل [كهف:61]. [كهف:73]. [اعلى:6]. در باره نسيان و فراموش كردن متعارف است. و آيات ديگر در نسيان از روى بى اعتنايى و اهمال مثل [انعام:44]. چون ترك كردند و بى اعتناشدند به آنچه تذكر داده بوديم دَرِ هر شىء را بروى آنان گشوديم . [طه:126]. همانطور آيات ما بر تو آمد پس از روى بى اعتنايى آنها را از ياد بردى، اينك نظرى به چند آيه: 1- [طه:115]. ظاهرا مراد نسيان عهد است رجوع شود به «عَزْم» و «عَهْد» به آدم راجع به نخوردن از شجره يا گوش ندادن به حرف شيطان، توصيه كرديم ولى آن را از ياد برد و در او تصميمى نيافتيم. 2- [اعراف:51]. امروز به آنها اعتنا نمىكنيم چنانكه به ملاقات اين روز به وقت ابلاغ پيامبران، اعتنا نكردند. 3- [حشر:19]. نباشيدمانند آنانكه خدا را از روى بى اعتنايى فراموش كردند و خداخودشان را از يادخودشان برد حرف فاءْ در «فَأَنْساهُمْ» نشان مىدهد كه نتيجه فراموش كردن خويش است. 4- [بقره:286]. روشن است كه مراد نسيان و خطاى مسول است كه هر دو از روى بى اعتنايى بدستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطأ». 5- [اعلى:6]. اقراء به معنى خوانا كردن است «اَقْرَأَهُ: جَعَلَهُ يَقْرَهُ» در مجمع فرموده: اِقْراء آن است كه شخص را وادار به قرائت كنى تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمايى. ولى در آيه ظاهرا معنى اول مراد است يعنى : ما تو را خوانا مىكنيم درنتيجه فراموش نمىكنى مراد از آن تمكين رسول الله «صلى الله عليه واله» از حفظ قرآن است كه اصلا آن را فراموش ننمايد، اين آيه مفيد آن است كه آن حضرت به مدد خدا راجع به آيات ابدا فراموشى نداشت. 6- [مريم:64]. نسىّ به معنى فراموشكار است يعنى خداى تو فراموشكار نبوده است. 7- [مريم:23]. «نسى» را در آيه به فتح و كسر نون خواندهاند و آن شىء حقير و غيرقابل اعتنا است كه به فراموشى زده شود يعنى: ايكاش پيش از اين مىمردم و چيز نامعتنى به و فراموش شده بودم.