آل عمران ١٨٢
کپی متن آیه |
---|
ذٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيکُمْ وَ أَنَ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ |
ترجمه
آل عمران ١٨١ | آیه ١٨٢ | آل عمران ١٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذلِکَ»: آن عذاب. در اینجا معنی (این) دارد و مبتدا است و خبر آن جمله (بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ) است. «بِمَا»: به سبب آنچه. «قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ»: دستهایتان تقدیم داشته است. تعبیر کلّ با جزء است و مراد: خودتان کردهاید و پیشاپیش فرستادهاید. «لَیْسَ بِظَلاّمٍ»: کمترین ستمی روا نمیدارد (نگا: نساء / ). ستمپیشه نیست. واژه (ظَلاّم) صیغه مبالغه در کمیّت است؛ نه کیفیّت، یا صیغه نسبت است و به معنی (ظالم)، همچون نجّار منسوب به نجّارة، و حَدّاد منسوب به حِدادَة، و عَطّار منسوب به عِطْر.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«182» ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ
آن (عذاب) به سبب دست آورد قبلى خودتان است و همانا خداوند نسبت به بندگان، ستمگر نيست.
نکته ها
در تفاسير مىخوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نامهاى به يهود بنىقينقاع نوشت و آنان را به ايمان، نماز، زكات و انفاق، دعوت كرد. وقتى اين نامه به دست دانشمند يهوديان به نام «فتحاص» كه در حال تدريس بود رسيد، رو به شاگردان و حاضران كرد و با استهزا گفت:
براساس اين دعوتنامه، خدا فقير است و ما غنى هستيم. او از ما قرض مىخواهد و وعدهى ربا و اضافه مىدهد!
گرچه يهوديان زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله چون به رفتار نياكان خود در قتل انبيا راضى بودند، خداوند نسبت قتل را به آنان نيز مىدهد. «وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ»
امام باقر عليه السلام فرمودند: كسانى كه امام را نسبت به آنچه به او مىدهند فقير مىدانند، نظير كسانى هستند كه مىگويند: «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ» «1»
«1». تفسير نورالثقلين؛ بحار، ج 24، ص 278.
جلد 1 - صفحه 664
پیام ها
1- خدا همهى گفتهها را مىشنود، پس هر حرفى را بر زبان نياوريم. «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ»
2- جهل وغرور، مرز و نهايت ندارد، تا آنجا كه بشر ناتوان نيازمند مىگويد:
خداوند فقير است و ما غنى هستيم. «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»
3- احساس دارايى و بىنيازى، زمينهى سرپيچى از فرامين الهى و استهزاى آنهاست. «نَحْنُ أَغْنِياءُ»
4- برخى افراد، گمان مىكنند ريشهى دستورات الهى نياز اوست. «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ»
5- همهى گفتارها و كردارها ثبت مىشود. «سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ»
6- ملاك ارزيابى گفتار و كردار، از هركس كه باشد، حقّ است. كشتن پيامبران چون ناحق است مورد كيفر واقع مىشود. «قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ»
7- انسان در انجام عمل آزاد است، لذا كارها به خود او نسبت داده مىشود.
«قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ»
8- پاداش و كيفر الهى، بر طبق عدالت و بر اساس اعمال آزادانه و آگاهانه خود انسان است. «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ»
9- كيفرهاى الهى، ظلم خدا بر بشر نيست، بلكه ظلم بشر بر خويشتن است. «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»
10- اگر خداوند افراد بخيل و قاتلان انبيا را مجازات نكند، به فقرا و انبيا ظلم كرده است. «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (182)
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ: اين عذاب مذكور به سبب آن چيزى است كه پيش فرستاده دستهاى شما، يعنى نفسهاى شما، از گفتار ناشايسته به خدا و كشتن پيغمبران و ساير معاصى، وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ: و به درستى كه خداى تعالى نيست ظلم كننده بر بندگان خود در عذاب و نكال.
نكته: لفظ «ظلام» به صيغه مبالغه، به جهت تكثير موضوع است براى نفى جميع افراد ظلم از او سبحانه، يا مبالغه در قلّت باشد، زيرا اندك ظلم از عادل حقيقى، بسيار بسيار ظلم خواهد بود.
تحقيق: آيه شريفه دال است بر فساد قول مجبره، زيرا اگر خداى تعالى جعل كفر و فسق و معصيت در بنده نمايد و او را در آخرت به سبب كفر و فسق معذّب فرمايد، نهايت ظلم و منافى با آيه شريفه: وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ است و نيز وقوع عذاب را نسبت داده به كسب اقوال قبيحه و افعال شنيعه آنان، بنابراين ترتّب عذاب، مربوط به اعمال بندگان است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (182)
ترجمه
اين بسبب آنچيزيست كه پيش فرستاد دستهاى شما و آنكه خداوند نيست ستمكار مر بندگان را.
تفسير
عذاب الهى جزاى اعمال عباد است كه در آخرت بكفار و اهل معاصى و اصل خواهد شد و اين بمقتضاى عدل الهى است در مقابل استحقاقيكه به عمل خودشان تحصيل نمودهاند پس خودشان عذاب را براى خودشان تهيه نموده و پيش فرستادهاند و خداوند ظالم نيست چون احتياج ندارد بچيزى كه ظلم نمايد بكسى براى رفع حاجت خود و عادل است و ظلم منافى و ضد عدل است و اجتماع ضدين محال است بلكه گاهى ميشود كه ترك عدالت مستلزم جور ميشود چنانچه گفتهاند.
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكارى بود بر گوسفندان
و ظلام كه صيغه مبالغه است گفتهاند براى تاكيد نفى ظلم است يعنى هيچ نحو ظلم كم
جلد 1 صفحه 542
و زياد از خداوند سرنميزند و بنظر حقير چون عذاب كفار و منافقين دائم است و روى سخن با آنها است و اگر بواسطه استحقاق نباشد ظلم كثير لازم ميآيد بصيغه مبالغه تعبير فرموده تا دلالت داشته باشد كه بواسطه عمل و كسب خودشان است و دعوى شىء با بيّنه و برهان باشد (دقت لازم دارد) و ممكن است صيغه مجرد از معنى تكثير استعمال شده باشد چنانچه افعل تفضيل گاهى مجرد از معنى تفضيل استعمال ميشود و بنابراين معنى واضح است و آيه دلالت دارد بر آنكه عذاب بدون استحقاق ظلم است از خداوند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ بِما قَدَّمَت أَيدِيكُم وَ أَنَّ اللّهَ لَيسَ بِظَلاّمٍ لِلعَبِيدِ (182)
اينکه عذاب حريق بواسطه اعمال خود شما است که بدست خود انجام دادهايد نه از جهة اينكه بشما ظلم شده باشد خداوند هرگز ظلم ببندگانش نميكند.
ذلِكَ اشاره بجمله اخير است در آيه قبل وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ بِما قَدَّمَت أَيدِيكُم ما، عبارت از فعل آنها است که يكي گفتن آنكه خدا فقير است و ما غني و يكي قتل انبياء، و تعبير بِما قَدَّمَت أَيدِيكُم يعني بسوء اختيار خود عمدا و عنادا عمل كرديد نه مراد بجارحه دست باشد.
وَ أَنَّ اللّهَ لَيسَ بِظَلّامٍ لِلعَبِيدِ دفع دخل است كسي توهّم نكند که اينکه عذاب حريق ظلم است و قبيح بلكه اثر و نتيجه عمل آنها است، و تعبير بظلّام براي اينست که هيچگونه ظلمي از او صادر نميشود.
446
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 182))- در این آیه میافزاید: «این عذاب دردناک (که هم اکنون، تلخی آن را میچشید) نتیجه اعمال خود شماست، این شما بودید که به خود ستم کردید، خدا هرگز به کسی ستم نخواهد کرد» (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ).
اصولا اگر امثال شما جنایتکاران، مجازات اعمال خود را نبینید و در ردیف نیکوکاران قرار گیرید، این نهایت ظلم است و اگر خدا، چنین نکند «بِظَلَّامٍ» (بسیار ظلمکننده) خواهد بود.
نکات آیه
۱- عذاب سخت یهود در آخرت، دستاورد اعمال نارواى آنان (نسبت دادن فقر به خدا و کشتن انبیا) (ذوقوا عذاب الحریق. ذلک بما قدّمت ایدیکم)
۲- عذاب و کیفر اخروى انسانها، نتیجه عملکرد خود آنان (ذلک بما قدّمت ایدیکم)
۳- سهیم بودن یهود زمان پیامبر (ص) در گناه پدران خویش (کشتار انبیا) (و قتلهم الانبیآء بغیر حقّ ... ذلک بما قدّمت ایدیکم) بنابر اینکه خطاب در «ایدیکم» به یهود عصر پیامبر (ص) باشد، جمله «ذلک بما قدّمت ... » مى رساند که آنان در گناه کشتن انبیا، که به دست پدرانشان صورت گرفته، شریک هستند.
۴- رضایت یهود زمان پیامبر (ص) از کشتار انبیاى گذشته به دست نیاکان و همکیشان خویش (و قتلهم الانبیآء ... ذلک بما قدّمت ایدیکم) به نظر مى رسد نسبت قتل پیامبران به یهود عصر پیامبر (ص) که از خطاب در «ایدیکم» به دست مى آید، به جهت رضایت آنان به عملکرد گذشتگان خویش باشد، چون آنان مرتکب قتل انبیا نشدند.
۵- راضى بودن به رفتار و اعمال دیگران، همسنگ انجام آنهاست. (و قتلهم الانبیآء ... ذلک بما قدّمت ایدیکم)
۶- نفى ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خویش (و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید)
۷- عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم، مقتضى مجازات بخیلان و قاتلان انبیا (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون ... ذوقوا عذاب الحریق ... و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید) جمله «و اَنّ اللّه ... » عطف بر «ما قدّمت» مى باشد. بنابراین دلیل دیگرى براى گرفتار شدن بخیلان و قاتلان انبیا به دوزخ است. یعنى عدالت خداوند اقتضا مى کند که ستمگران را عذاب کند، ورنه به ستمدیده ظلم شده است.
۸- عذاب دوزخیان، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نیست. (ذوقوا عذاب الحریق ... و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید) بنابر اینکه «انّ اللّه ... »، خبر براى مبتدایى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه لیس ... )، بر این مبنا، مراد از ستم نکردن خداوند به قرینه «ذلک بما قدّمت ایدیکم» این است که خداوند در کیفر دادن ستم نمى کند.
۹- عذاب دوزخیان، هرگز فزونتر از اقتضاى عملکرد آنان نخواهد بود. ذوقوا عذاب الحریق. ذلک بما قدّمت ایدیکم و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید
۱۰- خداوند، هرگز بندگانش را بدون ارتکاب گناه مجازات نمى کند. (ذلک بما قدّمت ایدیکم و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید)
۱۱- اختیار آدمى، در اعمال و رفتار خویش (ذلک بما قدّمت ایدیکم و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید)
۱۲- مجازات نکردن ستمگران، ظلم بر ستمدیدگان است. ذوقوا عذاب الحریق ... ذلک بما قدّمت ایدیکم و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف «انّ اللّه ... » بر «ما قدّمت»)، است.
۱۳- مجازات بى گناهان، ظلمى بزرگ است. (و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید) برداشت فوق مبتنى است بر احتمال دوّم (تقدیر مبتدا براى «انّ اللّه ... »)، است.
۱۴- مجازات افزون بر گناه، ظلمى بزرگ است. (و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۶
- افترا: به خدا ۱ ; کیفر افترا ۱
- انبیا: قتل انبیا ۴ ; کیفر قتل انبیا ۱، ۳، ۷
- انسان: اختیار انسان ۱۱ ; عمل انسان ۱۱
- بخیل: کیفر بخیل ۷
- جهنّم: عذاب جهنّم ۸، ۹
- جهنّمیان: کیفر جهنّمیان ۸، ۹
- خدا:۱، ۶، ۸، ۱۰ عدالت خدا ۱، ۶، ۸، ۱۰ ۷
- ظالمان: کیفر ظالمان ۱۲
- ظلم:۶، ۷، ۸، ۱۰ به مظلوم ۱۲ ; عوامل ظلم ۶، ۷، ۸، ۱۰ ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; مراتب ظلم ۶، ۷، ۸، ۱۰ ۱۳، ۱۴
- عذاب:۸، ۹ عوامل عذاب ۸، ۹ ۱ ; مراتب عذاب ۸، ۹ ۱ ; موجبات عذاب ۸، ۹ ۲، ۷
- عمل:۱۱ ناپسند ۱، ۲ ; کیفر اخروى عمل ۱۱ ۲ ; کیفر عمل ۱۱ ۹
- کیفر:۲، ۳، ۷، ۸، ۹، ۱۲، ۱۴ اخروى ۱ ; فلسفه کیفر ۲، ۳، ۷، ۸، ۹، ۱۲، ۱۴ ۱۲
- گناه: رضایت به گناه ۴، ۵ ; کیفر گناه ۱۴
- نظام جزایى:۵، ۹
- یهود: کیفر یهود ۱، ۳ ; کیفر نیاکان یهود ۳ ; نیاکان یهود ۴ ; یهود صدر اسلام ۳، ۴
منابع