شُح
«شُحّ» چنان که «مفردات» مى گوید، به معناى بخل توأم با حرص است که به صورت عادت در آید، و مى دانیم که این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان، و بزرگترین سد راه انفاق و کارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا کند، و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشد و از این دو رذیله نجات یابد، سعادت خود را تضمین کرده است.
ریشه کلمه
- شحح (۵ بار)
قاموس قرآن
بخلو حرص. (قاموس - اقرب) جوهرى و راغب و طبرسى ذيل آيه 19 احزاب آن را بخل توأم با حرص گفتهاند ولى ذيل آيه 128 نساء حرص مفرط. [نساء:128]. صدر آيه درباره مصالحه زن و مرد است كه زن براى استمالت مرد از بعضى حق خود مىگذرد يعنى: سازش بهتر است و مفوس به بخل آماده شدهاند (بخل در نهاد نفس آدمى است) و هر كس در گذشتن از حق خود بخيل است ولى با اين حال سازش بهتر است. [حشر:9] - تغابن:16. هر كه از بخل نفس خود باز داشته شود (ملحوظ ماند) آنها اند رستگاران. شحيح: بخيل و حريص جمع آن در قرآن اشحّه است [احزاب:18-19]. اشحّه را در هر دو آيه به خيلان گفته تاند يعنى بخيل اند كه به شما رسيده ولى به نظر مىآيد كه دومى به معنى حريصان باشد كه با خشونت سخن گفتن براى آن بود كه به آنها هم از غنيمت برسشد معنى آيه چنين مىشود: جز اندكى به جنگ نيايد و در يارى شما بخيل اند... و چون ترس رفت با با زبانهاى تيز بر شما بتازد در حاليكه به غنيمت حريص اند.