نَحْبَه
«نَحْب» (بر وزن عهد) به معناى عهد و نذر و پیمان است، و گاه، به معناى مرگ، یا خطر، یا سرعت سیر، و یا گریه با صداى بلند نیز آمده.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
[احزاب:23]. راغب مىگويد نحب نذر محكوم به وجوب است «قَضى نَحْبَهُ» يعنى به نذر خويش وفا كرد، طبرسى آن را از ابوقتيبه نقل كرده در نهج البلاغه خطبه 81 درباره مردگان فرموده: «فَهَلْ دَفَعَتِ الْاَقارِبُ اَوْنَفَعَتِ النَّواحِبُ» آيا خويشان از مرگ آنها جلوگيرى كردند و يا نذر كنندگان كه درباره آنها نذر كردند سودى دادند؟! «قَضى نَحْبَهُ» را درباره كسى گويند كه به اجل طبيعى بميرد يا در راه خدا كشته شود يعنى: مردانى از مؤمنان اند كه پيمان خود را با خدا راست كردند بعضى از آنها به عهد خود وفا كرده و از دنيا رفته است و بعضى منتظراند كه وفا كنند و عهد خويش را به هيچ وجه تغيير ندادهاند. مراد از عهد چنانكه طبرسى و غيره گفتهاند عدم فرار از جنگ است به قرينه آنكه در چند آيه قبل درباره منافقان گفته: «وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لايُوَلُّونَ الْاَدْبارَ». در مجمع از حاكم ابوالقاسم حسكانى نقل شده به سند خودش از ابى اسحق كه على «عليه السلام» فرمود: «فينا نُزِلَتْ رِجالٌ صَدَقُوا ماعاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَاِنَّا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلَتْ تَبْديلاً».