رُفَاتا
«رُفات» (بر وزن کرات)، به هر چیزى که کهنه، پوسیده و متلاشى شود مى گویند.
ریشه کلمه
- رفت (۲ بار)
قاموس قرآن
رفت در اصل شكستن و كوبيدن است در اقرب آمده «رفته:كسره و دقّه» در نهايه گويد: رفات هر چيزى كه شكسته و كوبيده شود. مجمع گويد: رفات هر چيز شكسته و پوسيده است و از مبرد نقل كرده رفات هر چيز كوبيده است كه در اثر كثرت كوبيده شدن سائيده شود. [اسراء:49] و آيه 98 همين سوره از رفات استخوانهائى است كه پوسيده و سائيده شدهاند. نا گفته نماند در آياتيكه تراب به جاى رفات آمده در همه پيش از كلمه عظام است [مؤمنون:82]. صافات:16، واقعه:47، [صافات:53]. اين نشان مىدهد كه مراد از تراب در آيات فوق خاكى است كه پوسيدن گوشتهاى بدن به وجود آمده و چون رفات پيوسته بعد از عظام آمده لابد آن خاكى است كه از پوسيدن استخوآنهاتوليد شده است. و در نهج البلاغه خطبه 119 آمده «و من الرفات جيران» محمد عبده در ترجمه آن گويد:رفات استخوانهاى كوبيده و خورد شده است .