المطففين ٣٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ مَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ‌ حَافِظِينَ‌

ترجمه

در حالی که هرگز مأمور مراقبت و متکفّل آنان [= مؤمنان‌] نبودند!

|در حالى كه آنها به نگهبانى مؤمنان فرستاده نشده بودند
و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند.
در صورتی که آن بدان را موکّل کار و نگهبان اعمال مؤمنان نفرستاده بودند (تا بدین سخنان پردازند).
و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدایت و گمراهی آنان باشند.]
و حال آنكه آنان را به مواظبت اعمال مؤمنان نفرستاده بودند.
و آنان را بر ایشان نگهبان نفرستاده بودند
و حال آنكه آنها
و حال این که بزهکاران برای نگهبانی مؤمنان و پائیدن کردارشان فرستاده نشده بوده‌اند (پس به چه حقی، و مطابق کدام منطقی بر آنان خُرده می‌گرفته‌اند و برخوردهای ناجوانمردانه و سختی با ایشان می‌کرده‌اند؟!).
و حال آنکه آنان (به عنوان) نگهبانانی بر اینان فرستاده نشده‌اند.
و فرستاده نبودند بر ایشان نگهبانان‌

Yet they were not sent as guardians over them.
ترتیل:
ترجمه:
المطففين ٣٢ آیه ٣٣ المطففين ٣٤
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَآ أَرْسِلُوا»: کافران و بزهکاران روانه نشده‌اند و فرستاده نگشته‌اند. «حَافِظِینَ»: نگهبانان. مراقبان. حافظان حقوق دیگران و متکفّلان منافع ایشان.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ «30» وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ «31» وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ «32» وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ «33» فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ «34» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «35» هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «36»

همانا مجرمان پيوسته به اهل ايمان مى‌خنديدند. و هرگاه از كنارشان مرور مى‌كردند، (از روى تمسخر) با چشم و ابرو به يكديگر اشاره مى‌كردند. و هرگاه به سوى اهل خودشان (و همفكران منحرفشان) باز مى‌گشتند، (شادمان از تمسخر) طنزگونه و بذله‌گويان باز مى‌گشتند. و هرگاه اهل ايمان را مى‌ديدند، مى‌گفتند: شكّى نيست كه آنان گمراهند. در حالى كه آنان، رسالت نگهبانى بر مؤمنان را نداشتند. پس امروز، اهل ايمان بر اين كفّار مى‌خندند. در حالى كه بر تخت‌هاى بهشتى نظاره‌گرند.

كه آيا كافران كيفر عملكرد خود را ديده‌اند؟

نکته ها

«غَمز» به معناى عيب‌جويى از ديگران با اشاره چشم و ابرو است.

پیام ها

1- مؤمنان بايد آماده برخوردهاى نارواى گنهكاران و مجرمان باشند. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا»

2- خنده، غمزه، نيش و نوش‌هاى ديگران شما را دلسرد نكند، زيرا خود آنان مجرم هستند. «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا»

3- تمسخر و تحقير، روش ديرينه مجرمان است. كانُوا ... يَضْحَكُونَ‌

جلد 10 - صفحه 422

4- مجرم به گناه خود قانع نيست، پاكان را تحقير مى‌كند و به آنان ضربه روحى مى‌زند. «يَضْحَكُونَ‌، يَتَغامَزُونَ»

5- ساختن طنز و فكاهى براى تمسخر مؤمنان از شيوه‌هاى مجرمان است.

«انْقَلَبُوا فَكِهِينَ»

6- اصرار بر گناه، ديد و قضاوت انسان را عوض مى‌كند. (جالب است كه مجرمان، مؤمنان را گمراه مى‌پندارند.) «قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ»

7- گنه‌پيشگان، لايق قضاوت و اظهار نظر درباره مؤمنان نيستند. «قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»

8- مؤمنان، نبايد انتظار تأييد مخالفان را داشته باشند. «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»

9- گويا مجرمان، خود را قيّم مؤمنان مى‌دادند كه خداوند آن را نفى مى‌كند. «وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ»

10- مؤمنان در قيامت، عامل رنج روحى مجرمان هستند، زيرا در آنجا مؤمنان نيز به آنان خواهند خنديد. «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ»

11- كيفر در قيامت، با گناه در دنيا تناسب دارد. (كيفر خنده‌هاى تمسخرآميز در دنيا، مورد خنده قرار گرفتن در آخرت است.) الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا ... يَضْحَكُونَ‌- الَّذِينَ آمَنُوا ... يَضْحَكُونَ‌

12- كيفرهاى قيامت، بازتاب اعمال خود انسان است. «هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 424

سوره انشقاق‌

اين سوره بيست و پنج آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آيه اول و به معناى شكافته شدن است.

همانند ديگر سوره‌هاى مكّى، محور مباحث اين سوره، موضوع معاد و قيامت است.

از هم پاشيدن نظام موجود هستى و به هم خوردن نظم زمين و آسمان، خبر از برپاشدن قيامت و برقرار شدن نظامى ديگر در عالم مى‌دهد.

تلاش و كوشش انسان، در قيامت به بار مى‌نشيند و كارنامه عمل پاكان و ناپاكان به دست آنان داده مى‌شود تا بر اساس آن به پاداش يا كيفر برسند و اين سنّت پروردگار در طول تاريخ است و همه بر آن اساس محاسبه مى‌شوند.

در روايات آمده است، تلاوت همراه با تدبّر آيات اين سوره، انسان را از اينكه نامه عملش به دست چپش داده شود، حفظ كرده و درامان مى‌دارد. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 425

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33)

وَ ما أُرْسِلُوا: و حال آنكه فرستاده نشده‌اند اهل كفر و نفاق، عَلَيْهِمْ حافِظِينَ‌: بر مؤمنان نگهبانان، تا گواهى دهند بر ضلالت و هدايت ايشان. اين تهكم و توبيخ است بر ايشان. نزد بعضى اين نيز از قول كفّار است. يعنى كفّار از روى انكار مى‌گفتند كه اتباع پيغمبر گمراهند و فرستاده نشده‌اند بر ايشان، در حالتى كه نگهبانان ايشان باشند و ايشان را از شرك باز دارند و به دين ديگرى دعوت كنند. چون كفّار با مؤمنان به اين طريق سلوك نموده و پيوسته استهزاء به‌


«1» شواهد التنزيل (چ بيروت) ج 2 ص 329- 328 مضمون روايت را به چند نقل آورده و نيز كشاف چ مصر، ج 4 ص 197.

جلد 14 - صفحه 111

ايشان نموده و بر آنها خنديدند؛


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»

عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»

عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)

وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)

ترجمه‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است‌

و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه‌

آن نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند

نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند

مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را

نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر

مهر


جلد 5 صفحه 361

آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان‌

و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه‌

آن چشمه‌اى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند

و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند

و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند

و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند

با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند

پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند

با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند

آيا جزا داده شده‌اند كافران بر آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نموده‌اند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شده‌اند از آنچه آنها از آن خلق شده‌اند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس‌


جلد 5 صفحه 362

بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفته‌اند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نموده‌اند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بى‌زوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمه‌ئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مى‌آشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان‌


جلد 5 صفحه 363

را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمه‌اى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 364

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أُرسِلُوا عَلَيهِم‌ حافِظِين‌َ (33)

‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌را‌ دو نحوه‌ تفسير كردند يك‌ نحوه‌ اينكه‌ نايب‌ فاعل‌ ارسلوا فجار باشند و مرجع‌ ضمير جمع‌ ‌عليهم‌ ابرار باشند و معني‌ ‌اينکه‌ ميشود ‌که‌: ‌اينکه‌ فجار فرستاده‌ نشدند ‌که‌ نگهبان‌ ابرار باشند اشاره‌ باين‌ ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ گرفتار عمل‌ ‌خود‌ ميباشد:

فَيَومَئِذٍ لا يُسئَل‌ُ عَن‌ ذَنبِه‌ِ إِنس‌ٌ وَ لا جَان‌ٌّ الرحمن‌ ‌آيه‌ 34. خوبند ‌براي‌ ‌خود‌ خوبند بدند ‌براي‌ ‌خود‌ بدند ‌شما‌ فجار ‌در‌ فكر ‌خود‌ باشيد.

جلد 18 - صفحه 46

نحوه ديگر عكس‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌که‌ نايب‌ فاعل‌ ارسلوا ابرار و مرجع‌ ضمير جمع‌ فجار ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ ابرار مكلف‌ نشده‌ايد و فرستاده‌ نشده‌ايد ‌که‌ ‌اينکه‌ فجار ‌را‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كارهاي‌ زشت‌ بازداريد بايد صبر كنيد و تحمل‌ كنيد اينها بجزاي‌ ‌خود‌ ميرسند و بعذاب‌ الهي‌ معذب‌ ميشوند. ولي‌ آنچه‌ بنظر ميآيد و ‌در‌ آيات‌ بسياري‌ اشاره‌ دارد اينكه‌ فاعل‌ ارسلوا انبياء و رسل‌ باشند و مرجع‌ ضمير جمع‌ فجار ‌که‌ مفاد ‌آيه‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌: انبياء و رسل‌ فرستاده‌ نشدند ‌که‌ فجار ‌را‌ ‌از‌ مشركين‌ و كفار و فسقه‌ حفظ فرمايند و جلوگيري‌ كنند فقط وظيفه‌ ‌آنها‌ ابلاغ‌ و اتمام‌ حجت‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: فَهَل‌ عَلَي‌ الرُّسُل‌ِ إِلَّا البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ نحل‌ ‌آيه‌ 35. و ميفرمايد: إِن‌ تَحرِص‌ عَلي‌ هُداهُم‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ مَن‌ يُضِل‌ُّ وَ ما لَهُم‌ مِن‌ ناصِرِين‌َ نحل‌ ‌آيه‌ 37. و ميفرمايد: لَيس‌َ عَلَيك‌َ هُداهُم‌ وَ لكِن‌َّ اللّه‌َ يَهدِي‌ مَن‌ يَشاءُ بقره‌ ‌آيه‌ 272. و ميفرمايد: فَاعلَمُوا أَنَّما عَلي‌ رَسُولِنَا البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ مائده‌ ‌آيه‌ 92 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ بسيار و اللّه‌ اعلم‌ بمراده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 33)- و از آنجا که مؤمنان غالبا از افرادی بودند که موقعیت اجتماعی و ثروت قابل توجهی در اختیار نداشتند- و به همین دلیل کفار به آنها با چشم حقارت می‌نگریستند، و ایمانشان را بی‌ارزش شمرده، و آئینشان را به باد مسخره می‌گرفتند- قرآن می‌گوید: «در حالی که هرگز مأمور مراقبت و متکفل آنان [- مؤمنان] نبودند» (و ما ارسلوا علیهم حافظین).

این در حقیقت جوابی است به این افراد خود خواه و پر ادعا که به شما چه مربوط که مؤمنان از کدام گروهند؟ شما در متن دعوت و محتوای آئین پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بنگرید.

نکات آیه

۱ - گنه پیشگان کافر، شایسته قضاوت کردن و اظهار نظر درباره راه مؤمنان، نیستند. (و ما أرسلوا علیهم حفظین)

۲ - تنها فرستادگان الهى، براى مراقبت از ایمان مردم و تشخیص هدایت و ضلالت آنان، شایسته اند. (و ما أُرسلوا علیهم حفظین) مجهول بودن فعل «اُرسلوا»، گویاى آن است که تنها کسانى مى توانند مراقب مردم باشند که رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سیاق کلام نشان مى دهد که ارسال، باید از جانب خداوند باشد.

۳ - مؤمنان نباید درباره ایمان و اعتقادات خود، براى نقطه نظرهاى کافران، ارزشى قائل شوند. (و ما أُرسلوا علیهم حفظین)

۴ - گنه پیشگان کافر، در برخورد با مؤمنان، چنان خود را در مقام قیّم و نگهبان مى نشانند که گویا هدایت آنان را مأموریت خود مى دانند. (و ما أُرسلوا علیهم حفظین)

موضوعات مرتبط

  • انسان: محافظت از ایمان انسان ها ۲
  • رسولان خدا: فضایل رسولان خدا ۲; مسؤولیت رسولان خدا ۲; هدایتگرى رسولان خدا ۲
  • کافران: استهزاى اخروى کافران ۱; بینش کافران ۴; بى ارزشى اظهارنظر کافران ۳; تحقیر اخروى کافران ۱; روش برخورد کافران ۴
  • گمراهى: ملاک تشخیص گمراهى ۲
  • گناهکاران: بى ارزشى اظهارنظر گناهکاران ۱; روش برخورد گناهکاران ۴; گناهکاران و مؤمنان ۱، ۴
  • مؤمنان: استهزاهاى مؤمنان ۱; اهمیت ایمان مؤمنان ۳; اهمیت عقیده مؤمنان ۳; محافظت از مؤمنان ۴; مسؤول هدایت مؤمنان ۴; مؤمنان و کافران ۳
  • هدایت: ملاک تشخیص هدایت ۲

منابع