النحل ٣٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۰۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!

|و مشركان گفتند: اگر خدا مى‌خواست، نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را غير از او نمى‌پرستيديم و بى‌خواست او چيزى را حرام نمى‌كرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند نيز چنين كردند، ولى آيا پيامبران وظيفه‌اى جز ابلاغ آشكار بر عهده دارند
و كسانى كه شرك ورزيدند گفتند: «اگر خدا مى‌خواست -نه ما و نه پدرانمان- هيچ چيزى را غير از او نمى‌پرستيديم و بدون [حكم‌] او چيزى را حرام نمى‌شمرديم.» پيش از آنان [نيز] چنين رفتار كردند، و[لى‌] آيا جز ابلاغ آشكار بر پيامبران [وظيفه‌اى‌] است؟
و مشرکان گویند: اگر خدا می‌خواست هرگز نه ما و نه پدرانمان چیزی جز آن خدای یکتا نمی‌پرستیدیم و بی‌خواست او چیزی را حرام نمی‌کردیم. مشرکان پیش از اینان هم کردار و گفتارشان همین بود (که به در جبر و انکار عمل خویش می‌زدند) پس در این صورت آیا برای رسولان ما جز تبلیغ رسالت (و اتمام حجت) تکلیفی هست؟
و کسانی که [به خدا] شرک ورزیدند [از روی جهل، و بی خردی و بدون دلیل و برهان] گفتند: اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزی را جز او نمی پرستیدیم، و هیچ چیزی را بدون [حکم و فرمان] او حرام نمی کردیم. کسانی هم پیش از اینان بودند [در برابر حق] چنین کردند، پس آیا بر عهده پیامبران جز رساندن آشکار [پیام وحی، وظیفه ای] هست؟
مشركان گفتند: اگر خدا مى‌خواست، ما و پدرانمان هيچ چيز جز او را نمى‌پرستيديم و آنچه را حرام كرده‌ايم، حرام نمى‌كرديم. مردمى هم كه پيش از ايشان بودند چنين مى‌گفتند. آيا پيامبران را جز تبليغ روشنگر وظيفه ديگرى است؟
و مشرکان گفتند اگر خدا می‌خواست نه ما و نه پدرانمان چیزی را جز او نمی‌پرستیدیم، و چیزی را جز به امر او حرام نمی‌کردیم، پیشینیان آنان هم به همین شیوه رفتار کردند، و آیا جز پیام‌رسانی آشکار چیزی بر عهده پیامبران است؟
و كسانى كه شرك آوردند گفتند: اگر خدا مى‌خواست جز او هيچ چيز نمى‌پرستيديم، نه ما و نه پدران ما، و بى [خواست و فرمان‌] او هيچ چيز را حرام نمى‌كرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند نيز چنين كردند. پس آيا بر پيامبران جز رساندن پيام روشن و آشكار [تكليفى‌] هست؟
مشرکان (از راه استهزاء و مغالطه) می‌گویند: اگر خدا می‌خواست نه ما و نه پدران ما، چیزی جز خدا را نمی‌توانستیم بپرستیم، و چیزی را بدون اجازه‌ی او نمی‌توانستیم حرام بکنیم. (پس ماندگاری ما بر پرستش لات و عزّی و دیگر بُتان، و تحریم بَحیرَة و سائِبَة و وَصیلَة و غیره، نشانه‌ی رضایت خدا به کارمان می‌باشد، لذا فرمان تو را نمی‌بریم و فرستاده‌ی خدایت نمی‌دانیم، آری!) کسانی که پیش از ایشان هم بودند این چنین می‌کردند (و با این گونه بهانه‌های واهی و دلیلهای سست، به بت‌پرستی و تحریم چیزهائی از پیش خود، ادامه می‌دادند). مگر بر پیغمبران وظیفه‌ای جز تبلیغ آشکار (، و روشن و بی‌پرده رساندن اوامر کردگار) است؟ (نه! جز این نیست. پس تو نیز فرمان برسان و حساب ایشان را به خدای واگذار).
و کسانی که مشرک شدند گفتند: «اگر خدا می‌خواست - نه ما و نه پدرانمان - هیچ چیزی را غیر از او نمی‌پرستیدیم، و بدون (حکم) او چیزی را حرام نمی‌شمردیم.» پیشینیانشان (نیز) چنان رفتار کردند. پس آیا جز ابلاغ آشکارگر بر پیامبران (وظیفه‌ای) است‌؟
و گفتند آنان که شرک ورزیدند اگر می‌خواست خدا همانا نمی‌پرستیدیم جز از وی چیزی را نه ما و نه پدران ما و نه حرام (محترم) می‌شمردیم جز او چیزی را چنین کردند آنان که پیش از ایشان بودند پس آیا هست بر فرستادگان جز پیام آشکار


النحل ٣٤ آیه ٣٥ النحل ٣٦
سوره : سوره النحل
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَوْ شآءَ اللهُ ...»: (نگا: انعام / زخرف / ). «مِن شَیْءٍ»: حرف (مِنْ) زائد است. «الْمُبِینُ»: روشن. روشنگر.


تفسیر

نکات آیه

۱- مشرکان مکه، بت پرستى خود و پدرانشان را برخاسته از مشیت خداوند مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا) با توجه به مکى بودن سورهء نحل و نیز قرینه «کذلک فعل الذین من قبلهم» مراد از «الذین أشرکوا» مشرکان مکه است.

۲- مشرکان مکه، جبرى مسلک بوده و عمل خود را بر اساس مشیت خداوند مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)

۳- مشرکان مکه، درصدد تقویت پایگاه عقیدتى خویش با استناد به ریشه تاریخى داشتن آن (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا) ذکر «و لا ءاباؤنا» در کلام مشرکان در حالى که بحثى از آنها در میان نبوده است، مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

۴- مشرکان مکه، باورمند به مشیت خداوند بودند و تفسیر نادرستى از آن داشتند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)

۵- مشرکان، انبیا را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که سخن مشرکان (لو شاء الله ما عبدنا من دونه) از روى اعتقاد و ایمان نباشد; چه اینکه در صورت عقیده به خدا و ربوبیت او مشرک نبودند; بلکه از روى استهزا و تمسخر آن را گفته باشند.

۶- مشرکان با استدلال مغالطه آمیز، درصدد بودند تا اعمال و عقاید شرک آلود خود را توجیه کنند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء) در حالى که خداوند به طور تشریعى از مشرکان خواستار اصلاح عقیده خود و گزینش توحید شده است، آنان براى نفى این خواسته، آن را با اراده تکوینى در هم مى آمیزند تا از خود رفع تکلیف کنند.

۷- مشرکان مکه، على رغم عقیده به خدایان متعدد، اظهار عقیده به خداوند کرده و قضاى او را در عالم نافذ مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)

۸- مشرکان، برخى اشیاى مباح را بدون دلیل تحریم مى کردند. (و لاحرّمنا من دونه من شىء)

۹- مشرکان، دخالت خود را در تحریم مباحها، برخاسته از مشیت خداوند معرفى مى کردند. (لو شاء الله ... و لاحرّمنا من دونه من شىء)

۱۰- مشرکان قبل از اسلام نیز همچون مشرکان صدراسلام، مباحها را بى جهت تحریم مى کردند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)

۱۱- شرک در عبادت و تحریم مباحها و اسناد آن به مشیت خداوند، از سنتهاى رایج مشرکان در طول تاریخ (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)

۱۲- جبرگرایى، مسلک مشرکان در طول تاریخ (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)

۱۳- انسانها در پذیرش دین و یا رد آن، مختارند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء ... فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین) آوردن عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ...» در پایان آیه، مى تواند جواب ادعاى مشرکان درباره جبرى بودن عقیده شان باشد; به این صورت که خداوند در جواب آنان مى فرماید: پیامبران فقط براى ابلاغ پیام خداوند فرستاده شده اند و جبرى در کار نیست.

۱۴- برخوردهاى مشرکان با انبیا و تعالیم آسمانى در طول تاریخ، همسو و یکنواخت بوده است. (کذلک فعل الذین من قبلهم ... و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ... کذلک فعل الذین من قبلهم)

۱۵- وظیفه همه انبیاى الهى، تنها ابلاغ پیام خداوند به صورت روشن و صریح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن. (فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین)

۱۶- همه انبیا، داراى وظیفه اى واحد و هماهنگ بوده اند. (فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین)

۱۷- مشرکان مکه، با اشاعه فکر جبرگرایى، درصدد اثبات عبث بودن بعثت انبیا بودند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء ... فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین) عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ المبین» پس از بیان اعتقادات مشرکان، مى تواند جوابى براى آنان باشد; با این توضیح که مشرکان مى خواستند با استناد ایمان و کفر به خداوند، بیان کنند که با چنین امرى، جایى براى آمدن انبیا نیست و خداوند با «فهل على الرسل...» جواب آنان را مى دهد که آمدن پیامبران، بیهوده نیست و براى ابلاغ پیام الهى است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: استهزاگران انبیا ۵; روش برخورد با انبیا ۱۴; روش تبلیغ انبیا ۱۵; محدوده مسؤولیت انبیا ۱۵، ۱۶; مسؤولیت انبیا ۱۶; هماهنگى انبیا ۱۶
  • انسان: اختیار انسان ۱۳
  • بدعتگذاران ۸:
  • تبلیغ: صراحت در تبلیغ ۱۵
  • جبرواختیار ۱۳، ۱۵:
  • خدا: آثار مشیت خدا ۱، ۲، ۹، ۱۱
  • دین: اختیار در دین ۱۳; تبلیغ دین ۱۵; روش برخورد با دین ۱۴
  • عقیده: آثار عقیده به جبر ۱۷; تاریخ عقیده ۱۲; عقیده به مشیت خدا ۴
  • مباحات: تحریم مباحات ۸، ۹، ۱۰، ۱۱
  • مشرکان: استهزاهاى مشرکان ۵; بدعتگذارى مشرکان ۸، ۹، ۱۰، ۱۱; بدعتگذارى مشرکان صدراسلام ۱۰; توجیه عقیده مشرکان ۶; توجیه عمل ناپسند مشرکان ۶; توجیه گرى مشرکان ۶; جبرگرایى مشرکان ۹، ۱۱، ۱۲; روش برخورد مشرکان ۱۱; شرک عبادى مشرکان ۱۱; عقیده مشرکان ۱۲; مشرکان و انبیا ۱۴; مشرکان و دین ۱۴;‌ هماهنگی مشرکان ۱۰، ۱۴
  • مشرکان مکه: بینش مشرکان مکه ۱، ۲; تقویت عقیده مشرکان مکه ۳; تلاش مشرکان مکه ۳; جبرگرایى مشرکان مکه ۱، ۲، ۱۷; خداشناسى مشرکان مکه ۷; دشمنى مشرکان مکه ۱۷; عقیده مشرکان مکه ۴، ۷; مبانى عقیدتى مشرکان مکه ۳; مشرکان مکه و مشیت خدا ۴، ۷; منشأ بت پرستى مشرکان مکه ۱

منابع