تَدُور
ریشه کلمه
- دور (۵۵ بار)
قاموس قرآن
گردش. در اقرب الموارد مىگويد: دور به معنى حركت و برگشتن شىء به جاى اوّلى است [احزاب:19 ]يعنى سوى تو مىنگرند ديدگانشان همى گردد مانند كسيكه از مرگ بيهوش شده است [بقره:282] دادو ستد حاضرى كه ميان خود مىگردانيد. دار: به معنى خانه است راغب در وجه آن گويد: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند كه ديوار آن گرديده تا به اوّل آن رسيده است [قصص:81] يعنى او و خانهاش را به زمين فرو برديم. دار گاهى به معنى شهر آمده است و شايد آيه [هود:65] به معنى شهر باشد يعنى در شهر خويش سه روز متمتّع شويد. جمع دار در قرآن مجيد ديار آمده است [احزاب:27] از بهشت به دارُ السَّلامُ و دارُ الْمُتَّقين و از جهنم به دارُ الْبَوارْ و از آخرت به نام دارُ الآخِرَةْ و دارُ الخَلَدْ و دارُ الْقَرار. تعبير شده است. ولى دارُ الدُّنْيا در قرآن مجيد به كار نرفته. ديّار: به معنى ساكن دار است راغب گويد: مبالغه نيست و گرنه گفته مىشد دوّار [نوح:26] طبرسى گويد: ديّار بر وزن فيعال از دوران و اصل آن ديوار است و او بياء قلب شده و ادغام گرديده است و آنگاه ديّار را به معنى نازل دار گفته است يعنى: خداى من در روى اين زمين احدى را كه ساكن خانه باشد زنده مگذار. دائره به معنى گردنده است و مراد از آن اغلب حادثه و بلائى است كه در دنيا مىگردد و به انسان مىرسد جمع آن در قرآن دوائر است [توبه:98] حوادث ناگوار را به شما انتظار مىكشد بر آنهاست حادثه بد. [مائده:52]. طبرسى فرموده از دائره در آيه دولت و اقتدار و حكومت است كه در دنيا مىگردد و از قومى به قومى منتقل مىشود يعنى مريض القلبها در دوستى دشمنان اسلام شتاب مىكنند و مىگويند از بيم داريم كه به ما دائرهاى برسد و و حكومت بدست دشمنان اسلام بيافتد كه محتاج به كمك آنها شويم. و يا بر ما بلائى روى آورد كه در رفع آن به كفّار نيازمند گرديم.