لَمَقْت
«مَقْت» در لغت به معناى «بغض و عداوت شدید» است، این آیه نشان مى دهد که، افراد بى ایمان هر چند نسبت به خود، عداوت شدید پیدا مى کنند، خشم خداوند نسبت به آنها از آن هم شدیدتر است.
و به معناى «بغض شدید نسبت به کسى است که کار قبیحى را انجام داده است» و لذا در میان عرب جاهلى، کسى که همسر پدرش را به نکاح خود در مى آورد «نکاح مقت» مى گفتند. در جمله «کَبُرَ مَقْتاً» واژه «مَقْت» با «کَبُرَ» که آن نیز دلیل بر شدت و عظمت است، توام شده، و دلیل بر خشم عظیم خدا است نسبت به گفتار خالى از عمل.
«علامه طباطبایى» در «المیزان» مى گوید: «فرق است بین این که انسان سخنى را بگوید که انجام نخواهد داد، و بین این که، کارى که مى گوید را انجام ندهد، اولى دلیل بر نفاق است و دومى دلیل بر ضعف اراده».
ریشه کلمه
قاموس قرآن
بغض شديد نسبت به كسى كه مىبينى مرتكب كار قبيح است. (راغب) در قاموس مطلق بغض گفته و در اقرب آمده: «مَقَتَهُ مَقْتاً: اَبْغَضَهُ اَشَدَّ الْبُغْضِ عَنْ اَمْرٍ قَبيحٍ». [نساء:22]. مقت به معنى ممقوت است يعنى: نكاح زن پدر كارى بس قبيح و مبغوض خدا و راه و رسم بدى است در جاهليت نكاح نامادرى را نكاح المقت مىگفتند ظاهراً مراد از آيه مبغوض واقعى است نه نقل قول آنها. [صف:3]. مقتاً تفسير «كَبُر» است يعنى مبغوض بزرگى است نزد خدا اينكه بگوئيد آنچه را كه نمىكنيد (نخواهيد كرد) ظهور آيه در مطلق تخلّف فعل از قول و خلف وعد و نقض عهد است و مابعد آيات نشان مىدهد كه راجع به تخلّف از جهاد مىباشد. * [غافر:10]. اگر «اِذْتُدْعَوْنَ» ظرف «مَقْتِكُم» باشد در اينصورت مقت آنها نسبت به نفسشان در موقع دعوت انبیاء، همان كفر و عصيان است يعنى كفر و عصيان دليل آنست كه نفسشان را مبغوض داشتهاند لذا به وسيله كفر بدبختش كردهاند. و اگر «اِذْتُدْعَوْنَ» در مقام تعليل «لَمَقْتُ اللَّهِ» باشد، آنوقت ظرف «مَقْتِكُم» روز قيامت است يعنى اكنون كه خود را مبغوض مىداريد بغض و عذاب خدا نسبت به شما از بغضتان بزرگتر است زيرا كه پيامبران شما را به ايمان مىخواندند و شما كافر مىشديد. الميزان وجه اوّل را اختيار كرده است. اين ندا در آخرت خواهد بود.