الصّيْحَة
«صیحه» در لغت به معناى «صداى عظیمى» است، که معمولاً از دهان انسان یا حیوانى بیرون مى آید، ولى اختصاص به آن ندارد، بلکه، هر گونه صداى عظیم را شامل مى شود.
«صَیْحَه» در اصل به معناى «شکافتن چوب یا لباس و برخاستن صدا» از آن است ، سپس در هر صداى بلند، و فریاد مانند، به کار رفته، گاه به معناى طول قامت نیز آمده، مثلاً گفته مى شود: بِأَرْضِ فُلان شَجَرٌ قَدْ صاحَ! «در فلان زمین درختى است که فریاد مى کشد» یعنى آن چنان طولانى شده، که گویى فریاد مى زند و مردم را به سوى خود مى خواند.
«صَیْحَة» در سوره «قمر» به معناى صداى عظیمى است که از آسمان برمى خیزد، و ممکن است اشاره به صاعقه وحشت زایى باشد که بر فراز شهر آنها در گرفت.
ریشه کلمه
- صيح (۱۳ بار)
قاموس قرآن
فرياد شديد. در قاموس گويد: «الصيحة: الصوت باقصى الطاقة» [هود:67]. اين كلمه سيزده بار در قرآن مجيد به كار رفته همه درباره صيحه عذاب كه امتهاى گذشته را گرفت و درباره صيحه قيامت است. مگر در آيه [منافقون:4]. كه درباره منافقان و مراد از آن فرياد معمولى است يعنى منافقان هر فريادى را كه مثلا در احضار لشكريان يا پيدا كردن گم شده و غيره برخيزد بر عليه خود گمان مىكنند.