بِخَازِنِين
ریشه کلمه
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) حفظ شىء و ذخيره كردن آن در خزانه. (مفردات) و خزانه (به كسر اوّل) مكان حفظ شىء است چنانكه در اقرب آمده و جمع خزانه خزائن است در قاموس و مجمع نيز به معنى حفظ و نگهدارى آمده كه توأم با ذخيره كردن مىباشد. * [حجر:22] خازنين بنابر آنچه گفته شد به معنى حافظين است يعنى از آسمان آب نازل كرديم و شما را با آن سيراب نموديم و شما نگهدارنده آن نيستيد بلكه حافظ و ذخيره كننده آن مائيم كه از آسمان نازل كرده و در قعرزمين ذخيره و حفظ مىكنيم. * [غافر:49] خزنة جمع خازن به معنى حافظ و نگهبان است خزنه جهنّم مأموران و نگهبانان آن مىباشد چنانكه اين كلمه درباره مأموران بهشت نيز آمده است [زمر:73]. * [اسراء:100]، [منافقون:7]، [حجر:21]. مراد از اين خزائن چيست؟ قهراً مكانهائى است كه چيزهاى بى شمار در آن ذخيره شده و نگهدارى مىشود. نا گفته نماند:آنچه از انسان و حيوان و ساير جنبندگان و آنچه از اشجار و ميوهها و حبوبات تا به حال به دنيا آمده و بعداً خواهند آمد همه به صورت موّاد اوليّه در هوا و گازها و آبها و املاح دريا و خاكها موجود بوده و هستند و خداوند در هر زمان و هر زمان و هر قدر كه بخواهند، موّاد اوليّه را به هم آميخته و به صورت انسان و حيوان و خوراك و نباتات و غيره به وجود مىآورد. على هذا در يك مقياس كوچك مىتوان گفت: نور بيكران خورشيد طبقات جوّ، درياهاى وسيع، خاكهاى بى حدّ و حصر خزائن خدا و خزائن رحمت خدا هستند. موّاد جنبندگان بى شمار و ميوهها و غيره در آنجاها نگاهدارى مىشود و به مشيّت خدا به وجود مىآيند. آن وقت اگر تمام مواد و نيروهاى عالم را در نظر بگيريم و بگوئيم: آنها خزائن خدايند، مطلب روشن خواهد شد «وَلِلّهِ خَزائِنُ السَّمواتِ والْاَرْضِ» «وَ اِنْ مِنْ شَىْءِ اِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ». امروز ثابت شده كه انواع پرتوها كه از كهكشانها و مخصوصاً از خورشيد به زمين مىرسند و اشعه كيهانى و غيره، در حوادث زمين دخالت تمام دارند. آنها همه خزائن رحمت خدايند.و هر چه نازل مىشود از آنهاو موّاد اوّليه نازل مىشود. سبحان اللّه و الحمدللّه و لا حول و لا قوّة الّا باللّه. شايد معنى خزائن غير ازاينها باشد واللّه العالم رجوع به «خبء» * [يوسف:55] خزائن لرض ظاهراً انبارهاى مصر بود كه يوسف از پادشاه مصر خواست آنها را به وى واگذار كند تا جمع و تقسيم ارزاق اهل مصر را به عهده بگيرد مخصوصاً جمع آورى هفت سال اوّل و تقسيم هفت قحط.