الأنفال ٧٠
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيکُمْ مِنَ الْأَسْرَى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِکُمْ خَيْراً يُؤْتِکُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ |
ترجمه
الأنفال ٦٩ | آیه ٧٠ | الأنفال ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَیْراً»: واژه اوّل صفت مشبّهه و مراد از آن ایمان راستین و صدق در پذیرش اسلام است. واژه دوم، اسم تفضیل و مراد از آن بهتر از چیزی است که مؤمنان از کافران دریافت داشتهاند.
نزول
«شیخ طوسی» گویند: ابن عباس و ضحاک و قتادة و دیگران گویند که عباس عموى پیامبر گفت: این آیه درباره من و یاران من نازل گردیده است.[۱][۲]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «70»
اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شمايند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما خيرى بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد (و مسلمان خواهيد شد) و گناهانتان را مىبخشايد و خداوند بخشاينده و مهربان است.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است: عباس، عقيل و نوفل در جنگ بدر اسير شدند، پيامبر صلى الله عليه و آله با گرفتن فديه آنان را آزاد كرد، آنان هم مسلمان شدند. پول فديههايشان هم بعداً به آنان برگردانده شد. «1»
در تفاسير آمده است، پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پيامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فديه نگيريد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «و اللّه لا تذرن منه درهماً» به خدا سوگند از يك درهمش هم نگذريد! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: «تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزادهات عقيل، فديه بده». عبّاس گفت: «اگر فديه دهم بىپول مىشوم!» حضرت
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 359
فرمودند: «از پولهايى كه نزد همسرت امّالفضل در مكّه گذاشتهاى خرج كن». عبّاس گفت:
«احدى از اين ماجرا خبر نداشت، فهميدم كه به راستى تو پيامبر خدا هستى» و همانجا مسلمان شد.
در نظام اسلامى، براى اسراى جنگ، سه طرح مشروع و مقبول است:
1. آزاد كردن بدون فديه، مثل آنچه در فتح مكّه واقع شد، با آنكه مسلمانان قدرت اسير و فديه گرفتن را داشتند، ولى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله همه را با جملهى «انتم الطلقاء» آزاد ساخت.
2. آزادى اسيران با گرفتن فديهى نقدى يا مبادلهى اسرا.
3. نگه داشتن اسيران در دست مسلمانان، تا هم از قدرت يافتن دشمن جلوگيرى شود، هم به تدريج تعاليم دين را آموخته و به اسلام ارشاد شوند.
انتخاب هر يك از اين سه راه در اختيار حاكم اسلامى است.
پیام ها
1- پيامبر و رهبر حكومت اسلامى مأمور است تا با اسيران گفتگو كرده و آنان را ارشاد كند. يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ ...
2- با اسيران چنان رفتار كنيد كه زمينهى هدايت و ارشادشان فراهم شود. (بكار بردن كلمه «خير» و «مغفرت» براى شكست خوردگان، گوياى اين پيام است.)
3- تبليغ و ارشاد اسيران جنگى لازم است و از هر فرصتى بايد استفاده كرد. «قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ»
4- خير واقعى، اسلام و ايمان آوردن است. «إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً»
5- به مردم اميد بدهيد كه با كمترين خير، مىتوانيد به سعادت برسيد. «إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً»
6- هدف از جنگ، هدايت مردم و شكست دادن طاغوت است، نه قتل، غارت، اسير و فديه گرفتن. «يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ»
7- حتّى شركت در جنگ بر ضد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، مانع توبه و برگشت و دريافت مغفرت الهى نيست. قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ ... يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
جلد 3 - صفحه 360
8- پذيرش اسلام، موجب گذشت از خطاها وسبب دريافت لطف ورحمت الهى است. إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً ... يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70)
مروى است كه چون عباس بعد از دادن فدا، به شرف اسلام مشرف شد، اين آيه آمد:
يا أَيُّهَا النَّبِيُ: اى پيغمبر برگزيده، قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى:
بگو مر آن كسانى را كه در دست شما هستند از اسيران «بدر» كه از آنها فدا اخذ نموديد، إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً: اگر خداى تعالى بداند در قلبهاى شما خيرى را از ايمان و اخلاص، يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ: عطا فرمايد به فضل و كرم، شما را بهتر از آنچه اخذ شده از شما نقدى كه براى فدا دادهايد، وَ يَغْفِرْ لَكُمْ: و بيامرزد مر شما را، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ: و خداى متعال آمرزنده است گناهى را كه در وقت شرك واقع شده، مهربانست كه شما را توفيق اسلام مرحمت فرموده.
نقل شده كه: عباس بن عبد المطلب فرمود كه: حق تعالى مرا دو وعده داد:
يكى بهتر از آنچه از من گرفته عطا فرمايد و بدين وعده وفا فرمود، چه حالا بيست بنده دارم كه هر يك براى من بيست هزار دينار تجارت مىكنند و سقايه زمزم را به من مرحمت نموده كه از همه اموال عرب دوستتر دارم. وعده دوم مغفرت است، اميدوارم به آن نيز وفا فرمايد، و مرا بيامرزد، چه ذات احديت او كريم و در وعده كريم خلافى نيست.
در منهج- روايتى آمده كه اول حال، عباس عموى پيغمبر، اظهار اسلام نمود تا فديه ندهد، و از حضرت اجازه خواست كه برود ام الفضل و اطفال را بياورد. حضرت اجازه، و چون از مدينه خارج شد، قصد كرد در مكه اقامت و به عقيده سابق باقى باشد. جبرئيل نازل، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را از سرّ
جلد 4 صفحه 380
عباس مطلع نمود، حضرت او را احضار، و فرمود: چنين قصدى كردى، اينجا محبوس باش تا به اعتقاد صحيح ايمان آرى، يا فديه دهى. عباس فكر كرد كه اين مطلب سرّى بود ميان من و ام الفضل و كسى مطلع بر اسرار نباشد، البته حضرت آن را از جانب خدا فرمايد، پس به صدق تمام اسلام آورد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70) وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (71)
ترجمه
اى پيغمبر بگو مر كسانيرا كه در دستهاى شمايند از اسيران اگر ميدانست خدا در دلهاى شما خوبى را ميداد شما را بهتر از آنچه گرفته شد از شما و مىآمرزيد شما را و خدا آمرزنده مهربان است
و اگر اراده كنند خيانت با تو را پس به تحقيق خيانت كردند با خدا از پيش پس مسلّط نمود بر آنها و خدا داناى درست كردار است.
تفسير
در كافى و عيّاشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) در روز بدر نهى فرمود از قتل بنى هاشم و آنها اسير شدند و امير المؤمنين (ع) را فرستاد كه به بيند چند نفر از آنها اسيرند و آنحضرت مرور فرمود بر عقيل ابن ابى طالب و از او اعراض فرمود عقيل گفت اى پسر مادر من على تو را بخدا حال مرا ديدى امير المؤمنين (ع) مراجعت نمود و به پيغمبر (ص) عرضه داشت كه عباس و عقيل و نوفل در دست فلان و فلان و فلان اسيرند پيغمبر (ص) متوجه بجانب آنها شد و چون بعقيل رسيد خبر قتل أبو جهل را باو داد و او عرض كرد ديگر معارضى در مكه نداريد هر قسم خواسته باشيد مىتوانيد با آنها رفتار فرمائيد پس عباس را نزد آنحضرت حاضر نمودند فرمود از خود و دو برادر زاده خود فديه بده عرض كرد اى محمد ميخواهى من از قريش سائل بكف شوم پيغمبر (ص) فرمود آنچه را نزد ام الفضل زوجه خود امانت گذاردى و گفتى اگر من از اين سفر برنگشتم خرج خود و اولادت نما عطا كن عباس گفت اى برادر زاده كه بتو خبر داد فرمود جبرئيل از جانب خدا عرض كرد قسم بخدا هيچكس از اين امر خبر نداشت جز من و امّ الفضل و شهادتين بر زبان جارى نمود و مسلمان شد و عقيل و نوفل هم اسلام اختيار نمودند و بقيّه اسيران بحال شرك مراجعت نمودند جز اين سه نفر و نازل شد در باره آنها اين آيه قل لمن فى ايديكم من الاسارى تا آخر و در قرب الاسناد از
جلد 2 صفحه 551
حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه دويست درهم براى پيغمبر (ص) آوردند و آن حضرت بعباس فرمود هر قدر ميخواهى بردار و او برداشت و پيغمبر فرمود اين يكى از مواردى است كه خدا فرموده در اين آيه كه اگر ميدانست در دلهاى شما خير را ميداد بشما بهتر از آنچه گرفته شد از شما و بنابر اين مراد از خير اول عقيده صحيح و ايمان خالص است و مراد از خبر دوم پاداش دنيوى و اخروى و مراد از ما اخذ فديه است و قمى ره در ضمن بيان آيه دوم فرموده و اگر ميخواهند خيانت نمايند با تو در امر على (ع) پس بتحقيق خيانت كردند با خدا پيش از اين در باره تو ولى ظاهرا مراد آن باشد كه اگر بخواهند اسيران بعد از دادن فديه و رها شدن نقض عهد نموده ثانيا لشكر كشى كنند و با تو جنگ نمايند عجبى نيست زيرا اينها همان كسانى هستند كه قبل از اين با خدا خيانت نمودند و مشرك شدند و با پيغمبر او جنگ كردند و خدا تو را بر آنها مسلّط فرمود باز هم ميتواند بنمايد و به مقتضاى علم و حكمت با آنان رفتار فرموده و خواهد فرمود و اين معنى با بيان قمى ره منافات ندارد چون ممكن است هر دو مراد باشد يكى در ظاهر و ديگر در باطن كه ائمه اطهار (ع) بيان فرمودهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِمَن فِي أَيدِيكُم مِنَ الأَسري إِن يَعلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُم خَيراً يُؤتِكُم خَيراً مِمّا أُخِذَ مِنكُم وَ يَغفِر لَكُم وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (70)
اي رسول محترم بفرما بآن كفاري که اسير شما شدند و از آنها فدا گرفتيد اگر خداوند که عالم السرّ و الخفيات است در قلوب شما خير و خوبي را در شما بداند بشما ميدهد بهتر از آنچه از شما گرفته شده و از تقصيرات شما هم ميگذرد و ميآمرزد شما را و خداوند آمرزنده مهربان است.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ خطاب بحضرت رسالت است که بفرمايد قُل لِمَن فِي أَيدِيكُم مِنَ الأَسري يعني باسيراني که از كفار در ميدان حرب بدست آورديد بگو و دستور اسلامي بود که هر كدام از اسراء اگر خود يا بستگان او فداء دادند آزاد ميشدند، و گفتند اقل فداء هزار درهم بوده و اكثر آن چهار هزار و اينکه فداء غير از غنائم دار الحرب بوده و اينکه آيه شريفه براي تسليت خاطر اسيران نازل شده که إِن يَعلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُم خَيراً که از روي حقيقت و واقعيت نه از روي نفاق و ترس ايمان آورديد و متعبد بوظائف اسلام شديد و متخلق باخلاق ديني شديد که معناي خير همين است بمراتب مختلفه يُؤتِكُم خَيراً مِمّا أُخِذَ مِنكُم خداوند بيشتر و بهتر از آنچه فداء دادهاند از بركات اسلام بهرهمند ميشويد چنانچه از عباس عم حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نقل كردهاند که گفت از من بيست وقيه طلا گرفتند بعنوان فداء و پس از تشرف باسلام خداوند بيست غلام بمن عطاء فرمود که قيمت ارزانترين آنها بيست هزار درهم بود و زمزم را بمن عطاء فرمود که بهتر از جميع اموال اهل مكه بود نزد من و اميدوارم که مورد مغفرت واقع شوم وَ يَغفِر لَكُم از گناه شرك و معاصي در ايام شرك و محاربه با مسلمين و ظلمهايي که برسول (ص) و اصحابش كردند ببركت اسلام آمرزيده ميشوند که فرمود
(الاسلام يجبّ ما قبله).
جلد 8 - صفحه 161
وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ دو معامله با شما ميفرمايد يكي مورد عفو و غفران او واقع ميشويد، ديگر مشمول عنايات و تفضلات و رحمتهاي او ميگرديد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- مسأله مهمی که در مورد اسیران جنگی وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست.
لذا در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که اسیران را با بیان دلگرم کنندهای به سوی ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند، میگوید: «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دلهای شما خیر و نیکی بداند
ج2، ص171
بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما میبخشد» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ).
منظور از کلمه «خَیْراً» در جمله اول همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از آن در جمله بعد پاداشهای مادی و معنوی است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها میشود.
علاوه بر این پاداشها لطف دیگری نیز در باره شما کرده «و گناهانی را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، میبخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
نکات آیه
۱- مسلمانان در کارزار بدر گروهى از دشمن را اسیر کرده و با گرفتن فدیه آنان را آزاد کردند. (یأیها النبى قل لمن فى أیدیکم من الأسرى إن یعلم اللّه فى قلوبکم)
۲- به اسیران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذیرش اسلام و توحید، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ایشان گرفته شد (فدیه)، بهره مند خواهد ساخت. (إن یعلم اللّه فى قلوبکم خیرا یؤتکم خیرا مما أخذ منکم) مراد از «خیرا» به دلیل «یغفر لکم» توحید و گرایش به اسلام است. زیرا خداوند گناه شرک را هرگز نخواهد بخشید: إن اللّه لایغفر ان یشرک به.
۳- به اسیران جنگ بدر نوید داده شد که در صورت پذیرش اسلام و توحید خداوند گناهان گذشته آنها را خواهد بخشید. (إن یعلم اللّه فى قلوبکم خیرا ... یغفر لکم و اللّه غفور رحیم)
۴- ترغیب اسیران جنگ بدر به ایمان و گرایش به اسلام (یأیها النبى قل لمن فى أیدیکم من الأسرى إن یعلم اللّه فى قلوبکم)
۵- رساندن پیام الهى به اسیران جنگى و ترغیب آنان به اسلام از وظایف رهبران الهى (یأیها النبى قل لمن فى أیدیکم من الأسرى)
۶- گرفتن فدیه از اسیران جنگى جایز است. (یؤتکم خیرا مما أخذ منکم) «ما» در «مما أخذ» موصول اسمى است و مراد ز آن فدیه هایى است که از اسیران جنگ بدر گرفته شد.
۷- لزوم بهره گیرى از هر فرصت مناسب براى تبلیغ دین الهى (یأیها النبى قل لمن فى أیدیکم)
۸- پیامبر(ص) مأمور ابلاغ نوید خداوند به اسیران جنگ بدر (آمرزش گناهان ایشان و ... ) در صورت گرایش به اسلام (قل لمن فى أیدیکم من الأسرى)
۹- شرکت در جنگ بدر علیه پیامبر(ص) و مسلمانان، مانع پذیرش ایمان شرکت کنندگان نبود. (إن یعلم اللّه فى قلوبکم خیرا یؤتکم خیرا مما أخذ منکم و یغفر لکم)
۱۰- خداوند، آمرزنده گناهان و با بندگان خویش مهربان است. (و اللّه غفور رحیم)
۱۱- کفرپیشگان اگر ایمان آورند، حتى در صورتى که علیه پیامبر(ص) جنگیده باشند، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد. (إن یعلم اللّه ... یغفر لکم)
۱۲- آمرزش گناه ستیزه جویان علیه دین، پس از گرایش آنان به اسلام، جلوه اى از مغفرت و رحمت خدا نسبت به انسانهاست. (و یغفر لکم و اللّه غفور رحیم)
موضوعات مرتبط
- اسلام: آثار قبول اسلام ۲، ۳، ۸، ۱۱، ۱۲ ; تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴ ; تشویق به اسلام ۵
- اسیر: آزادى اسیر ۱ ; فدیه از اسیر ۱، ۲، ۶
- اسیران: تشویق اسیران ۵
- ایمان: آثار ایمان ۱۱ ; ایمان به اسلام ۴ ; تشویق به ایمان ۴ ; موانع ایمان ۹
- تبلیغ: فرصت در تبلیغ ۷
- توحید: آثار قبول توحید ۲، ۳
- حق ستیزان: آمرزش حق ستیزان ۱۲
- خدا: آمرزش خدا ۱۰، ۱۲ ; بشارت خدا ۸ ; رحمت خدا ۱۲ ; عطایاى خدا ۲ ; مهربانى خدا ۱۰
- دین: اهمیت تبلیغ دین ۷
- رهبرى دینى: مسؤولیت رهبرى دینى ۵
- غزوه بدر: اسیران غزوه بدر ۲ ; اسیرگیرى در غزوه بدر ۱ ; بشارت به اسیران غزوه بدر ۳، ۸ ; تشویق اسیران غزوه بدر ۴
- فدیه: احکام فدیه ۶ ; فدیه جایز ۶
- فرصت: استفاده از فرصت ۷
- کافران: آمرزش کافران ۱۱ ; آمرزش کافران محارب ۱۱ ; ایمان کافران محارب ۱۱
- گناهان: آمرزش گناهان ۱۰، ۱۲ ; بشارت به آمرزش گناهان ۸
- محمد(ص): آثار جنگ با محمد(ص) ۹ ; جنگ با محمد(ص) ۱۱ ; مسؤولیت محمد(ص) ۸
- مسلمانان: آثار جنگ با مسلمانان ۹ ; مسلمانان صدر اسلام ۱
- مشمولان آمرزش:۱۱
- مشمولان رحمت:۱۱
منابع
- ↑ محمد بن یعقوب کلینى بنا به نقل صاحب البرهان بعد از سه واسطه از معاویة بن عمار او از امام صادق علیهالسلام روایت کند که این آیه درباره عباس عموى پیامبر و عقیل و نوفل در جنگ بدر نازل گردیده است و نیز گوید در جنگ بدر پیامبر دستور داد که از بنىهاشم کسانى که در صف کفار باشند کسى را به قتل نرسانند و نیز فرمود که ابوالبخترى را به قتل نرسانند و همه را اسیر نگه دارند و دستور فرمود که على بن ابىطالب علیهالسلام در میان اسیران برود و افرادى که از بنىهاشم باشند، بشناسد. على پس از تفحص نزد پیامبر آمد و گزارش افراد بنىهاشم را که هر یک بدست فردى از اصحاب اسیر بودند به پیامبر داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد آنان آمد و وضع آنها را از نزدیک مشاهده فرمود. وقتى به عباس عموى خود رسید، فرمود: اى عمّ براى خودت و برادرزاده ات عقیل فدیه بده تا آزاد شوید. عباس گفت: یا رسول اللّه دستور بده مرا رها کنند تا از قریش درباره فدیه خود چیزى بستانم. پیامبر فرمود: آن مالى را که در نزد امالفضل به امانت گذاشته اى و به او گفتى که اگر در جنگ بدر بلائى بر سرت بیاید براى خود و فرزندش صرف نماید از آن مال فدیه بده. عباس در تعجب فرو رفت زیرا از امانت مزبور جز خودش و امالفضل، دیگرى خبر نداشته است لذا با حالت مبهوت از پیامبر پرسید چه کسى خبر این امانت را به تو داده است. پیامبر فرمود: اى عم جبرئیل مرا از این امانت باخبر ساخته است. عباس وقتى این موضوع را شنید شهادتین را بر زبان جارى ساخت و اسلام اختیار نمود.
- ↑ طبرانى در کتاب اوسط از ابن عباس روایت کرده که عباس گفت: به خدا سوگند این آیه درباره من نازل شده هنگامى که پیامبر را به مسلمان شدن خودم خبر دادم و از او خواستم که درباره من بیست اوقیه طلا حساب نموده و بگیرد پیامبر به جاى آن بیست برده به من عطا فرمود.