روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْعِتْقِ وَ أَحْكَامِه
قال رسول الله ص :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۴۵
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس بنده مؤمنى را از قيد بندگى آزاد سازد بهر عضوى از اعضاى آن بنده كه آزاد شده خداوند عضوى از اعضاى آزادكننده را از آتش دوزخ آزاد سازد، و چنانچه آن بنده زن بود بهر دو عضوى يك عضو آزادكننده را آزاد خواهد كرد زيرا زن نيم مرد محسوب مىشود. توضيح لازم: بايد دانست كه سبب بردگى و رقّيّت در آئين مقدّس اسلام منحصر است به اين كه كفّار و مشركان براى نابودى و تضعيف مسلمانان اقداماتى انجام دهند و لشكرى تهيّه و آماده كنند و به نبرد با آنان برخيزند و به ايشان حمله كنند، و مسلمانان براى دفع يا رفع شرّ آنها از خود به دفاع پردازند و در اين كشاكش و خونريزى از كفّار اسير گيرند آنگاه امام مسلمين حقّ دارد اسيران را با گرفتن فديه يا بدون آن آزاد كند، و يا استرقاق كند (يعنى به بندگى گيرد) و راه را تنها همين مىداند، آرى در موردى كه يك فرد كافر ذمّى مسلمانى را عمدا بكشد او را نيز اولياء مقتول مىتوانند به بردگى گيرند، و چون راه تنها و تنها منحصر به اين مورد جنگ و قتل عمدى است، و در مقابل از راههاى بسيارى آزاد نمودن بنده را چه به واجب و چه به مستحبّ دستور داده و كسى كه با احكام اسلام آشنائى داشته باشد بطور وضوح براى او روشن است كه اسلام براى آزاد سازى بردگان موجود زمان منتهى درجه كوشش خود را بكار گرفته، و درهاى رقّيّت و بردهگيرى را از هر سو بسته است، و كسى را نمىرسد كه- العياذ باللَّه- بگويد: اسلام با برده كردن افراد موافق است، بلكه اسلام خود اساس بردهگيرى را در جهان برانداخت و خلق خدا را از قيد رقّيّت به انواع چارهها و دستورات آزاد فرمود».