العنكبوت ٢

از الکتاب
کپی متن آیه
أَ حَسِبَ‌ النَّاسُ‌ أَنْ‌ يُتْرَکُوا أَنْ‌ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ‌ لاَ يُفْتَنُونَ‌

ترجمه

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!

ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ١ آیه ٢ العنكبوت ٣
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا یُفْتَنُونَ»: آزمایش نمی‌گردند. مورد امتحان واقع نمی‌شوند (نگا: بقره / و .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گوید: قتاده گوید: این آیه درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که از مکه به عنوان مهاجرت بیرون آمدند و مشرکین به آنان حمله‌ور شدند سپس مراجعت کردند وقتى که نزول این آیه را شنیدند دوباره از مکه بیرون آمدند بالنتیجه عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى رهائى یافتند سپس درباره آنان آیه ۹۶ همین سوره «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا» نازل گردید.[۱]

(چنانکه در جاى خود مذکور خواهد شد) و نیز گوید در باره عمار یاسر و کسانى که در نزدیکى مکه بوده اند، نازل شده. چنان که عبدالله بن عمر روایت کرده است و همچنین گویند درباره کسانى نازل شده که قبلاً از وجوب جهاد و زکات مسلمان شدند ولى وقتى که جهاد و زکات واجب شده بود از اجراى آن امتناع ورزیدند.[۲]

تفسیر


نکات آیه

۱ - آسوده داشتن خاطر، از ناحیه خداوند، به صِرف اظهار ایمان، و پندار آزمون نشدن از سوى او، خیالى باطل است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) استفهام در «أحسب...» براى انکار اِبطالى است و منظور از آن، مردود دانستن پندار کسانى است که احساس مى کنند، به صِرف اِظهار ایمان زبانى، رها خواهند شد و آزموده نخواهند گردید.

۲ - در صدراسلام، کسانى وجود داشته اند که انتظارِ آزمون الهى را نداشته اند و مى پنداشته اند که صرف اظهار ایمان، براى مؤمن بودن، کافى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۳ - ایمان، در عین فضیلت آفرینى، ممکن است که انسان را دچار خودفریبى کند. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۴ - صِرف اِظهار ایمان، نشانه راستین بودن آن نیست. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۵ - مؤمنان، براى استوارى ایمان شان، مورد آزمایش قرار مى گیرند. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) «فتن» در اصل، به معناى «وارد کردن طلا در آتش، به منظور آشکار شدن خالصى آن از ناخالصى» است و در آزمایش هم استعمال مى شود (مفردات راغب).

۶ - پندار مبتلا نشدن به سختى، به صرف ایمان آوردن، پندارى باطل است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) «فتن» به دو معناى «اختبار و آزمون» و «گرفتارى در شدت و سختى» آمده است (مفردات راغب). برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

۷ - آزمودن مؤمنان، سنتى الهى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) از این که خداوند، با استفهام انکارى، پندار عدم آزمون مؤمنان را رد مى کند، استفاده مى شود که امتحان مؤمنان، امرى قطعى است. از چنین تعبیرى، به «سنّت» یاد مى شود.

۸ - گرفتار شدن مؤمنان به سختى ها، سنّتى الهى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

روایات و احادیث

۹ - «عن معمربن خلاّد، قال: سمعت أباالحسن(ع) یقول: «الم . أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون». ثمّ قال لى: «ما الفتنة؟». قلت: «جعلت فداک! الذى عندنا الفتنة فى الدین.». فقال: «یفتنون کما یفتن الذهب!». ثم قال: «یخلصون کما یخلص الذهب!»;[۳] معمربن خلاّد مى گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که گفت:«الم . أحسب الناس...». سپس از من پرسید:«آیا معناى «فتنه» را مى دانى؟». عرض کردم: «فدایت شوم! آنچه ما از «فتنه» مى فهمیم، «فتنه در دین» است.». امام فرمود: «مردم، در کوره امتحان قرار مى گیرند، آن گونه که طلا، در کوره ذوب قرار مى گیرد.». و آن گاه فرمود: خالص مى شوند آن گونه که طلا، خالص مى شود.».

موضوعات مرتبط

  • ابتلا: ابتلا به سختى ۶، ۸
  • ایمان: آثار ایمان ۳، ۶; اظهار ایمان ۱، ۲، ۴; امتحان در ایمان ۱، ۲; ایمان راستین ۴; روش اثبات ایمان ۵
  • بینش: بینش باطل ۱
  • پندار: پندار باطل ۶
  • خدا: امتحانهاى خدا ۱، ۲، ۷; سنتهاى خدا ۷، ۸
  • دین: آسیب شناسى دینى ۳; امتحان در دین ۹
  • سنتهاى خدا: سنت امتحان ۷
  • مؤمنان: ابتلاى مؤمنان ۸; امتحان مؤمنان ۵، ۷
  • مسلمانان: مسلمانان صدراسلام ۲

منابع

  1. ابن ابى حاتم در تفسیر خود آن را از قتاده روایت کرده است و نیز به نقل از شعبى چنین گوید وقتى که عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى نیز رهائى یافتند آیه ۱۱. سوره نحل «ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا» نازل گردید. چنان که شأن و نزول آن در صفحات ۴۹. و ۴۹۱ ذکر شده است و نیز گویند: مقصود آیه مسلمانانى هستند که در مکه اسلام اختیار نمودند مانند سلمة بن هشام و عیاش بن ابى ربیعة و ولید بن ولید و عمار یاسر چنان که ابن عباس روایت کرده است و نیز ابن سعد از عبدالله بن عبید او از ابن عمیر روایت کند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده هنگامى که در راه خدا از مشرکین شکنجه و عذاب می‌دید.
  2. صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که این آیه درباره عمار یاسر و کسانى که در راه خدا از دست مشرکین شکنجه می‌دیدند، نازل گردیده و نیز گویند درباره عده اى از مسلمین که در مکه بودند، نازل شد. وقتى که مسلمین مدینه به آن‌ها نوشتند که اقرار به اسلام آن‌ها مادامى که به مدینه مهاجرت نکنند، قبول نخواهد شد سپس آنان به مدینه مهاجرت نمودند و مشرکین آن‌ها را دنبال نموده و آزار رسانیدند و با آن‌ها به جنگ و قتال پرداختند بالنتیجه بعضى از آن‌ها را کشتند و عده اى نجات یافتند چنانکه شعبى روایت نموده است.
  3. کافى، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۴۸، ح ۵.