الأحزاب ٢٣

از الکتاب
کپی متن آیه
مِنَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ رِجَالٌ‌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ‌ عَلَيْهِ‌ فَمِنْهُمْ‌ مَنْ‌ قَضَى‌ نَحْبَهُ‌ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً

ترجمه

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

ترتیل:
ترجمه:
الأحزاب ٢٢ آیه ٢٣ الأحزاب ٢٤
سوره : سوره الأحزاب
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَضی نَحْبَهُ»: به نذر خود وفا کرد. مراد از نذر، موت است. یعنی جان خود را فدا کرده است و شربت شهادت را نوشیده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: چنین روایت شده که این آیه درباره حمزة بن عبدالمطلب و جعفر بن ابى‌طالب و على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل شده و منظور از این قسمت آیه «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ» حمزه و جعفر است و مقصود از «وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ» در آیه على بن ابى‌طالب علیه‌السلام مى باشد.[۱][۲]

تفسیر


نکات آیه

۱ - برخى از مسلمانان مدینه، بر سر پیمان خود با خداى خویش، وفادار ماندند و از جهاد نگریختند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه) به قرینه آیه پانزده - که درباره عهد منافقان مبنى بر فرار نکردن از صحنه جنگ است - مراد از «ما عاهدوا» مى تواند عهد بستن بر فرار نکردن از جهاد باشد.

۲ - مسلمانان مدینه، با خدا، عهد بسته بودند که از جهاد و رویارویى با دشمن نگریزند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه)

۳ - وفادارانِ به عهد خود، از مسلمانان مدینه، مردانى مورد ستایش خداوندند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه) آوردن «رجال» - به صورت نکره - براى زیادت در تعریف و تمجید است.

۴ - برخى از مؤمنان، به عهد خویش با خداى خود، وفادار مانده و بر آن پا مى فشارند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه)

۵ - براى تصمیم به انجام دادن عمل خوب و یا ترک امرى ناپسند، خوب است که آن تصمیم، به صورت عهدى با خداوند در میان گذاشته شود. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه فمنهم من قضى نحبه) تعبیر از تکلیفى که مؤمنان انجام دادند به «ما عاهدوا اللّه علیه» و نیز آوردن واژه «نحب» - که به معناى «نذر» است - دلالت مى کند که مؤمنان، براى انجام دادن تکلیف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در میان گذاشتند و خداوند نیز از چنین کارى ستایش کرده است. این، نشان مى دهد که انجام دادن تکلیف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شایسته است.

۶ - برخى از مسلمانان مدینه، در عمل به عهد خود با خدا، تا پاى جان پیش رفتند. (فمنهم من قضى نحبه) «نحب» در لغت، به معناى «نذر واجب» است (مفردات راغب). «قضى نحبه» کنایه از مرگ و یا کشته شدن است.

۷ - بعضى از مؤمنان، براى وفا کردن به عهد خود، تا پاى جان مى ایستند. (فمنهم من قضى نحبه)

۸ - برخى از صاحبان عهد با خدا، از مسلمانان مدینه، در انتظار فرا رسیدن فرصتى مناسب براى عمل به عهد خویش بودند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه ... و منهم من ینتظر)

۹ - بعضى از مؤمنانِ صاحب عهد با خدا، در انتظار فرا رسیدن موقعیتى مناسب، براى عمل کردن به آن عهدند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه ... و منهم من ینتظر)

۱۰ - برخى از مؤمنان، بر خلاف منافقان، از جهاد و کشته شدن، ترسى ندارند. (و إن یأت الأحزاب یودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب ...من المؤمنین رجال ... قضى نحبه و منهم من ینتظر) به قرینه مقابله، احتمال دارد که آیه، در صدد بیان روحیه مؤمنان در مقابل منافقان باشد. در آیات سابق، از منافقانى یاد شده است که از جهاد فرار مى کردند و یا دوست داشتند که در صحنه جهاد، حضور نداشته باشند. در این آیه، از مؤمنانى یاد مى کند که به عهد خود وفادار ماندند و تا پاى جان ایستادند و این نشان مى دهد که آنان، ترسى ندارند.

۱۱ - صاحبان عهد با خداوند، از مسلمانان مدینه، بر خلاف منافقانِ آن دیار، هیچ گاه از زیر بار عهد خود شانه خالى نکردند. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه ... و ما بدّلوا تبدیلاً)

۱۲ - وفادار ماندن بر پیمان با خدا و تغییر ندادن آن، امرى بس شایسته و سزاوار تمجید است. (من المؤمنین رجال صدقوا ما عهدوا اللّه علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً)

موضوعات مرتبط

  • ترس: ترس از جهاد ۱۰
  • جهاد: فرار از جهاد ۱، ۲
  • خدا: عهد با خدا ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۲; عهدشکنى با خدا ۱۱
  • عمل: ترک عمل ناپسند ۵; عمل خیر ۵
  • عهد: انتظار وفاى به عهد ۸، ۹; اهمیت وفاى به عهد ۱۲; مقامات وفاداران به عهد ۳
  • مؤمنان: شجاعت مؤمنان ۱۰; عهد مؤمنان ۹; وفاى به عهد مؤمنان ۴، ۷
  • مسلمانان مدینه: انتظار مسلمانان مدینه ۸; عهد مسلمانان مدینه ۲، ۶، ۸، ۱۱; وفادارى مسلمانان مدینه ۱۱; وفاى به عهد مسلمانان مدینه ۱، ۳، ۱۱
  • منافقان: ترس منافقان ۱۰
  • منافقان مدینه: عهدشکنى منافقان مدینه ۱۱

منابع

  1. صاحب تفسیر کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى و صحیح مسلم و دیگران از علماء عامه از انس مالک روایت کنند که گوید: این آیه درباره عموى من انس بن النظیر نازل شده که در جنگ بدر حاضر نبوده است و حسرت می‌خورد که چرا در جنگ بدر که نخستین جنگ بوده و رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن حضور داشته، حاضر نبوده است و مى گفت: اگر جنگ دیگرى پیش آید خداوند شاهد خواهد بود که چسان در آن جنگ شرکت نمایم. سال بعد که جنگ احد پیش آمد، وى خود را مسلح نمود و در معرکه حاضر گردید و سعد معاذ را که در معرکه جنگ بود، دید. گفت: اى معاذ به آن خدائى که جان من در دست قدرت اوست من به وى بهشت را از احد مى شنوم بالاخره در آن جنگ کشته شد و او را در میان کشتگان یافتند که هشتاد جراحت از ضربات شمشیر و زخم تیر و نیزه بر تن داشت و این آیه درباره او نازل شده است و نیز صاحب کشف الاسرار از جابر بن عبدالله نقل کند که منظور آیه طلحة بن عبیدالله مى باشد چنان که صاحب روض الجنان از مفسرین خاصه علاوه بر ذکر شأن و نزولى که شیخ بزرگوار نقل نموده، چنین گوید: (از عائشه هم موضوع طلحة بن عبیدالله نقل گردیده است) روی هم رفته بین عامه و خاصه در این شأن و نزول اختلاف است ولى بیشتر مفسرین و جمهور اصحاب اخبار گویند: این آیه درباره على علیه‌السلام و عبیده حارثه و حمزه و جعفر است که عبیدة حارث در جنگ بدر و حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته کشته شدند.
  2. در تفسیر برهان از محمد بن العباس بعد از شش واسطه از جابر و او از امامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهم‌السلام و نیز از محمد بن الحنفیة روایت کند که فرمودند: امام على مرتضى علیه‌السلام فرمود: من و برادرم جعفر و عموى من حمزه و پسرعموى من عبیده حارث با خداوند معاهده بستیم و به آن وفا نمودیم و آنان بر من در شهادت تقدم جستند و من به آن‌ها بعد ملحق خواهم شد و منتظر در این آیه من مى باشم.