عِوَج
«عَوَج» (بر وزن کرج) به معناى کجى حسى است، ولى «عِوَج» (بر وزن پدر) به کجى هایى گفته مى شود که با فکر، درک مى شود. ولى ظاهراً پاره اى از آیات قرآن مانند آیه 107 سوره «طه» با این تفصیل سازگار نیست (دقت کنید)، و با توجّه به این که «عِوَج» در آیه 28 سوره «زمر» به صورت نکره در سیاق نفى واقع شده و عموم را مى رساند، هر نوع انحراف و کژى را از قرآن نفى مى کند.
ریشه کلمه
- عوج (۹ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فرس) كجى «عَوِجَ الْعُودُ يَعْوَجُ عَوَجاً:ضِدُّ اسْتَقامَ اِىْ اِنْحَنى» عِوَج (بر وزن عنب) اسم مصدر است (اقرب قاموس) در مجمع ذيل آيه 99 آلعمران فرموده: عَوَج (بر وزن فرس) كجى است در هر چيز نصب شده مثل نيزه و ديوار و بر وزن عنب انحراف است در دين و سخن گفتن و در زمين و از آن است آيه «لاتَرى فيها وَ عِوَجاً وَ لااَمْتاً». اين كلمه به كسر عين 9 بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره انحراف و كجى معنوى است جز آيه فوق. [كهف:1]. حمد خدا را كه بر بندهاش كتاب را نازل فرمود و در آن كجى و انحراف از حق قرار نداد [زمر:28]. عدم عوج عبارت اخراى حق بودن است چنانكه فرموده [آل عمران:3]. [انعام:66]. [طه:108]. ضمير «له» ظاهراً راجع به تبعيّت است يعنى در آن روز از داعى كه آنها را مىخواند پيروى مىكنند و در آن پيروى انحرافى نيست و سرپيچى نتوانند. [اعراف:45]. در بعضى آيات به صورت خطاب «تَبْقُونَها عِوَجاً» آمده و هر دو از خطاب و غيبت جمعاً چهار بار در قرآن به كار رفته و همه بعد از كلمه «يَصُدُّون» و «تَصُدُّونَ»اند به نظر مىآيد كه «يَبْغُونَها عِوَجاً» بيان «يَصُدُّونَ» است و «عِوَجاً» مفعول به «يَبْغُونَ» است يعنى: با ايجاد شبهات و ايجاد انحراف در دين خدا مردم را از آن منع مىكنند و آن را ناحق جلوه مىدهند درمجمع فرموده: جايز است «عِوَجاً» مفعول به يبغون باشد يعنى «يَبْغُونَ لَهَا الْعِوَجَ». معنى آيه چنين مىشود: آنانكه مردم را از راه خدا باز مىدارند و براى آن كجى و انحراف مىجويند. [طه:107].آيه درباره قيامت و از بين رفتن كوههاست اَمت به معنى بلندى و عوجاً به معنى پستى و گودى است يعنى در زمين پستى و بلندى نمىبينى بلكه هموار مىشود چنانكه در ماقبل آيه آمده: «فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً».