مَغْرَما
«مَغْرَم» همان گونه که در «مجمع البیان» آمده است، از مادّه «غُرم» (بر وزن جُرْم) در اصل، به معناى ملازم چیزى بودن است، و سپس به همین تناسب، به شخص «طلبکار» و «بدهکار» که یکدیگر را رها نمى کنند، و ملازم همند، «غریم» گفته شده است.
«غرامت» نیز، به این تناسب گفته مى شود که ملازم انسان است، و تا نپردازند از او جدا نخواهد شد، به «عشق شدید» نیز «غرام» گویند; چون در روح انسان آنچنان نفوذ مى کند که، جدایى پذیر نیست، و «مَغْرَم» از نظر معنا، مساوى «غرامت» است.
ریشه کلمه
- غرم (۶ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن قفل) ضرر مالى. در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبهايست عارض به مال بى آنكه صاحبش خيانتى كرده باشد و اصل آن به معنى لزوم است. قول راغب نيز چنين است [توبه:98]. «مغرم» چنانكه گفته شد مصدر ميمى است به معنى غرامت يعنى بعضى از اعراب باديه نشين انفاق خويش را غرامت مىپندارند. ايضاً در آيه [طور:40]، [قلم:46]. يا از آنها مزدى براى رسالت مىخواهى كه از غرامت، سنگين و ناتوانند. غريم: به داين و مديون هر دو اطلاق مىشود چون هر يك در دادن و گرفتن ملازم همديگرند، بعضى در وجه تسميه گفتهاند: داين ملازم مديون است كه حق خويش را بگيرد و دين ملازم مديون است. ولى غارم به معنى قرضدار و مديون مىباشد [توبه:60]. كه مراد از غارمين قرضدارانند. [فرقان:65]. غَرام به معنى ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشد عذاب است و آن عذاب لازم و شديد مىباشد گويند: «فلان مغرم بالنساء» يعنى فلانى به زنان ملازم است و به مفارقت آنها صبر ندارد. معنى آيه چنين است: آنان كه گويند: خدايا عذاب جهنم را از ما كنار كن كه عذاب آن لازم و پيوسته است نظير [مائده:37].