روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن منصور عن فضل الاعور عن ابي عبيده الحذا قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۱۱۵
ابى عبيده حذاء گويد: در دوران امام باقر هنگامى كه وفات كرد ما شيعه چون گله بىچوپان سر گردان بوديم و به سالم بن ابى حفصه (زيدى متعصب بود كه امام صادق او را لعن و تكفير كرد) بر خورديم، او به من گفت: اى ابى عبيده امامت كيست؟ گفتم: امامان من آل محمدند، گفت هلاكى و هلاك مىكنى، آيا من و تو از امام باقر (ع) نشنيديم كه مىفرمود: هر كه بميرد و بالاى سرش امامى نباشد به مردن جاهليت مرده است. گفتم: آرى به جان خودم و من خودم در حدود سه روز پيش از اين خدمت امام صادق رفته بودم و معرفت آن حضرت به امامت به من روزى شده بود از طرف خدا، و من به امام صادق (ع) گزارش دادم كه سالم به من چنين و چنان گفت فرمود: اى ابا عبيده امامى از ما نميرد تا به جاى خود گذارد كسى كه مانند او كار كند و به روش او برود و بدان چه او مردم را مىخواند بخواند اى ابا عبيده به راستى مطلب اين است كه آنچه به داود (ع) داده شد جلو گير نشد از آنچه به سليمان دادند. سپس فرمود: اى ابا عبيده چون قائم آل محمد (ع) قيام كند، به حكم داود و سليمان قضاوت كند و گواه نخواهد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۴۷
ابو عبيده حذاء گويد: ما در زمان امام باقر عليه السلام (براى تعيين جانشين او) مانند گله بىچوپان سرگردان بوديم، تا سالم بن ابى حفصه را (كه بعدا زيدى مذهب شد و امام صادق عليه السلام او را لعن و تكفير كرد) ملاقات كرديم، بمن گفت: اى ابا عبيده! امام تو كيست؟ گفتم: ائمه من، آل محمد هستند گفت: هلاك شدى و مردم را هم هلاك كردى، مگر من و تو از امام باقر عليه السلام نشنيديم كه ميفرمود «هر كه بميرد و بر او امامى نباشد، بمرگ جاهليت مرده است»؟ گفتم: چرا بجان خودم چنين است، سپس حدود سه روز گذشت كه خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و خدا معرفت او را بمن روزى كرد (او را بجانشينى پدرش شناختم) بحضرت عرضكردم: سالم بمن چنين و چنان گفت. فرمود: اى ابا عبيده همانا كسى از ما (ائمه) نميرد جز اينكه كسى را جانشين خود كند، كه كردار و رفتارش مانند خود او باشد و بآنچه او دعوت ميكرد، دعوت كند. اى ابا عبيده آنچه خدا بداود عطا فرمود، مانع آنچه بسليمان عطا كرد، نگشت (پس مقام و فضيلتى را كه خدا بپدرم عطا فرمود بمن هم عطا ميفرمايد) سپس فرمود: اى ابا عبيده! زمانى كه قائم آل محمد عليه السلام قيام كند، بحكم داود و سليمان حكم دهد و گواه نطلبد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۶۵
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از منصور، از فضل اعور، از ابو عبيده حذّاء روايت كرده است كه گفت: ما در زمان امام محمد باقر عليه السلام در هنگامى كه قبض روح مطهر آن حضرت شده بود، مىگشتيم چون گوسفندان كه شبانى نداشته باشند. پس سالم بن ابى حفصه را ملاقات كرديم، به من گفت كه: اى ابو عبيده، امام تو كيست؟ گفتم: امامان من آل محمدند. گفت كه: خود هلاك شدى و ديگران را به هلاكت انداختى. آيا من و تو از امام محمد باقر عليه السلام نشنيديم كه مىفرمود: «هر كه بميرد و بر او امامى نباشد، به روش مردن جاهليت مىميرد». گفتم: بلى، به جان خودم سوگند، و امر چنان بود كه سه روز پيش از آن، يا قريب به آن، بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شديم. (و ظاهر اين است كه در پيش اشتباهى باشد و روايت، سه روز بعد از آن باشد). پس، خدا معرفت امام را به ما روزى كرد و به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه: سالم به من چنين و چنين گفت. حضرت فرمود كه: «اى ابو عبيده، هيچ امامى از ما نمىميرد تا آنكه خليفه گرداند بعد از خود كسى را كه عمل كند به آنچه او عمل مىكرده، و به طريقه او رفتار كند و مردم را بخواند به سوى آنچه او به سوى آن خوانده. اى ابو عبيده، به درستى كه كسى منع نكرده از آنكه به سليمان عطا شده باشد آنچه به او عطا شده بود». بعد از آن، فرمود كه: «اى ابو عبيده، چون قائم آل محمد صلى الله عليه و آله قيام نمايد، به طريقه حكم داود و سليمان حكم فرمايد، و شاهد از كسى نخواهد».