الْعَيْن
ریشه کلمه
- عين (۶۵ بار)
قاموس قرآن
چشم. چشمه. مثل [مائده:45]. كه به معنى چشم است و مثل [بقره:60]. كه به معنى چشمه است با مراجعه به قرآن خواهيم ديد كه جمع عين به معنى چشم اعين است مثل [اعراف:179]. و جمع عين به معنى چشمه اعيون. مثل [حجر:45]. به نظر راغب معناى اصلى عين چشم است و معانى ديگر به عنايت مىباشد حتى چشمه را از آن عين گويند كه مثل چشم داراى آب است. گاهى از عين نظارت و حفظ و زير نظر گرفتن مراد است مثل [مؤمنون:27]. به او وحى كرديم كه كشتى را زير نظر ما و با دستور ما بساز ايضاً [طور:48]. [قمر:14]. [هود:37]. [طه:39]. عين: (به كسر اول) جمع عيناء و آن مؤنّث اعين است به معنى درشت چشم. [دخان:54]. زنان سيمين تن و درشت چشم به آنها تزويج كردهايم. اهل لغت اعين را هم درشت چشم و هم مذكّر گاو وحشى و عيناء را زن درشت چشم و هم مؤنّث گاو وحشى گفتهاند ولى راغب عقيده دارد كه اعين و عيناء به گاو وحشى گفته مىشود به علت قشنگى چشم آن و زنان در قشنگى چشم به گاو وحشى تشبيه شدهاند «عين» چهار بار در قرآن آمده همه در وصف حوريان بهشتى است. معين: جارى آشكار يا جارى به سهولت در قاموس و اقرب گفته: «ماء معين و معيون» آبى كه آشكار و جارى است. علت اين تسميه چنانكه طبرسى و راغب و ديگران گفتهاند آشكار و پيش چشم بودن آن است. [ملك:30]. بگو اگر آبتان در زمين فرو رود كه آبى آشكار و جارى يا آب سهل الجريان براى شما مىآورد. ممكن است ميم در «معين» اصل كلمه باشد از «معن الماء» كه به معنى سهولت جريان است در لغت آمده «معن الماء: سهل و سال» در اين صورت فعيل به معنى فاعل است ماء معين يعنى آبى كه به سهولت جارى است. و شايد چنانكه طبرسى احتمال داده مفعول باشد از «عين الماء» كه آشكار و پيش چشم جارى مىشود. در اين صورت ميم اصل كلمه نيست. و «ماء معين» يعنى آبى كه ديده شده و پيش چشم است. [مؤمنون:50]. رجوع شود به «ربو». [صافات:45]. در مجمع ذيل آيه از اخفش نقل شده: مراد از كأس در تمام قرآن خمر است. ديگران آن را كاسه معالخمر گفتهاند به هر حال از «معين» هم روشن مىشود كه شراب بهشتى به سهولت در روى زمين جارى مىشود يعنى: شرابى سهل الجرى يا شرابى كه از جارى شونده بخصوصى است بر آنها بگردانند آيه [انسان:5-6]. مشروح آيه ما نحن فيه است و از آن به دست مىآيد كه مراد از «معين» سهولت جريان است كه فرموده «يُفَجِّرُونَها تَفْجيزاً».