الصافات ١٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ إِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ‌

ترجمه

و هنگامی که معجزه‌ای را ببینند، دیگران را نیز به استهزا دعوت می‌کنند!

|و چون آيتى ببينند آن را به مسخره مى‌گيرند
و چون آيتى ببينند به ريشخند مى‌پردازند!
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند.
و چون معجزه ای را می بینند به شدت مسخره می کنند [و دیگران را هم به مسخره وامی دارند،]
و چون آيه‌اى ببينند، از يكديگر مى‌خواهند تا به ريشخندش گيرند.
و چون هر پدیده شگرفی بینند، تمسخر پیشه کنند
و چون نشانه‌اى ببينند به ريشخند گيرند.
و هر گاه معجزه‌ای (از معجزات) یا دلیلی (از دلائل دالّ بر قدرت خدا) را ببینند، (نه تنها خود به تمسخر می‌پردازند، بلکه) دیگران را به مسخره کردن فرا می‌خوانند.
و هنگامی (هم که) آیتی ببینند در پی تمسخر آنند!
و گاهی که بینند آیتی به مسخره گیرند

And when they see a sign, they ridicule.
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ١٣ آیه ١٤ الصافات ١٥
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آیَةً»: دلیل و برهان. معجزه. «یَسْتَسْخِرُونَ»: دیگران را به مسخره کردن دعوت می‌کنند. در سخریّه مبالغه و زیاده‌روی می‌کنند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ «13» وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14» وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «15»

و هرگاه اندرز داده شوند پند نمى‌گيرند. و هرگاه معجزه‌اى بينند، يكديگر را به مسخره كردن دعوت مى‌كنند و مى‌گويند: اين جز جادويى آشكار نيست.

پیام ها

1- مقايسه و سؤال، راهى براى به فكر واداشتن افراد است. «فَاسْتَفْتِهِمْ» (آفرينش انسان كجا و حفاظت از آسمان‌هاى پهناور كجا؟)

2- افراد مغرور و مسخره كننده را با يادآورى منشأ آفرينش خود تعديل كنيد.

«طِينٍ لازِبٍ»

3- نصيحت اشرف مربيان براى افراد سنگدل مؤثّر نيست. «ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ»

4- فاسد بودن، زمينه‌ى به فساد كشاندن ديگران مى‌شود. «يَسْتَسْخِرُونَ»

5- گاهى دشمن به جاى قبول حقّ و منطق، مسخره مى‌كند. «يَسْتَسْخِرُونَ»

6- گاهى دشمن در تبليغات خود سعى مى‌كند با اصرار و اطمينان سخن بگويد.

جلد 8 - صفحه 20

«إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»

7- مخالفان به اثرگزارى خارق العادّه قرآن اقرار دارند. (مشركان قرآن را سحر مى‌دانستند و سحر به كار خارق العادّه گفته مى‌شود).

8- تمسخر و به بازى گرفتن مقدّسات، مقدّمه كفر و انكار حقايق است.

يَسْتَسْخِرُونَ وَ قالُوا ... سِحْرٌ مُبِينٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14»

وَ إِذا رَأَوْا آيَةً: و چون ببينند آيتى از آيات خدا، يعنى معجزه‌اى كه دلالت بر صدق قول تو نمايد مانند انشقاق قمر و غيره، يَسْتَسْخِرُونَ‌: مبالغه كنند در سخريت، يا يكديگر را به سخريت مى‌خوانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ «11» بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ «12» وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ «13» وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14» وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «15»

أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «16» أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «17» قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ «18» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ «19» وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ «20»

ترجمه‌

پس بپرس از آنها آيا آنها سخت‌ترند در آفرينش يا كسانيرا كه آفريديم غير از آنها همانا ما آفريديم آنها را از گل چسبنده‌

بلكه تعجّب نمودى و مسخره ميكنند

و چون پند داده شوند پند نميگيرند

و چون به بينند نشانه قدرتى را بسخريّه ميگيرند

و گويند نيست اين مگر جادوئى آشكار

آيا چون مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما برانگيخته شدگانيم‌

آيا و پدران پيشينيان ما

بگو بلى با آنكه شما ذليلانيد

پس جز اين نيست كه آن يك صيحه است پس ناگاه آنها مينگرند

و گويند اى واى بر ما اين روز جزا است.

تفسير

خداوند متعال براى اثبات معاد باز باسلوب بديعى پرداخته كه به پيغمبر خود دستور فرموده از منكرين معاد سؤال فرمايد كه آيا خلقت آنها بعد از مردن و خاك شدن سخت‌تر است يا خلقت ملائكه و آسمانها و زمين و موجودات آنها و جعل مشارق و مغارب و شهاب ثاقب كه در آيات سابقه ذكر شد و كلمه من از باب تغليب يا داراى عقل و اراده بودن افلاك است كه گفته‌اند و آنكه خدا مردم‌


جلد 4 صفحه 426

را خلق نموده است بدوا از گل چسبناكى و بعد از مردن و خاك شدن و آمدن باران باز همان گل چسبناك خواهند شد چگونه نمى‌تواند دوباره آنها را خلق نمايد و اى پيغمبر تو تعجّب نمودى از انكار آنها و انصافا جاى تعجّب هم هست و بعضى عجبت بصيغه متكلّم قرائت نموده‌اند و در جوامع آنرا نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام داده و بالاتر از انكار آنكه استهزاء هم مينمايند به تعجّب تو يا اقرار اهل ايمان بآن و وقتى استدلال مينمايند براى آنها بوقوع حشر و مفاسد انكار را براى آنان ذكر مينمايند از نهايت بى‌فكرى و بى‌شعورى متذكّر و متنبه نميشوند و چون معجزه دالّه بر صدق تو را مشاهده ميكنند بر استهزاء خود مى‌افزايند و مردم ديگر را هم با خود در مسخره كردن كمك ميگيرند و از فرط عناد و لجاج ميگويند آنچه ما ديديم از او جز سحر و شعبده چيزى نيست پر واضح است و باز بطرز نوى شروع باستهزاء و انكار مينمايند و ميگويند وقتى ما مرديم و خاك شديم و استخوانى از ما بيش در قبر باقى نماند آيا ما مبعوث ميشويم يا پدرانمان كه سالها است مرده‌اند و اثرى از آنها باقى نمانده بلكه ذرّات خاك آنها هم در عالم متفرّق و مضمحلّ شده است و چون آنها دليلى بر ادّعاء موهوم خودشان كه امتناع بعث باشد نداشتند جز استبعاد عادى كه ناشى از عدم تفكّر در عموم قدرت خداوند است و عمده اين بود كه ميخواستند زير بار فرمايش پيغمبر نروند خداوند فرموده بگو بلى آنها و شما با كمال خوارى محشور خواهيد شد معطّلى هم ندارد يك صيحه و بانگ صور اسرافيل براى زنده نمودن شما و پدران شما و راندنتان بصحراى محشر كافى است مانند چوپانى كه يك صيحه بگله گوسفندان بزند و همه را سوق دهد پس در آنهنگام حالت بهتى بآنها دست ميدهد كه باوضاع محشر نظر مينمايند و منتظرند مجازات آنها معيّن شود و با خود ميگويند اى واى بر ما و عقائد ما اين روز همان روز جزا و حسابى است كه انبياء و اولياء از آن خبر ميدادند و نادم و پشيمان ميشوند از انكار و اصرار خودشان بر كفر و نفاق ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا رَأَوا آيَةً يَستَسخِرُون‌َ «14»

و موقعي‌ ‌که‌ مشاهده‌ كنند آيه‌اي‌ ‌را‌ مسخره‌ ميكنند.

‌آيه‌ معجزه‌ ‌است‌ چه‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ‌باشد‌ چه‌ معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌باشد‌ استهزاء و سخريّه‌ ميكنند اما معجزات‌ ‌را‌ حمل‌ بسحر ميكنند و قرآن‌ مجيد ‌را‌ افتراء ميپندارند و پيغمبر ‌را‌ سخريه‌ ميكنند و ‌اينکه‌ يك‌ نوع‌ عقوبتي‌ دارد فوق‌ شرك‌ و كفر ‌آنها‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ايمان‌ نميآوردند و بهمان‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ ‌خود‌

جلد 15 - صفحه 126

باقي‌ بودند ‌اينکه‌ اندازه‌ عقوبت‌ نداشتند اينست‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين‌َ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِين‌َ إِلّا خَساراً اسراء آيه 84 و ميفرمايد فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ فَزادَهُم‌ُ اللّه‌ُ مَرَضاً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ بِما كانُوا يَكذِبُون‌َ بقره‌ آيه 9.

(توضيح‌ كلام‌) اينكه‌ ‌اگر‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار و ضالين‌ و خلفاء جور بهمان‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و غصب‌ خلافت‌ ‌خود‌ قناعت‌ ميكردند و متعرض‌ انبياء و خلفاء حقه‌ و مؤمنين‌ نميشدند و ‌اينکه‌ همه‌ نسبتهاي‌ ناروا بانبياء و ائمه‌ هدي‌ و مؤمنين‌ نميدادند و ‌اينکه‌ مقدار اذيت‌ و آزار و ظلم‌ ‌به‌ ‌آنها‌ نميكردند، همان‌ عذاب‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و غصب‌ خلافت‌ ‌را‌ داشتند لكن‌ چون‌ متعرض‌ اينها شدند و ‌اينکه‌ نسبتهاي‌ ناروا ‌را‌ دادند و ‌اينکه‌ همه‌ ظلم‌ و اذيت‌ بآنها كردند عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ بگوئيم‌ هزار هزار برابر ‌شده‌ كم‌ گفته‌ايم‌ بخصوص‌ بكساني‌ ‌که‌ هيچگونه‌ طرفيتي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ نداشته‌ مثل‌ صديقه طاهره‌ و ائمه هدي‌ ‌که‌ ‌در‌ تقيه‌ بودند و گوشه خانه‌ نشستند مثل‌ زين‌ العابدين‌ و بقيه ائمه طاهرين‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌آنها‌ ‌را‌ حبس‌ و زنجير و قتل‌ و ساير اذيتها بآنها روا داشتند اللهم‌ العنهم‌ لعنا دائما و عذبهم‌ بأشدّ عذابك‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- حتی از این بالاتر «هرگاه معجزه‌ای (از معجزات تو) را ببینند (نه تنها به سخریه و استهزا می‌پردازند بلکه) دیگران را نیز به مسخره کردن وا می‌دارند»! (وَ إِذا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ).

نکات آیه

۱ - مشرکان صدر اسلام، هر معجزه ملموس و روشنى را به شدّت مورد استهزا قرار داده و ایمان نمى آوردند. (و إذا رأوا ءایة یستسخرون) مقصود از «ءایة» معجزه است و متهم کردن آن به سحر از سوى مشرکان (در آیه بعد) مؤید همین مطلب است. گفتنى است «یستسخرون» به معناى «یسخرون» است و آمدن آن با «سین» و «تا» براى مبالغه مى باشد.

۲ - مشرکان صدر اسلام، مردمى لجوج و حق ناپذیر بودند. (و إذا رأوا ءایة یستسخرون) تمسخر معجزه الهى - که امرى ملموس و روشن مى باشد - گویاى حقیقت یاد شده است.

۳ - دعوت مشرکان از یکدیگر براى به تمسخر گرفتن معجزات الهى (و إذا رأوا ءایة یستسخرون) آمدن فعل «یستسخرون» به قالب باب استفعال، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • مشرکان: استهزاهاى مشرکان صدراسلام ۱; حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام ۱، ۲; لجاجت مشرکان صدراسلام ۲
  • معجزه: استهزاى معجزه ۱; دعوت به استهزاى معجزه ۳

منابع