شَيْء

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

مصدر است به معنى خواستن و اراده كردن «شائة يشائه شيئاً: اراده» [بقره:20]. طبرسى در ذيل اين آيه مشيت را اراده معنى كرده است. [يونس:99]. شاء در اين آيه و نظائر آن به معنى مشيت جبرى است يعنى اگر خدا مى‏خواست قدرت عدم ايمان را از آنهابر مى‏داشت قهراً همه ايمان مى‏آوردند ولى خدا چنين نخواسته است. * [انسان:29-30]، [تكوير:27-29]. ظاهراً مراد از «يَشاءَ اللّهُ»در اين دو آيه و نظير آنها، فراهم آوردن اسباب و توفيق در كارها است، پر واضح است كه اگر خداوند اسباب را فراهم نكند انسان كارى نتواند كرد هر چند كه فاعل مختار است اينكه خداوند اسباب بى شمار را از قبيل آفتاب، ماه، ستارگان، زمين، هوا، آب،ارزاق، بدن، سلامتى، فهم، اراده و... فراهم آورده است اينها همه مشيّت خدا اند كه ما كار شايسته را اراده و انجام دهيم و اگر خداوند اين اسباب را جور نمى‏آورد اراده كار نيك يا بد از ما مقدور نبود اين است آنچه به نظر مى‏آيد. واللّه العالم . اراده خداوند دو گونه است: اراده تكوينى و اراده تشريعى. اراده تكوينى و اراده تشريعى و اراده تكوينى از مراد غير قابل تخلّف است ولى اراده تشريعى مى‏شود كه از مراد متخلّف باشد، احكام و قضاياى دينى كه براى هدايت و اصلاح مردم وضع شده همه از قسمت اراده تشريعى اند كه مى‏شود به وسيله عصيان متخلّف از مراد باشد. به عبارت ديگر خداوند از بندگان خواسته و اراده كرده همه راست بگويند و عدالت كنند ولى مى‏بينم كه نمى‏گويند و نمى‏كنند اين همه تخلّف اراده از مراد است، اگر راجع به احكام دين معتقد به اراده تكوينى باشيم آن عبارت اخراى جبر است و موجب بطلان عقاب و ثواب و سقوط امر و نهى خواهد بود. اهل ايمان به كفّار مى‏گفتند: از آنچه خدا داده انفاق كنيد كفّار در جواب مى‏گفتند: [يس:47]. غرضشان اراده تكوينيّه بود يعنى خدا خواسته كه حتماً آنها فقير و نادار باشند و اگر مى‏خواست آنها را غنى مى‏كرد ولى آنها مغالطه مى‏كردند كه اراده خدا درباره اطعام فقراء اراده تشريعيّه است و تخلّف آن از مراد دليل عصيان و تمرّد كفّار از فرمان خداوندى است. همينطور است آيه [نحل:35]. ايضاً انعام:148- زخرف:20. رجوع كنيد به الميزان ذيل آيه «اَنُطْعِمُ مَنْ لَوْيَشاءُ اللّهُ اَطْعَمَهُ».