جَدّ
«جدّ» در لغت معانى زیادى دارد از جمله: «عظمت»، «شدت»، «جدیت»، «بهره و نصیب»، «نو شدن» و مانند آن; ولى ریشه اصلى آن، به طورى که «راغب» در «مفردات» آورده به معناى «قطع» است، و از آنجا که هر وجود با عظمتى از موجودات دیگر جدا مى شود، این واژه به معناى عظمت آمده است. همچنین، در مورد سایر معانى آن، همین تناسب را مى توان در نظر گرفت. و اگر به پدر بزرگ جدّ گفته مى شود، آن هم به واسطه بزرگى مقام یا سنّ او است. جمعى از مفسران، براى «جدّ» در اینجا معانى محدودترى ذکر کرده اند; بعضى آن را به معناى «صفات»، بعضى به معناى «قدرت»، بعضى به معناى «ملک و حکومت»، بعضى به معناى «نعمت» و بعضى به معناى «نام» تفسیر کرده اند; که همه اینها در معناى عظمت جمع است. ولى از آنجا که این تعبیر به هر حال معناى معروف «جدّ» که همان پدر بزرگ است تداعى مى کند، در بعضى از روایات آمده است که طایفه جنّ از روى نادانى چنین تعبیر نامناسبى را برگزیدند، اشاره به این که شما هرگز این گونه درباره خداوند تعبیر نکنید.
ریشه کلمه
- جدد (۱۰ بار)
قاموس قرآن
راغب در مفردات گويد: جدّ به معنى قطع زمين هموار است و از همين است كه گويند: «جَدَّ فى سَيْرِهِ وَ جَدَّ فى اَمْرِهِ» و ثوب جديد در اصل به معنى ثوب مقطوع است سپس به هر تازه جديد گفتهاند در اقرب الموارد به معنى كوشش، شدّت،عظمت و غيره گفته است. عين عبارت اين است «جَدَّ فى سَيْرِهِ وَ فى اَمْرِهِ...جَدّاً: اِجْتَهَدَو - بِهِ الْاَمْرَ...جَدّاً: اِجْتَهَدَو - بِهِ الْاَمْرَ: اِشْتَدَّو - فى عيونِ النّاسِ جَدّاً:عَظُمَ...» در قاموس نيز، قطع يكى از معانى اين كلمه آمده است. قول مجمع البيان از همه جا معتر و عاليتر است كه در ذيل آيه 3 سوره جنّ مىگويد: اصل جدّ به معنى قطع است، عظمت را از آن جدّ گويند چون از هر عظمت منقطع است كه مقامش از همه والاست، پدر بزرگ را جدّ گويند چون در بلندى مرتبه پدرى از پائينى مقطوع است: به حظّ و بهره به جهت انقطاع در علوّشان جد گفتهاند كه از سخيف بودن بريده شده و به تازه از آن جهت جديد گفتهاند كه در غالب، زمان بريده شدن آن تازه است . به هر حال: سه صيغه از اين كلمه در قرآن آمده است: جدّ، جديد و جدد و درباره هر سه بحث مىكنيم. 1- [جنّ:3] حقّا كه مقام و عظمت پروردگار ما والاست زنى و فرزندى براى خود نگرفته است. اين آيه از اقوال جنّ است كه در قرآن نقل شده و مراد از جدّ عظمت و مقام است در صحاح و نهايه و اقرب الموارد از انس بن مالك نقل است كه: «كانَ الرَّجُلُ مِنّا اَذا قَرَءَ الْبَقَرَةَ و آل عِمْرانَ جَدَّ فينا» اگر مردى از ما سوره بقره و آل عمران را ميخواند و ياد ميگرفت در نظر ما عظيم ميبود. در نهج البلاغه آمده «اَلْحَمْدُ لِلّهِ... وَالْغالِبِ جُنْدُهُ وَ الْمُتعالى جَدّهُ» خطبه 189 و مراد از آن عظمت است در حديث دعاء نقل است: تَبارَكَ اسْمُكَ وَ تَعالى جَدُّكَ (نهايه). 2- [رعد:5] آيا آنگاه كه خاك مىشوم آيا در خلقت تازهاى خواهيم بود؟!! اين كلمه هشت بار در قرآن آمده و همه درباره خلقت جديد است . 3- [فاطر:27]. در مجمع جدد را جمع جديد و از مبرّد نقل مىكند كه آن به معنى راهها و خطوط است، اقرب الموارد نيز جدد را جمع جديد ذكر كرده است بنابر لغت بنى تميم و كلب. راغب آن را جمع جدة (بضمّ اوّل) به معنى طريق ظاهر گفته است. تدبّر در آيه نشان مىدهد كه جدد به معنى تكّهها و قسمت هاست خواه آن را جمع جدة يعنى: كوهها تكّههاى سفيد و سرخ و سياه شديداند و رنگهاى مختلف دارند. «جدد»اند و مراد از آنها همان تكّه هاست و چون كوههابوسيله اختلاف رنگ از يكديگر سوا و بريده شدهاند لذا به آنها جدد اطلاق گرديده است.