تفسیر:نمونه جلد۲ بخش۷۴

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۶ توسط Masha n (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
→ صفحه قبل صفحه بعد ←



تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۳

آيه ۲۶۴ - ۲۶۵

آيه و ترجمه

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تُبْطِلُوا صدَقَتِكُم بِالْمَنِّ وَ الاَذَى كالَّذِى يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكهُ صلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شىْءٍ مِّمَّا كسبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَفِرِينَ(۲۶۴) وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصابَهَا وَابِلٌ فَئَاتَت أُكلَهَا ضِعْفَينِ فَإِن لَّمْ يُصِبهَا وَابِلٌ فَطلُّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(۲۶۵) ترجمه : ۲۶۴ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم ، انفاق مى كند، و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمى آورد، (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن ، (قشر نازكى از) خاك باشد، (و بذرهايى در آن افشانده شود،) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاكها و بذرها را بشويد،) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند. آنها از كارى كه انجام داده اند، چيزى به دست نمى آورند، و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نميكند. ۲۶۵ - و (كار) كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبيت (ملكات انسانى در) روح خود، انفاق مى كنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب ، به حد كافى بهره گيرد،) و ميوه خود را دو چندان دهد (كه هميشه شاداب و با طراوت است ). و خداوند به آنچه انجام مى دهيد

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۴

تفسير: دو مثال جالب در مورد انگيزه هاى انفاق در دو آيه بالا، نخست اشاره به اين حقيقت شده كه افراد با ايمان نبايد انفاقهاى خود را به خاطر منت و آزار، باطل و بى اثر سازند. سپس دو مثال جالب براى انفاقهاى آميخته با منت و آزار و رياكارى و خودنمائى و همچنين انفاقهائى كه از ريشه اخلاص و عواطف دينى و انسانى سرچشمه گرفته بيان مى كند. مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازيد» (يا ايها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى ). سپس اين عمل را تشبيه به انفاقهائى كه توأ م با رياكارى و خودنمائى است مى كند، مى فرمايد: «اين همانند كسى است كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد» (كالذى ينفق ماله رئاء الناس و لا يؤ من بالله و اليوم الاخر). و بعد مى افزايد: (كار او) همچون قطعه سنگ صافى است كه بر آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) و باران درشت به آن برسد، (و خاك و بذرها را بشويد) و آن را صاف رها سازد آنها از كارى كه انجام داده اند چيزى به دست نمى آورند)) (فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا لا يقدرون على شى ء مما كسبوا). چه تعبير لطيف و رسا و گويائى ؟! قطعه سنگ محكمى را در نظر بگيريد كه قشر رقيقى از خاك روى آن را پوشانده باشد و بذرهاى مستعدى نيز در آن خاك

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۵

افشانده شود و در معرض هواى آزاد و تابش آفتاب قرار گيرد، سپس باران دانه درشت پر بركتى بر آن ببارد، با اينكه تمام وسايل نمو و رشد در اينجا فراهم است ، ولى به خاطر يك كمبود، همه چيز از بين ميرود و اين باران كارى جز اين نميكند كه آن قشر باريك را همراه بذرها مى شويد و پراكنده مى سازد و سنگ سخت غير قابل نفوذ را كه هيچ گياهى بر آن نميرويد با قيافه خشونتبارش آشكار مى سازد، چرا كه بذرها در محل نامناسبى افشانده شده بود، ظاهرى آراسته و درونى خشن و غير قابل نفوذ داشت و تنها قشر نازكى از خاك روى آن را گرفته بود، در حالى كه پرورش گياه و درخت نياز به خاك عميقى دارد كه براى پذيرش ريشه ها و ذخيره آب و تغذيه گياه آماده باشد. اين گونه است اعمال رياكارانه و انفاقهاى آميخته با منت و آزار كه از دلهاى سخت و قساوتمند سرچشمه مى گيرد و صاحبانش هيچ بهرهاى از آن نميبرند و تمام زحماتشان بر باد ميرود. و در پايان آيه مى فرمايد: «و خداوند گروه كافران را هدايت نميكند» (و الله لا يهدى القوم الكافرين ). اشاره به اينكه خداوند توفيق هدايت را از آنها مى گيرد چرا كه با پاى خود، راه كفر و ريا و منت و آزار را پوييدند، و چنين كسانى شايسته هدايت نيستند، و به اين ترتيب انفاقهاى ريائى و آميخته با منت و آزار، همه در يك رديف قرار گرفته اند. در آيه بعد مثال زيباى ديگرى براى نقطه مقابل اين گروه بيان مى كند، آنها كسانى هستند كه در راه خدا روى ايمان و اخلاص ، انفاق مى كنند، مى فرمايد: و مثل كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا و استوار كردن (ملكات عالى انسانى ) در روح خود انفاق مى كنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت و پى در پى به آن برسد (و به خاطر بلند بودن مكان ، از هواى آزاد و

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۶

نور آفتاب به حد كافى بهره گيرد و آن چنان رشد و نمو كند كه ) ميوه خود را دو چندان دهد)) (و مثل الذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من انفسهم كمثل جنة بربوة اصابها وابل فاتت اكلها ضعفين ). سپس مى افزايد: «و اگر باران درشتى بر آن نبارد لا اقل بارانهاى ريز و شبنم بر آن مى بارد» و باز هم ميوه و ثمر مى دهد و شاداب و با طراوت است (فان لم يصبها وابل فطل ). و در پايان مى فرمايد: «خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است » (و الله بما تعملون بصير). او مى داند آيا انفاق انگيزه الهى دارد يا رياكارانه است ، آميخته با منت و آزار است يا محبت و احترام .

نكته ها

۱ - از جمله «لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى ،» (انفاقهاى خود را با منت و آزار باطل نكنيد) استفاده مى شود كه پارهاى از اعمال ممكن است نتايج اعمال نيك را از بين ببرد و اين همان مساله احباط است كه شرح آن در ذيل آيه ۲۱۷ همين سوره گذشت . ۲ - تشبيه عمل رياكارانه به قطعه سنگى كه قشر نازكى از خاك روى آن را پوشانيده است بسيار گويا است زيرا افراد رياكار باطن خشن و بى ثمر خود را با چهرهاى از خير خواهى و نيكوكارى مى پوشانند و اعمالى كه هيچگونه ريشه ثابتى در وجود آنها ندارد انجام مى دهند اما حوادث زندگى به زودى پرده را كنار مى زند و باطن آنها را آشكار مى سازد.

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۷

۳ - جمله «ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من انفسهم » انگيزههاى انفاق صحيح و الهى را بيان مى كند و آن دو چيز است : «طلب خشنودى خدا و تقويت روح ايمان و ايجاد آرامش در دل و جان » اين جمله مى گويد: انفاق كنندگان واقعى كسانى هستند كه تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضائل انسانى و تثبيت اين صفات در درون جان خود و همچنين پايان دادن به اضطراب و ناراحتيهائى كه بر اثر احساس مسؤ وليت در برابر محرومان در وجدان آنها پيدا مى شود اقدام به انفاق مى كنند (بنابراين «من » در آيه به معنى «فى » خواهد بود). ۴ - جمله «و الله بما تعملون بصير» كه در آخر آيه دوم ذكر شده ، هشدارى است به همه كسانى كه ميخواهند عمل نيكى انجام دهند كه مراقب باشند كوچك ترين آلودگى از نظر نيت يا طرز كار پيدا نكنند زيرا خداوند كاملا مراقب اعمال آنها است .

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۸

آيه ۲۶۶

آيه و ترجمه

أَ يَوَدُّ أَحَدُكمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَنْهَرُ لَهُ فِيهَا مِن كلِّ الثَّمَرَتِ وَ أَصابَهُ الْكِبرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضعَفَاءُ فَأَصابَهَا إِعْصارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْترَقَت كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكمُ الاَيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ(۲۶۶) ترجمه : ۲۶۶ - آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن ، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ )، از هر گونه ميوهاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و) ضعيف دارد، (در اين هنگام ،) گردبادى (كوبنده )، كه در آن آتش (سوزانى ) است ، به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همين طور است حال كسانى كه انفاقهاى خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مى كنند). اين چنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مى سازد، شايد بينديشيد (و با انديشه ، راه حق را بيابيد)! تفسير: يك مثال جالب ديگر براى انفاقهاى آلوده به ريا و منت در اين آيه مثال گوياى ديگرى ، براى مساله انفاق آميخته با رياكارى و منت و آزار و اينكه چگونه اين كارهاى نكوهيده آثار آن را از بين ميبرد بيان شده است ، مى فرمايد: ((آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انواع انگور داشته باشد كه از زير درختانش نهرها جارى باشد، و براى او در آن باغ از تمام انواع ميوهها موجود باشد، و در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (خردسال و) ضعيف دارد، ناگهان در اين هنگام گرد بادى شديد كه در آن آتش سوزانى است به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد)) (ا يود احدكم ان تكون له جنة من نخيل

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۲۹

و اعناب تجرى من تحتها الانهار له فيها من كل الثمرات و اصابه الكبر و له ذرية ضعفاء فاصابها اعصار فيه نار فاحترقت ). ترسيمى است بسيار زيبا از حال اين گونه اشخاص كه با ريا و منت و آزار ، خط بطلان بر انفاق خويش ‍ ميكشند، پير مرد سالخوردهاى را در نظر مجسم مى كند كه فرزندان خرد سال و كوچكى اطراف او را گرفته اند و تنها راه تامين زندگى حال و آينده آنان ، باغ سر سبز و خرمى است با درختان خرما و انگور و ميوههاى ديگر، درختانى كه پيوسته آب جارى از كنارش ميگذرد و زحمتى براى آبيارى ندارد، ناگهان گردباد آتشبارى ميوزد و آن را مبدل به خاكستر مى كند، چنين انسانى چه حسرت و اندوه مرگبارى دارد، حال كسانى كه اعمال نيكى انجام مى دهند و سپس با ريا و منت و آزار آن را از بين ميبرند، چنين است ، زحمت فراوانى كشيده اند، و در آن روز كه نياز به نتيجه آن دارند، همه را خاكستر ميبينند چرا كه گرد باد آتشبار ريا و منت و آزار آن را سوزانده است . و در پايان آيه به دنبال اين مثال بليغ و گويا، مى فرمايد: اينگونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مى كند، شايد بينديشيد و راه حق را از باطل تشخيص دهيد (كذلك يبين الله لكم الايات لعلكم تتفكرون ). آرى سرچشمه بدبختيهاى انسان مخصوصا كارهاى ابلهانهاى همچون منت گذاردن و ريا كه سودش ناچيز و زيانش سريع و عظيم است ترك انديشه و تفكر است ، و خداوند همگان را به آن دعوت مى كند.

نكته ها

۱ - اين مثالهاى پى در پى كه هر كدام از ديگرى گوياتر و ظريفتر است همه در ارتباط با مسائل زراعى است ، چرا كه نه تنها براى مردم مدينه كه اين آيات در

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۰

آنجا نازل شد و مردمى زراعت پيشه بودند، بلكه براى تمام مردم دنيا كه به هر حال بخشى از زندگى آنان را مسائل زراعى تشكيل مى دهد آموزنده بوده و هست . ۲ - از جمله «و اصابه الكبر و له ذرية ضعفاء» (صاحب آن باغ ، پير و سالخورده باشد و فرزندانى كوچك و ناتوان داشته باشد) استفاده مى شود كه انفاق و بخشش در راه خدا و كمك به نيازمندان همچون باغ خرمى است كه هم خود انسان از ثمرات آن بهرهمند مى شود و هم فرزندان او، در حالى كه رياكارى و منت و آزار، هم سبب محروميت خود او مى شود و هم نسلهاى آينده كه بايد از ثمرات و بركات اعمال نيك او بهرهمند گردند محروم خواهند شد، و اين خود دليل بر آن است كه نسلهاى آينده در نتائج اعمال نيك نسلهاى گذشته سهيم هستند، از نظر اجتماعى نيز چنين است زيرا محبوبيت و اعتمادى كه پدران بر اثر كار نيك در افكار عمومى پيدا مى كنند، سرمايه بزرگى براى فرزندان آنها خواهد بود. ۳ - جمله «اعصار فيه نار» (گرد بادى كه در آن آتشى باشد) ممكن است اشاره به گرد بادهاى ناشى از بادهاى سموم و سوزان و خشك كننده باشد و يا گردبادى كه از روى خرمن آتشى بگذرد و طبق معمول كه گرد باد هر چه را بر سر راه خود بيابد با خود همراه ميبرد آن را از زمين برداشته و به نقطه ديگرى بپاشد، و ممكن است اشاره به گرد بادى باشد كه به همراه صاعقه به نقطهاى اصابت كند و همه چيز را تبديل به خاكستر نمايد و در هر حال اشاره به نابودى سريع و مطلق است .

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۱

آيه ۲۶۷

آيه و ترجمه

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِن طيِّبَتِ مَا كسبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الاَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيث مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَستُم بِئَاخِذِيهِ إِلا أَن تُغْمِضوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنىُّ حَمِيدٌ(۲۶۷) ترجمه : ۲۶۷ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه (از طريق تجارت ) به دست آوردهايد، و از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان )، انفاق كنيد! و براى انفاق ، به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد در حالى كه خود شما، (به هنگام پذيرش اموال ،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت ! و بدانيد خداوند، بى نياز و شايسته ستايش است . شان نزول : از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه اين آيه درباره جمعى نازل شد كه ثروتهائى از طريق رباخوارى در زمان جاهليت جمع آورى كرده بودند و از آن در راه خدا انفاق مى كردند، خداوند آنها را از اين كار نهى كرد. و دستور داد از اموال پاك و حلال در راه خدا انفاق كنند. در تفسير «مجمع البيان » پس از نقل اين حديث ، از على (عليه السلام ) نقل مى كند كه حضرت فرمود: اين آيه درباره كسانى نازل گرديد كه به هنگام انفاق خرماهاى خشك و كم گوشت و نامرغوب را با خرماى خوب مخلوط مى كردند و بعد انفاق مى نمودند به آنها دستور داده شد كه از اين كار به پرهيزند. اين دو شان نزول هيچگونه منافاتى با هم ندارند و ممكن است آيه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، كه يكى ناظر به پاكى معنوى و ديگرى ناظر به مرغوبيت مادى و ظاهرى است . ولى بايد توجه داشت كه طبق آيه ۲۷۵ سوره بقره كسانى كه

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۲

جاهليت اموالى از طريق رباخوارى جمع آورى كرده بودند و پس از نزول آيه خود دارى از ادامه رباخوارى نمودند، اموال گذشته بر آنها حرام نبوده است يعنى اين قانون شامل گذشته نمى شود، ولى مسلم است كه اين مال در عين حلال بودن با اموال ديگر فرق داشت و در حقيقت شبيه اموالى بود كه از طرق مكروه به دست بيايد! تفسير: از چه اموالى بايد انفاق كرد؟ در پاسخ آيه گذشته ثمرات انفاق و صفات انفاق كنندگان و اعمالى كه ممكن است اين كار انسانى و خداپسندانه را آلوده كند و پاداش آن را از بين ببرد بيان شد، در اين آيه - كه ششمين آيه ، در اين سلسله است - سخن از چگونگى اموالى است كه بايد انفاق گردد. نخست مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از اموال پاكيزهاى كه (از طريق تجارت ) به دست آوردهايد و از آنچه از زمين براى شما خارج كردهايم (از منابع و معادن زير زمينى و از كشاورزى و زراعت و باغ ) انفاق كنيد)) (يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الارض ). جمله «ما كسبتم ،» (آنچه كسب كردهايد) اشاره به درآمدهاى تجارى است و جمله «مما اخرجنا لكم من الارض » (از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم ) اشاره به انواع درآمدهاى زراعى و كشاورزى و همچنين معادن زير زمينى است ، بنابراين تمام انواع درآمدها را شامل مى شود، زيرا سرچشمه تمام اموالى كه انسان دارد، زمين و منابع گوناگون آن است حتى صنايع و دامدارى و مانند آن ، همه از زمين مايه مى گيرد. اين تعبير ضمنا اشارهاى به اين حقيقت است كه ما منابع اينها را در اختيار

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۳

شما گذاشتيم بنابراين نبايد از انفاق كردن بخشى از طيبات و پاكيزهها و سرگل آن در راه خدا دريغ كنيد. سپس براى تاكيد هر چه بيشتر مى افزايد: «به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد تا از آن انفاق كنيد در حالى كه خود شما حاضر نيستيد آن را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت » (و لا تيمموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه الا ان تغمضوا فيه ). از آنجا كه بعضى از مردم عادت دارند هميشه از اموال بى ارزش و آنچه تقريبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نيست انفاق كنند و اينگونه انفاقها علاوه بر اينكه سود چندانى به حال نيازمندان ندارد، يك نوع اهانت و تحقير نسبت به آنها است ، و موجب تربيت معنوى و پرورش روح انسانى نيز نمى باشد، اين جمله صريحا مردم را از اين كار نهى مى كند و آن را با دليل لطيفى همراه مى سازد، و آن اينكه ، شما خودتان حاضر نيستيد اينگونه اموال را بپذيريد مگر از روى كراهت و ناچارى چرا درباره برادران مسلمان ، و از آن بالاتر خدايى كه در راه او انفاق مى كنيد و همه چيز شما از او است راضى به اين كار مى شويد. در حقيقت ، آيه به نكته لطيفى اشاره مى كند كه انفاق در راه خدا، يك طرفش مؤ منان نيازمندند، و طرف ديگر خدا، و با اين حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از يك سو تحقيرى است نسبت به نيازمندان كه ممكن است على رغم تهيدستى مقام بلندى از نظر ايمان و انسانيت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى ديگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار. جمله «لا تتيمموا» (قصد نكنيد) ممكن است اشاره به اين باشد كه اگر در

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۴

لابلاى اموالى كه انفاق مى كنيد بدون توجه چيز نامرغوبى باشد، مشمول اين سخن نيست . سخن اين است كه از روى عمد اقدام به چنين كارى نكنيد. تعبير به «طيبات » (پاكيزهها) هم پاكيزگى ظاهرى را شامل مى شود، و ارزش داشتن براى مصرف ، و هم پاكيزگى معنوى ، يعنى اموال شبههناك و حرام زيرا افراد با ايمان از پذيرش همه اينها كراهت دارند، و جمله «الا ان تغمضوا فيه » شامل همه مى شود و اين كه بعضى از مفسران آن را منحصر به يكى از اين دو دانسته اند صحيح به نظر نميرسد. نظير اين آيه در سوره آل عمران آيه ۹۲ نيز آمده است آنجا كه مى فرمايد: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون : «هرگز به حقيقت نيكوكارى نميرسيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد». البته اين آيه بيشتر روى اثرات معنوى انفاق تكيه مى كند. و در پايان آيه مى فرمايد: «بدانيد خداوند بى نياز و شايسته ستايش است » (و اعلموا ان الله غنى حميد). يعنى نه تنها نيازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است ، بلكه تمام نعمتها را او در اختيار شما گذارده ، و لذا حميد و شايسته ستايش است . بعضى احتمال داده اند كه «حميد» در اينجا به معنى اسم فاعل باشد (ستايش كننده ) نه به معنى محمود و ستايش شده ، يعنى در عين اينكه از انفاق شما بى نياز است شما را به خاطر اموال پاكيزهاى كه انفاق مى كنيد، مورد ستايش قرار مى دهد.

نكته :

شك نيست كه انفاق در راه خدا براى تقرب به ذات پاك او است و مردم هنگامى كه ميخواهند به سلاطين و شخصيتهاى بزرگ تقرب جويند، بهترين اموال خود را به عنوان تحفه و هديه براى آنها ميبرند، در حالى كه انسانهاى ضعيفى

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۵

همچون خودشاناند، چگونه ممكن است انسان به خداوند بزرگى كه تمام عالم هستى از اوست ، به وسيله اموال بى ارزش و از مصرف افتاده ، تقرب جويد، و اينكه مى بينيم در زكات واجب و حتى در قربانى نبايد از نوع نامرغوب استفاده كرد، نيز در همين راستا است ، به هر حال بايد اين فرهنگ قرآنى در ميان همه مسلمين زنده شود كه براى انفاق ، بهترين را انتخاب نمايند.

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۶

آيه ۲۶۸

آيه و ترجمه

الشيْطنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكم بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَ فَضلاً وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ(۲۶۸) ترجمه : ۲۶۸ - شيطان ، شما را (به هنگام انفاق )، وعده فقر و تهيدستى مى دهد، و به فحشا (و زشتيها) امر مى كند، ولى خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مى دهد، و خداوند، قدرتش وسيع ، و (به هر چيز) داناست . (به همين دليل ، به وعدههاى خود، وفا مى كند). تفسير: مبارزه با موانع انفاق در ادامه آيات انفاق در اينجا به يكى از موانع مهم آن پرداخته و آن وسوسه هاى شيطانى در زمينه انفاق است ، كه انسان را از فقر و تنگدستى ميترساند، به خصوص اگر اموال خوب و قابل استفاده را انفاق كند، و چه بسا اين وسوسه هاى شيطانى مانع از انفاقهاى مستحبى در راه خدا و حتى انفاقهاى واجب مانند زكات و خمس ‍ گردد. در اين راستا مى فرمايد: «شيطان به هنگام انفاق به شما وعده فقر و تهيدستى مى دهد» (الشيطان يعدكم الفقر). و مى گويد: تامين آينده خود و فرزندانتان را فراموش نكنيد و از امروز فردا را ببينيد و آنچه بر خويشتن روا است بر ديگرى روا نيست و امثال اين وسوسه هاى گمراه كننده ، به علاوه «او شما را وادار به معصيت و گناه مى كند» (و يامركم بالفحشاء). «فحشاء» به معنى هر كار زشت و بسيار قبيح است ، و در اينجا به تناسب بحث ، به معنى بخل و ترك انفاق كه در بسيارى از موارد، نوعى معصيت و گناه است آمده (هر چند واژه فحشاء در مواردى به معنى گناه بى عفتى آمده ، ولى

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۷

ميدانيم در اينجا تناسب چندانى ندارد) حتى بعضى از مفسران تصريح كرده اند كه عرب به شخص بخيل ، فاحش مى گويد. اين احتمال نيز داده شده كه فحشاء در اينجا به معنى انتخاب اموال غير قابل مصرف براى انفاق است ، و نيز گفته شده : منظور از آن هر معصيتى است زيرا شيطان به وسيله ترس از فقر و تهيدستى انسان را وادار به كسب مال از انواع طرق نامشروع مى كند. تعبير به امر كردن شيطان ، اشاره به همان وسوسه هاى او است ، و اصولا هر نوع فكر منفى و بازدارنده و كوتاه بيننده ، سرچشمهاش تسليم در برابر وسوسه هاى شيطانى است ، و در مقابل ، هر گونه فكر مثبت سازنده و آميخته با بلند نظرى ، سرچشمهاش الهامات الهى و فطرت پاك خدادادى است . در توضيح اين سخن بايد گفت : در نظر ابتدائى انفاق و بذل مال ، چيزى جز «كم كردن » مال نيست و اين همان نظر كوتهبينانه شيطانى است ، ولى با دقت و ديد وسيع مى بينيم كه انفاق ضامن بقاى اجتماع و تحكيم عدالت اجتماعى ، و سبب كم كردن فاصله طبقاتى و پيشرفت همگانى و عمومى مى باشد و مسلم است كه با پيشرفت اجتماع ، افرادى كه در آن اجتماع زندگى مى كنند نيز در رفاه و آسايش خواهند بود و اين همان نظر واقعبينانه الهى است . قرآن به اين وسيله مسلمانان را توجه مى دهد كه انفاق اگر به ظاهر، چيزى از شما كم مى كند در واقع چيزهائى بر سرمايه شما مى افزايد، هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى . در دنياى امروز كه نتيجه و اثر اختلافات طبقاتى و پايمال شدن ثروتها به خاطر به هم خوردن تعادل تقسيم ثروت به روشنى به چشم مى خورد درك معنى

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۸

آيه فوق چندان مشكل نيست . ضمنا از آيه استفاده مى شود كه يك نوع ارتباط ميان ترك نمودن انفاق و فحشاء وجود دارد البته اگر فحشاء به معنى بخل باشد ارتباط آن از اين جهت است كه ترك انفاق و بخششهاى مالى ، آرام آرام صفت بخل را كه از بدترين صفات است در انسان ايجاد مى كند و اگر فحشاء را به معنى مطلق گناه يا گناه جنسى بگيريم باز ارتباط آن با ترك انفاق بر كسى پوشيده نيست ، زيرا سرچشمه بسيارى از گناهان ، و بى عفتيها و خودفروشيها، فقر و تهيدستى است علاوه بر همه اينها، انفاق يك سلسله آثار و بركات معنوى دارد كه جاى انكار نيست . سپس مى افزايد: «خداوند آمرزش از سوى خود و فضل و بخشش را به شما وعده مى دهد» (و الله يعدكم مغفرة منه و فضلا). در تفسير «مجمع البيان » از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه : هنگام انفاق دو چيز از طرف خدا است و دو چيز از ناحيه شيطان آنچه از جانب خداست يكى «آمرزش گناهان » و ديگرى «وسعت و افزونى اموال » و آنچه از طرف شيطان است يكى وعده فقر و تهيدستى و ديگرى امر به فحشاء است . بنابراين منظور از مغفرة ، آمرزش گناهان است و منظور از فضل همانطور كه از ابن عباس نقل شده زياد شدن سرمايه ها در پرتو انفاق مى باشد. جالب توجه اينكه از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : هنگامى كه در سختى و تنگدستى افتاديد به وسيله انفاق كردن ، با خدا معامله كنيد (انفاق كنيد تا از تهيدستى نجات يابيد). و در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند قادر و توانا و عالم است » (و الله واسع عليم ).

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۹

اشاره به اين حقيقت است كه چون خداوند قدرتى وسيع و علمى بى پايان دارد ميتواند به وعده خويش عمل كند بنابراين بايد به وعده او دلگرم بود نه وعده شيطان فريبكار و ناتوان كه انسان را به گناه ميكشاند و چون از آينده آگاه نيست و قدرتى ندارد، وعده او جز گمراهى و تشويق به نادانى نخواهد بود.

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۴۰

آيه ۲۶۹

آيه و ترجمه

يُؤْتى الْحِكمَةَ مَن يَشاءُ وَ مَن يُؤْت الْحِكمَةَ فَقَدْ أُوتىَ خَيراً كثِيراً وَ مَا يَذَّكرُ إِلا أُولُوا الاَلْبَبِ(۲۶۹) ترجمه : ۲۶۹ - (خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد، و به هر كس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است . و جز خردمندان ، (اين حقايق را درك نمى كنند، و) متذكر نميگردند. تفسير: برترين نعمتهاى الهى با توجه به آنچه در آيه قبل گذشت ، كه به هنگام انفاق ، وسوسه هاى شيطانى دائر به فقر و جذبه هاى رحمانى درباره مغفرت و فضل الهى آدمى را به اين سو و آن سو ميكشد، در آيه مورد بحث سخن از حكمت و معرفت و دانش مى گويد، چرا كه تنها حكمت است كه ميتواند بين اين دو كشش الهى و شيطانى فرق بگذارد، و انسان را به وادى مغفرت و فضل بكشاند و از وسوسه هاى گمراه كننده ترس از فقر بره اند. يا به تعبير ديگر خداوند به بعضى از افراد بر اثر پاكى و جهاد با نفس ، نوعى علم و بينش مى دهد كه آثار و فوائد اطاعت الهى و از جمله انفاق و نقش حياتى آن در اجتماع را درك كند و ميان آن و وساوس شيطانى فرق بگذارد. مى فرمايد: خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد (يؤ تى الحكمة من يشاء). در تفسير «حكمت » معانى زيادى ذكر شده از جمله «معرفت و شناخت اسرار جهان هستى » و «آگاهى از حقايق قرآن » و «رسيدن به حق از نظر گفتار و عمل » و «معرفت و شناسائى خدا» و «آن نور الهى كه وسوسه هاى شيطانى را از الهامات

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۴۱

الهى جدا مى سازد». و ظاهر اين است حكمت يك معنى وسيعى دارد كه تمام اين امور، حتى نبوت را كه بعضى از معانى آن شمرده اند شامل مى شود كه آن نوعى از علم و آگاهى است ، و در اصل از ماده حكم (بر وزن حرف ) به معنى منع گرفته شده و از آنجا كه علم و دانش و تدبير، انسان را از كارهاى خلاف باز مى دارد به آن حكمت گفته اند. بديهى است منظور از جمله «من يشاء» (هر كس را كه بخواهد) اين نيست كه خداوند بدون هيچ علتى حكمت و دانش را به اين و آن مى دهد، بلكه اراده و مشيت خداوند همه جا آميخته است ، با شايستگيهاى افراد، يعنى هر كس را شايسته ببيند از اين سرچشمه زلال حياتبخش سيراب مى نمايد، سپس مى فرمايد: و هر كس كه به او دانش داده شود خير فراوانى داده شده است )) (و من يؤ ت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا). و به گفته آن حكيم : هر كس را كه عقل دادى چه ندادى و هر كس را كه عقل ندادى چه دادى !. قابل توجه اينكه بخشنده حكمت خدا است در عين حال در اين جمله نامى از او به ميان نيامده تنها مى فرمايد: «به هر كس حكمت داده شود خير فراوانى داده شده است ». اين تعبير گويا اشاره به اين است كه دانش و حكمت ذاتا خوب است از هر جا و از ناحيه هر كه باشد تفاوتى در نيكى آن نيست . قابل توجه اين كه در اين جمله مى فرمايد: به هر كس دانش و حكمت داده شد خير و بركت فراوان داده شده است نه «خير مطلق » زيرا خير و سعادت مطلق تنها در دانش نيست بلكه دانش تنها يكى از عوامل مهم آن است و در پايان آيه مى فرمايد: «تنها خردمندان متذكر مى شوند» (و ما يذكر الا اولوا الالباب ). تذكر به معنى يادآورى و نگاهدارى علوم و دانشها در درون روح

تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۴۲

است . و «الباب » جمع «لب » به معنى «مغز» است و از آنجا كه مغز هر چيز بهترين و اساسيترين قسمت آن است به «عقل » و «خرد» «لب » گفته مى شود. اين جمله مى گويد: تنها صاحبان عقل و خرد اين حقايق را حفظ مى كنند و به ياد مى آورند و از آن بهرهمند مى شوند اگر چه همه افراد (جز مجانين و ديوانگان ) صاحب عقلاند اما اولوا الالباب به همه آنها گفته نمى شود. بلكه منظور آنهايى هستند كه عقل و خرد خود را به كار ميگيرند و در پرتو اين چراغ پر فروغ ، راه زندگى و سعادت را مييابند. اين بحث را با سخن يكى از دانشمندان اسلامى پايان ميدهيم (كه احتمالا اين سخن را از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيده است ) «گاه مى شود كه خداوند اراده عذاب و مجازات مردم روى زمين را مى كند، ولى هنگامى كه بشنود معلمى به كودكان حكمت مى آموزد، به خاطر اين عمل ، عذاب را از آنها دور مى سازد».


→ صفحه قبل صفحه بعد ←