خِيَانَتَک

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

خيانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان كه در مجمع ذيل آيه 186 بقره گفته به معنى منع حق است راغب مى‏گويد: خيانت و نفاق هر دو يكى است ولى خيانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدين گفته مى‏شود سپس با هم مى‏شوند. پس خيانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان. على هذا خيانت به معنى منع حق و مخالفت با حقّ است. [انفال:71] مراد از خيانت در اين جا نقض عهد و مخالفت حق است كه اسيران مثلاً مى‏خواستند پس از آزادى باز به جنگ آن حضرت بيايند يعنى اگر بخواهند با تو خيانت و حيله و نقض عهد كنند از پيش به خدا خيانت كرده و مخالفت با حق كرده‏اند پس خدا بدامشان انداخت. [انفال:27] با خدا و رسول مخالفت نكنيد و در امانت خود نيز خيانت ننمائيد. * [بقره:187]، [نساء:107]. اختنان به عقيده طبرسى و قاموس و صحاح به معنى خيانت است در اقرب مى‏گويد اختنان همان خيانت است الّا اين كه اختنان از خيانت ابلغ و رساتر است: راغب مى‏گويد: آن تحرّك ميل انسان به خيانت است نه خود خيانت. به عقيده راغب معنى آيه اوّل چنين است: خدا دانست كه مى‏خواستيد به نفس خويش خيانت كنيد همچنين است آيه دوّم. ولى كلمه «فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفاعَنْكُمْ» نشان مى‏دهد كه آنها خيانت مى‏كرده‏اند نه اين كه ميل به خيانت داشتند و همچنين آيه دوّم مى‏گويد از كسانى كه بر خويشتن خيانت مى‏كنند دفاع مكن. نه اينكه ميل بخيانت دارند گر چه آن نيز معناى صحيح است يعنى آنان كه در فكر خيانت به خويش‏اند از آنان دفاع منما. بهتر است بگوئيم كه افتعال در اينجا به معنى مبالغه است چنان كه از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنكه در المنجد گفته شده يكى از معانى افتعال است. در اين صورت مى‏توان گفت كه مراد از مبالغه در خيانت ادامه آن است. * [نساء:105] براى خائنان مدافع و طرفگير مباش و اگر گوئيم «لام» براى انتفاع است معنى كاملاً روشن مى‏شود يعنى به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مكن. * [تحريم:10] مراد از خيانت به عقيده سدّى كفر است، بعضى نفاق گفته‏اند، ضحاك گويد نمّامى و افشاء سرّ بر مشركان است ولى بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ است يعنى زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دين مخالفت كردند و ايمان نياوردند. خوّان: صيغه مبالغه است يعنى بسيار خائن يا هميشه خائن [حج:38]. خائنه در آيه [غافر:19] ممكن است مصدر باشد يعنى: خيانت چشمها را مى‏داند و آن نگاه حرام است. طبرسى فرموده: خائنه مصدر است مثل خيانت چنان كه كاذبه و لاغيه به معنى كذب و لغو است بعضى گفته‏اند از قبيل اضافه صفت به سوى موصوف است يعنى «يَعْلَمُ الْاَعْيُنَ الْخائِنَةَ مِنْهُمْ» و در آيه [مائده:13] راغب جماعة مقدر كرده يعنى «عَلى جَماعَةٍ خائِنَةٍ» ولى طبرسى آن را به معنى گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زياد است مثل عافية، طافيه، كاذيه. قول مجمع به نظر اقرب مى‏رسد.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...