الْمَقْبُوحِين
«مَقْبُوح» از مادّه «قبح» به معناى زشتى است، و این که بعضى از مفسران «مَقْبُوح» را به معناى «مطرود» یا رسوا یا مغضوب و مانند آن تفسیر کرده اند، همه، تفسیر به لازمِ مطلب است و گرنه، معناى «مَقْبُوح» واضح است.
ریشه کلمه
- قبح (۱ بار)
قاموس قرآن
ناپسندى. «قَبُحَ الشَّىءُ قُبْحاً ضِدِّ حَسُنَ» قبيح: ناپسند هكذا مقبوح. ايضاً به معنى دورى از خير آمده «قَبَّحَهُ اللهُ عَن الخَیر: نَحّاهُ»[قصص:42]. «مَقْبُوحين» ممكن است به معنى «مبعدين» باشد يعنى در دنيا پشت سرآنها لعنت قرار داديم و آنها روز قيامت از رحمت خدا دوراند يعنى هم در دنيا و هم در آخرت معلوناند. راغب گويد: قبيح در اعيان آن است كه چشم ديدن آن را ناپسند دارد و قبيح از احوال و اعمال آن است كه نفس آن را ناپسند داند به نظر او«مَقْبُوحين» در آيه اشاره است به ناپسندى منظر و قيافه آنها از قبيل سياهى چهره، كبودى چشم، كشيده شدن در زنجيرها. ممكن است «مَقْبُوحين» را زشتها معنى كرد اعم از آنكه از حيث قيافه باشد يا حال يعنى زشتاند از جهت ذلت، خوارى، بىيارى، قيافه صورت و غيره.