احْلُل
از الکتاب
ریشه کلمه
- حلل (۵۱ بار)
قاموس قرآن
(به فتح اوّل) بازكردن. (صحاح - مفردات) [طه:27] گره از زبان من باز كن. حلول كه به معنى نزول است اصل آن باز كردن بار وقت نزول است سپس در مجرّد نزول به كار رفته. مثل [طه:81] هر كه غضب من بر او نازل شود حقّا كه سقوط كرده است . حلّ به كسر حاء به معنى حلال استعاره از باز كردن گره (معنى اصلى) است مثل [نحل:116] (مفردات) پس حلال آن است كه از ممنوعيّت باز شده است . * [مائده:2] منظور از «حَلَلْتُمْ» خروج از احرام است يعنى چون از احرام خارج شديد پس صيد كنيد ديگر شكار بر شما حرام نيست . * [بقره:275] احلال كردن و رفع ممنوعيّت است * [نساء:23] منظور از حيلهها، زنان پسران صلبى است كه بر شخص حراماند. * [تحريم:2] تحلّ و تحليل هر دو مصدراند (مجمع) يعنى خدا باز كردن سوگندها را براى شما معيّن كرده است گويند مراد از آن كفّاره قسم است .
کلمات نزدیک مکانی
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...