فَاکِهُون

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«فاکه» از مادّه «فُکاهَة» است. «ابن منظور» در «لسان العرب» مى گوید: «فاکه» به انسان خوش مشرب و مزّاح گفته مى شود.

«فاکِهُونَ» از مادّه «فُکاهَة» جمع «فاکه» به معناى مسرور و خوشحال و خندان است و مى تواند اشاره به امورى باشد که از فرط شادى، انسان را چنان به خود مشغول مى دارد که از امور نگرانى زا، به کلى غافل مى سازد; به طورى غرق در سرور و نشاط خواهد شد، که غم و اندوهى بر او چیره نخواهد گشت، و حتى هول و وحشتى را که به هنگام قیام قیامت و حضور در دادگاه عدل الهى، به او دست داده، به فراموشى مى سپارد، که اگر به راستى فراموش نشود، همواره سایه نگرانى و غم بر دل او سنگینى خواهد کرد.

«راغب» در «مفردات» مى گوید: «فاکهة» به معناى هر گونه میوه است، یعنى «فاکِهَة» مفهوم گسترده اى دارد، و همه انواع میوه را شامل مى شود، ولى اهمیت «خرما» و «انار» سبب شده که، بالخصوص از آن دو نام برده شود، و این که، بعضى از مفسران پنداشته اند: این دو میوه در مفهوم «فاکهة» داخل نیست، اشتباه است; زیرا علماى لغت آن را انکار کرده اند، و اصولاً عطف «خاص» بر «عام» در مواردى که امتیازى موجود باشد، کاملاً معمول است.

«فکاهه» (بر وزن شباهه)، به معناى مسرور و خندان بودن و دیگران را با سخنان شیرین و مزاح مسرور کردن است. «راغب» در «مفردات» مى گوید: «فکاهة» به سخنانى که انسان را مأنوس و مشغول مى دارد گفته مى شود، «ابن منظور» در «لسان العرب» مى گوید: «فکاهة» به معناى مزاح است.

ریشه کلمه