بِصَاحِبِکُم
«صاحِب» در اینجا ممکن است اشاره به یکى از رؤساى قوم «ثمود» باشد، و یکى از اشرار معروف آنها، که، در تاریخ به عنوان «قدارة بن سالف» از او یاد شده است و نیز به معناى ملازم، رفیق و همنشین است; و در سوره «تکویر» علاوه بر این که از مقام تواضع پیامبر نسبت به همه مردم حکایت مى کند، که او هرگز قصد برترى جوئى نداشت، اشاره به این است که: او سالیان دراز در میان شما زندگى کرده، و همنشین با افراد شما بوده است، او را به عقل و درایت و امانت شناخته اید، چگونه نسبت جنون به او مى دهید؟! جز این که او بعد از بعثت، تعلیماتى با خود آورده که با تعصب ها و تقلیدهاى کورکورانه و هوا و هوس هاى شما سازگار نیست، لذا، براى این که خود را از اطاعت دستورات او معاف کنید، چنین نسبت ناروایى را به او مى دهید.
و تعبیر «صاحِبُکُم» (همنشین و دوست شما) در سوره «سبأ» در مورد شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله)، اشاره به این است که: او براى شما چهره ناشناخته اى نیست، او سالیان دراز در میان شما بوده، او را به امانت، درایت و صدق و راستى شناخته اید، تاکنون نقطه ضعفى در پرونده زندگى او مشاهده نکرده اید، بنابراین، انصاف دهید اتهاماتى که به او مى بندید، همه بى اساس است.
ریشه کلمه