النازعات ١٢
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خَاسِرَةٌ |
ترجمه
النازعات ١١ | آیه ١٢ | النازعات ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تِلْکَ»: این رجعت و بازگشت. «إِذاً»: آن گاه. «کَرَّةٌ»: بازگشت. برگشت. «خَاسِرَةٌ»: زیانبار. زیانبخش. پرضرر و زیان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محمد بن کعب گوید: وقتى که آیه «أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ»[۱] نازل گردید. کفار قریش گفتند: اگر ما بعد از مرگ زنده بشویم، هر آینه در خسران و زیان قرار خواهیم گرفت سپس این آیه نازل گردید.[۲]
تفسیر
- آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات
- اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))
- نقد و بررسى اقوال فوق
- بيان اينكه در اين پنج سوگند به ملائكه سوگند ياد شده است
- (در ذيل آيه فالمدبرات امرا)
- عدم منافات بين واسطه بودن ملائكه و استناد حوادث به ايشان ، به استناد آنها به خداىتعالى و به اسباب ظاهرى
- معناى اينكه درباره قيامت فرمود: ((يوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفة ))
- حكايت سخن كفار در استبعاد معاد
- داستان موسى (عليه السلام ) و فرعون و آنچه اشاره به اين داستان در اين مقام افاده مىكند
- معناى ((هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى )) كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد
- مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : ((انا ربكم الاعلى ))
- چند وجه در معناى ((فاخذه الله نكال الاخره و الاولى ))
- رفع استبعاد معاد در خطاب و استفهام توبيخى ((ءاءنتم اشد خلقا ام السماء بنيها...))
- تسميه قيامت به ((الطامه الكبرى ))
- تقسيم مردم به دو دسته : طاغى دوزخى ، او خائف از مقام پروردگار كه بهشت ماءواى اواست و بيان ضابطه براى صفات هر يك
- لوازم و آثار طغيان و خوف از مقام رب
- مقصود از مقام پروردگار و خوف از آن
- (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6»
روزى كه زلزله وحشتناك همه چيز را به لرزه درآورد. و به دنبال آن لرزه ديگرى واقع شود. در آن روز، دلهايى ترسان و لرزان است. و چشمها (از ترس) فرو افتاده. (آنان كه در دنيا) مىگويند: آيا (پس از مرگ) ما به زندگى نخستين باز گردانده مىشويم؟ آنگاه كه استخوانهايى پوسيده شديم؟ (با خود) گويند: در اين صورت، اين بازگشتى زيانبار است. جز اين نيست كه آن بازگشت، با يك صيحه عظيم است. كه ناگهان همگى در صحراى محشر حاضر شوند.
«1». يونس، 3.
جلد 10 - صفحه 373
نکته ها
«راجفة» به معناى اضطراب و لرزه شديد است. «اراجيف» به كلمات فتنهانگيز كه مايه اضطراب باشد گفته مىشود.
«رادفة» از «رديف» به معناى در پى آمدن است و به پس لرزهها گفته مىشود. شايد زمين لرزه اول به خاطر صور اول باشد كه همه مىميرند و مراد از «رادفة» صور دوم باشد كه همه زنده مىشوند، چنانكه در آيه 68 سوره زمر به هر دو امر تصريح شده است.
«واجِفَةٌ» به حركت يا اضطراب شديد و سريع گفته مىشود و «خاشِعَةٌ» به كسى گويند كه سر به زير انداخته و به زمين چشم دوخته است.
«حافرة» به معناى آغاز و ابتداى هر چيزى است. بنابراين كافران از بازگشت به زندگى نخستين تعجّب مىكردند. امّا ممكن است «حافرة» به معناى «محفورة» باشد، يعنى قبرى كه در زمين حفر مىكنند، كه در اين صورت معنا چنين مىشود: آيا بعد از مردن، از قبرهايمان برمى گرديم و زنده مىشويم؟ «1»
«نَخِرَةً» استخوان پوسيدهاى است كه با اندك فشارى از هم بپاشد.
دلهايى كه در دنيا از خوف خدا لرزان باشد «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «2»* در آخرت در امان است.
«فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» «3»* و دلهايى كه در دنيا آرامش غافلانه دارند، آنجا مضطربند. «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ»
«زجر»، راندن با فرياد و صداست و «زَجْرَةٌ» شايد همان نفحه دوم در صور باشد كه مقدّمه زنده شدن تمام مردگان مىشود و «ساهرة» زمين هموار قيامت است، زيرا در آن سرزمين، چشمها به خواب نمىرود و در حال سَهَر است.
پیام ها
1- دگرگونى نظام طبيعت از مقدّمات رستاخيز است. تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ...
2- زلزلههاى قيامت در يك مرحله نيست، پىدرپى هستند. الرَّاجِفَةُ ... الرَّادِفَةُ
«1». تفسير الميزان.
«2». انفال، 2.
«3». يونس، 62.
جلد 10 - صفحه 374
3- در قيامت همه نگران نيستند، بعضى دلها دلهره دارند. «قُلُوبٌ»
4- ارتباط عميقى بين روح و جسم برقرار است. قُلُوبٌ ... واجِفَةٌ، أَبْصارُها خاشِعَةٌ
5- گروهى از مردم، با طرح سؤالات تكرارى، وقوع قيامت را انكار مىكنند.
«يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ؟»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12»
قالُوا تِلْكَ: گفتند از روى استهزاء: اگر چنين باشد آن بازگشتن، آن هنگام، إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ: بازگشتنى باشد صاحب خسران يا منسوب به زيان يا اصحاب آن زيانكار باشند، مانند تاجرى كه سرمايه و ربح از دست او رفته باشد. يعنى به طريق سخريّه گفتند: اگر قيامت متحقّق شود و ما را رجوع به محشر باشد، پس ما زيانكار باشيم، زيرا پيوسته تكذيب آن كردهايم. حق تعالى در جواب مىفرمايد استعجاب مىنمايند به وقوع قيامت، چه آن در نزد قدرت ما در كمال آسانى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»
ترجمه
سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت
و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت
و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى
پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت
پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى
روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده
از پى در آيد آنرا از پى در آينده
دلهائى در چنين روز لرزان و بىآرام است
چشمهاى آنها فرو هشته است
ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان
آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده
گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر
پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است
پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است
جلد 5 صفحه 338
كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانستهاند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكهاى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نمودهاند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شدهاند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه
جلد 5 صفحه 339
نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديدههاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا تِلكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12»
اينکه است هنگام بازگشت خسران آورنده.
توضيح: انسان اگر در دنيا مبتلاي ببلاها و مصائب شود يا در حال نزع يا در قبر و عالم برزخ بلكه حتي در صحراي محشر پاي سؤال و جواب و حساب و ميزان و نامه
جلد 17 - صفحه 375
عمل و صراط و ساير عقبات قيامت و مواقف آن و لو بسيار سخت باشد اميد نجات دارد زيرا چه بسيار همين بلاهاي دنيوي كفاره گناهان آنها ميشود يا در عالم برزخ باندازه استحقاقش عذاب ميچشد و بدعاي مؤمنين و شفاعت شفعاء نجات پيدا ميكند يا در قيامت مشمول عفو و مغفرت الهي و شفاعت شافعين و وسائل ديگر نجات پيدا ميكند لكن پس از آنكه گرفتار عذاب و جهنم شد که خلود در عذاب است بكلي مأيوس ميشود لذا ميگويد:
تِلكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ اينکه كرت مثل كرات قبل نيست که مدت داشت و منقضي شد اينکه كرت ديگر تمام شدني ندارد بخصوص پس از مكالمه با خزنه جهنم و با مالك و تقاضاي برگشتن بدنيا از خداوند و جواب يأس شنيدن که معني خسران است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- منکران معاد به این هم قناعت نمیکنند، بلکه به استهزای «معاد» برخاسته و به عنوان مسخره، «میگویند: اگر قیامتی در کار باشد بازگشتی است زیانبار» و حال ما در آن روز سخت و دردناک خواهد بود! (قالوا تلک اذا کرة خاسرة).
نکات آیه
۱ - تمسخر و ریشخند، برخورد منکران معاد در برابر گزارش هاى رستاخیز (قالوا تلک إذًا کرّة خاسرة) فعل «قالوا» ممکن است از صدور این گفتار در قیامت خبر دهد که ماضى بودن آن، براى بیان قطعى بودن آن است و نیز مى تواند حاکى از گفته کافران در دنیا باشد. برداشت یاد شده، براساس دومین احتمال است. «تلک» - که اشاره به بعید است - مؤید این احتمال است.
۲ - منکران معاد، حیات دوباره انسان ها را پس از مرگ، حیاتى بى ثمر و سراسر زیان وانمود مى کنند. (قالوا تلک إذًا کرّة خاسرة) «کرّة»; یعنى، رجوع. نسبت دادن زیان کارى به رجوع - نه رجوع کنندگان - مبالغه در ترسیم زیان کارى است.
۳ - منکران معاد در قیامت، زیان کارى خود را مشاهده کرده و به یکدیگر بازگو خواهند کرد. (قالوا تلک إذًا کرّة خاسرة) برداشت یاد شده، ناظر به احتمال صدور سخن منکران معاد در قیامت است.
موضوعات مرتبط
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۳
- مردگان: بى ثمرى احیاى مردگان ۲; زیان احیاى مردگان ۲
- معاد: استهزاهاى مکذبان معاد ۱; استهزاى معاد ۱; بینش باطل مکذبان معاد ۲; زیان اخروى مکذبان معاد ۳; گفتگوى مکذبان معاد ۳; مکذبان معاد در قیامت ۳
منابع