العنكبوت ٣٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
إِنَّا مُنْزِلُونَ‌ عَلَى‌ أَهْلِ‌ هٰذِهِ‌ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ‌ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ‌

ترجمه

ما بر اهل این شهر و آبادی به خاطر گناهانشان، عذابی از آسمان فرو خواهیم ریخت!»

|ما بر مردم اين شهر به سزاى اين كه فسق مى‌كردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد
ما بر مردم اين شهر به [سزاى‌] فسقى كه مى‌كردند، عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.
ما بر اهل این دیار که فاسق و بدکارند از آسمان عذابی سخت نازل کنیم.
ما بر اهل این شهر به علت کار بسیار زشتی که مرتکب می شوند، عذاب سختی از آسمان نازل خواهیم کرد.
ما بر مردم اين قريه به سبب فسقى كه مرتكب مى‌شوند، از آسمان عذاب نازل مى‌كنيم.
ما بر اهل این شهر به خاطر نافرمانی ورزیدنشان عذابی از آسمان فرود می‌آوریم‌
ما بر مردم اين شهر به سزاى آن نافرمانى و بدكارى كه مى‌كردند عذابى از آسمان فرو مى‌آريم.
ما بر اهل این شهر عذابی از آسمان به خاطر نافرمانی و فسق و فجورشان نازل خواهیم کرد.
«ما بر مردم این قریه به (سزای) فسقی که می‌کرده‌اند، بی‌چون فرودآورنده‌ی عذابی پلید [:سنگ گل] از آسمانیم.»
همانا مائیم فرستنده بر مردم این شهر چرکی را از آسمان بدانچه بودند نافرمانی می‌کردند

“We will bring down upon the people of this town a scourge from heaven, because of their wickedness.”
ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ٣٣ آیه ٣٤ العنكبوت ٣٥
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُنزِلُونَ»: فرود آورندگان. نازل کنندگان. «رِجْزاً»: عذاب. (نگا: حجر / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «34»

همانا ما بر اهل اين منطقه به خاطر فسقى كه داشتند، عذابى از آسمان فرو خواهيم ريخت.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (34)

بعد از آنكه وعده نجات او و اهل او را دادند گفتند:

إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ: بدرستى كه ما فرود آوردگانيم بر اهل اين شهر، رِجْزاً مِنَ السَّماءِ: عذابى از آسمان كه سنگباران باشد بعد از

جلد 10 - صفحه 231

خسف. بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‌: به سبب آنكه بودند كه پيوسته فسق مى‌كردند و از طاعت الهى قدم بيرون نهاده و مشغول فسق و فجور بودند و از عذاب و سخط الهى انديشه نداشتند.

شئامت عاقبت قوم لوط: چون ملائكه از لوط تقاضاى ضيافت نمودند، لوط نزد زنش آمد و گفت: امشب چند مهمانى به من وارد شده، قوم را خبردار مكن از آمدن ايشان تا هر گناه كه تا حال نموده‌اى از تو عفو كنم. قبول نمود، لكن باز مخالفت كرده قوم را خبردار كرد، در شب بالاى بام آتش افروخته، قوم از هر طرف به خانه لوط دويدند، گفتند: آيا تو را نهى نكرديم كه مهمان به خانه نياورى. خواستند فضيحت به ايشان رسانند، لوط فرمود: از خدا بترسيد و مرا خوار نكنيد در باب مهمانان من، قوم اعتنا ننموده در را شكسته داخل خانه شدند. پس جبرئيل بال خود را به چشم ايشان زد، كور شدند، دانستند كه عذاب نازل خواهد شد. به امر جبرئيل لوط با اهلش در شب از ميان قوم بيرون رفتند و زنش به عقب نگاه كرد، سنگى بر او وارد و هلاك گرديد. چون صبح طالع شد هر يك از آن چهار ملك طرفى از شهر را از طبقه هفتم زمين كندند و به آسمان بالا بردند به حدى كه اهل آسمان صداى سگها و خروسهاى آنها را شنيدند. پس برگردانيدند شهر را خداى تعالى باريد بر ايشان سنگهاى سجّيل را و همه هلاك شدند به سخت‌ترين عقوبت، و شهر خراب و ويران شده، عبرت عالميان گرديد چنانچه فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‌ قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ (31) قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (33) إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (34) وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (35)


جلد 4 صفحه 227

ترجمه‌

و چون آمدند فرستادگان ما نزد ابراهيم براى بشارت گفتند همانا ما هلاك كنندگانيم اهل اين بلد را همانا اهلش باشند ستمكاران‌

گفت همانا در آنجا است لوط گفتند ما داناتريم بآنانكه در آنجا هستند هر آينه نجات ميدهيم او و اهلش را مگر زنش را كه باشد از بازماندگان‌

و چون كه آمدند فرستادگان ما لوط را محزون شد براى ورود ايشان و تنگ شد بسبب آنها بر او طاقت و گفتند مترس و اندوهگين مشو همانا ما رهاننده‌ايم تو و خانواده‌ات را مگر زنت را كه باشد از بازماندگان‌

همانا ما فرود آورندگانيم بر اهل اين قريه عذابى از آسمان بسبب آنكه بودند كه گناه مينمودند

و بتحقيق واگذاشتيم از آن نشانه آشكارى براى گروهى كه تعقل ميكنند.

تفسير

خداوند متعال بعد از دعاء حضرت لوط چند نفر از فرشتگان را مأمور نازل نمودن عذاب بر بلد سدوم كه مسكن او بود فرمود و ضمنا مقرّر گرديد براى احترام حضرت ابراهيم قبلا خدمت او برسند و بشارت ولادت حضرت اسحق را باو و ساره بدهند و با اجازه آنحضرت بر لوط وارد شوند و او را مهياى بيرون رفتن از سدوم نمايند و آنها چون وارد بر حضرت ابراهيم شدند در ضمن صحبتهائى كه شد و در سور سابقه ذكر گرديد گفتند ما براى هلاكت و نابود نمودن اهل آبادى سدوم آمده‌ايم چون اهل آن بلد ستمكار بر خود و خلق بوده و هستند و حضرت ابراهيم براى حضرت لوط كه مأمور ارشاد اهل آن بلد بود و خانواده او نگران شد لذا فرمود در آنجا لوط مسكن دارد حال او چگونه خواهد شد آنها عرضه داشتند ما اهالى آن بلد را بهتر از هر كس ميشناسيم او و خانواده او را از عذاب نجات ميدهيم مگر زوجه‌اش را كه در ميان عذاب شوندگان باقى خواهد ماند و چون فرشتگان وارد بر حضرت لوط شدند بتفصيلى كه در سوره هود و غيره گذشت آنحضرت براى آنها از شرّ قوم نگران و بد حال و افسرده خاطر گشت و چون در خود طاقت مقاومت با اغراض فاسده قوم را نميديد دلتنگ و پريشان خاطر گرديد و آنها احساس نمودند و عرضه داشتند مترس و محزون مباش ما فرشتگان خدائيم و براى عذاب اين قوم و اجابت دعاى تو آمده‌ايم و تو و خانواده‌ات را نجات خواهيم داد ولى زنت كه كافره و با آنها همراه است در ميان آنها معذب خواهد ماند و تمامى بعذاب‌


جلد 4 صفحه 228

آسمانى معذب و مجازات بر نافرمانى خدا خواهند شد و شرح اين قضايا مكرّر ذكر شده است لذا با جمال اكتفا ميشود و خداوند از آن بلد و قريه نشانه و دليل روشنى بر قدرت و بزرگى معصيت خود باقى گذارد كه موجب عبرت و تنبّه مردمان صاحب نظر و عقل و خردى است كه بر آن ديار عبور ميكنند و آثار خرابه آن شهر را مشاهده مينمايند و بعضى گفته‌اند مراد از آيه بيّنه سنگ گلى است كه بر آنها باريد و اسم معذّبين در آنها نقش بود و تا زمان ظهور اسلام باقى ماند و اللّه اعلم و لننجينّه بتخفيف جيم و سكون نون و انّا منجوك از باب افعال و منزّلون از باب تفعيل نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا مُنزِلُون‌َ عَلي‌ أَهل‌ِ هذِه‌ِ القَريَةِ رِجزاً مِن‌َ السَّماءِ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ (34)

محققا ‌ما نازل‌ كننده‌ايم‌ ‌بر‌ اهل‌ ‌اينکه‌ قريه‌ عذابي‌ ‌از‌ طرف‌ بالا بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند فسق‌ و فجور مرتكب‌ ميشدند.

إِنّا مُنزِلُون‌َ ‌ما مأموريم‌ ‌که‌ نازل‌ كنيم‌.

عَلي‌ أَهل‌ِ هذِه‌ِ القَريَةِ تمام‌ آنچه‌ حضرت‌ لوط مأمور بدعوت‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌که‌ گفتند هفت‌ شهر ‌بود‌.

رِجزاً مِن‌َ السَّماءِ مراد ‌از‌ سما طرف‌ بالا ‌است‌ و رجز عذاب‌ ‌است‌ و دو عذاب‌ ‌بر‌ اينها نازل‌ شد يكي‌ شهر ‌آنها‌ ‌را‌ بقدري‌ بالا بردند ‌که‌ ‌در‌ خبر دارد ‌که‌ صداي‌ كلاب‌ ‌آنها‌ و خروسهاي‌

جلد 14 - صفحه 320

‌آنها‌ ‌را‌ ملائكه‌ آسمانها شنيدند و ديگر سنگ‌ريزه‌ ‌که‌ ‌از‌ جهنم‌ ‌بود‌ و سجيل‌ نام‌ داشت‌ ‌هر‌ كدام‌، بنام‌ و نشان‌ ‌بر‌ فرق‌ ‌آنها‌ ميريخت‌ تماما هلاك‌ شدند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ شهر واژگون‌ شد.

بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ فسق‌ بمعني‌ خروج‌ ‌از‌ طاعت‌ ‌است‌ بمعني‌ عام‌ شامل‌ مشرك‌ و كافر و اهل‌ ضلالت‌ و تارك‌ فرائض‌ و مرتكب‌ معاصي‌ ميشود ‌در‌ مقابل‌ ايمان‌ ‌که‌ ميفرمايد أَ فَمَن‌ كان‌َ مُؤمِناً كَمَن‌ كان‌َ فاسِقاً لا يَستَوُون‌َ (سجده‌ ‌آيه‌ 18) چنانچه‌ عدل‌ صادق‌ نميشود مگر ‌بر‌ مؤمن‌ ‌که‌ تارك‌ كبائر و اصرار ‌بر‌ صغائر و منافيات‌ مروة ‌باشد‌ آنهم‌ ‌از‌ روي‌ ملكه‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ درجاتي‌ دارد ‌که‌ اعلا درجه‌ ‌آن‌ عصمت‌ ‌است‌ و اعلاي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ترك‌ اولي‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر نشود.

سؤال‌: ‌اينکه‌ دو عذاب‌ كداميك‌ مقدم‌ بودند ‌هر‌ كدام‌ مقدم‌ ‌بود‌ ديگري‌ چه‌ فائده‌ داشت‌!

جواب‌: ابتدا زمين‌ كنده‌ شد و بالا رفت‌ و حجاره‌ باريد سپس‌ واژگون‌ گرديد ‌که‌ ‌هم‌ هلاك‌ شوند بحجاره‌ و ‌هم‌ آثاري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باقي‌ نباشد ‌به‌ واژگون‌ شدن‌ و ‌اينکه‌ سؤال‌ نظير سؤال‌ ‌از‌ عذابهاي‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ كافيست‌ لكن‌ ‌هر‌ كدام‌ اثر ‌خود‌ ‌را‌ ميبخشد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 34)- بعد برای این که سر نوشت این گروه آلوده به ننگ را در برنامه مأموریت خود روشنتر سازند افزودند: «ما بر اهل این شهر و آبادی عذابی از آسمان به خاطر فسق و گناهشان فرو خواهیم ریخت»! (إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلی أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

نکات آیه

۱ - اعلام فرشتگان به لوط(ع) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان، بر قوم لوط (إنّا منزلون على أهل هذه القریة رجزًا من السماء)

۲ - عذاب قوم لوط، عذابى سخت و کوبنده بود. (إنّا منزلون على أهل هذه القریة رجزًا من السماء) نکره آورده شدن «رجزاً» بیان کننده بزرگى عذاب نازل شده بر قوم لوط است.

۳ - عذاب نازل شده بر قوم لوط، زلزله بود. (إنّا منزلون على أهل هذه القریة رجزًا من السماء) «رجز» در لغت، به معناى «اضطراب» است. مراد از آن، در آیه، زلزله است (مفردات راغب).

۴ - فرستادگان خدا بر لوط(ع)، خود، مأمور عذاب قوم لوط بودند. (و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا ... إنّا منزلون على أهل هذه القریة رجزًا من السماء)

۵ - قوم لوط، مردمى همواره فاسق و تبهکار بودند. (بما کانوا یفسقون)

۶ - فسق و تبهکارى قوم لوط، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد. (إنّا منزلون على أهل هذه القریة ... بما کانوا یفسقون)

۷ - لواط و راهزنى و ارتکاب گناه علنى، از مظاهر فسق است. (أئنّکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فى نادیکم المنکر ... بما کانوا یفسقون)

۸ - رواج لواط و راهزنى و گناه علنى در جامعه، درپى دارنده عذابى شکننده و سخت است. (أئنّکم لتأتون الرجال و ... إنّا منزلون على أهل هذه القریة رجزًا ... بما کانوا یفسقون)

موضوعات مرتبط

  • راهزنى: آثار راهزنى ۸; فسق راهزنى ۷
  • عذاب: عذاب آسمانى ۶; عذاب با زلزله ۳; مراتب عذاب ۲; موجبات عذاب ۸
  • فاسقان :۵
  • فسق: آثار فسق ۶; موارد فسق ۷
  • قوم لوط: تاریخ قوم لوط ۱، ۲، ۳، ۴، ۶; زلزله در قوم لوط ۳; سختى عذاب قوم لوط ۲; عذاب قوم لوط ۳، ۴; عوامل عذاب قوم لوط ۶; فسق قوم لوط ۵، ۶; نزول عذاب بر قوم لوط ۱
  • گناه: آثار گناه آشکار ۸; فسق گناه آشکار ۷
  • لواط: آثار شیوع لواط ۸; فسق لواط ۷
  • ملائکه: مسؤولیت ملائکه عذاب ۴; ملائکه عذاب ۱

منابع