الْجُب
«جُبّ» به معناى چاهى است که آن را سنگ چین نکرده اند; و شاید غالب چاه هاى بیابانى چنین بوده است. و «غیابت» به معناى نهانگاه داخل چاه است که از نظرها غیب و پنهان است. این تعبیر گویا اشاره به محلى است که در چاه هاى بیابانى معمول است، و آن این که در قعر چاه، نزدیک به سطح آب، در داخل بدنه چاه، محل کوچک طاقچه مانندى درست مى کنند، که اگر کسى به قعر چاه برود بتواند داخل آن بنشیند و ظرفى را که با خود برده پر از آب کند، بى آن که خود وارد آب شود و طبعاً از بالاى چاه که نگاه کنند این محل درست پیدا نیست و به همین جهت، از آن تعبیر به «غیابت» شده است. و در محیط ما نیز چنین چاه هایى وجود دارد.
ریشه کلمه
- جبب (۲ بار)
قاموس قرآن
چاه. در صحاح مفردات گفته: جبّ چاهى است كه حفر شده باشد نه چاهى است كه بعد از حفر آن را با سنگ و غيره بنا مىكنند. در قاموس گويد: آن چاه است و يا چاه عميق و پر آب مىباشد. [يوسف:10] گويندهاى از آنها گفت: يوسف را نكشيد و او را بقعر فلان چاه بياندازيد. اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است يوسف :10 و 15 اصل آن به معنى قطع است زيرا كه در حفر چاه زمين را قطع مىكنند. و محبوب كسى است كه آلت رجوليّت او قطع شده باشد. نا گفته نماند در «بئر» گذشت كه آن به معنى چاه كهنه است و از اينجا فرق جبّ و بئر بدست مىايد. در صحاح گويد:«اَلْجُبُّ بِئرٌ لَمْ تطو» و در المنجد آمده «طَوَى الْبِئْرَ: بِناهُ بِالْاَحْجارِ» و در نهايه در لغت بئر گويد: «قيلَ هرىَ العادِيةُ الْقَديمَةُ لَمْ يَعْلَمْ لَها حافِرٌ وَ لا مالِكِ».