روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ صَلَاةِ الْكُسُوفِ وَ الزَّلَازِلِ وَ الرِّيَاحِ وَ الظُّلَمِ وَ عِلَّتِهَا
و في العلل التي ذكرها الفضل بن شاذان رحمه الله عن الرضا ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۵۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۵۷
و جزء عللى كه (براى احكام شارع) فضل بن شاذان- رحمه اللَّه- از امام رضا عليه السّلام روايت كرده آمده است كه آن حضرت فرمود: و بدين جهت براى كسوف نماز مقرر گرديده كه آن يكى از آيات خداوند تبارك و تعالى است و وقتى رخ ميدهد معلوم نيست كه براى رحمت پديدار شده يا جهت عذاب، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خواست كه وقتى اين آيت و نشانه واقع مىشود امتش به آفريننده و راحم خويش پناه برند كه (اگر نشانه غضب الهى باشد) خداوند متعال بسبب تضرّع و زارى ايشان شر آن را از آنان بگرداند و از مكروه آن ايشان را حفظ فرمايد و در پناه خويش گيرد همچنان كه قوم حضرت يونس عليه السّلام وقتى بدرگاه خداوند عزّ و جلّ تضرّع و زارى كردند آن عذاب را از ايشان بگردانيد، و اما چرا ده ركوع در اين نماز مقرّر ساختهاند. زيرا اصل نماز كه خداوند آن را واجب ساخته و از آسمان نازل فرمود در ابتدا در يك شبانه روز فقط ده ركعت بود (و ده ركوع داشت)، پس ده ركوع را در اين نماز جمع كردند، و در اين نماز (آيات) سجود قرار دادهاند زيرا كه هيچ نمازى نيست مگر اينكه در آن سجود نيز باشد، و علت ديگر هم اينكه نماز خود را به سجود و خضوع و خشوع بپايان برند، و علت اينكه چهار سجده در آن مقرر گرديده اينست كه هر نمازى كه تعداد سجدههايش از چهار كمتر باشد آن نماز نماز نيست، زيرا كمترين دفعات سجده كه در نماز واجب شده (يعنى نماز دو ركعتى) چهار سجده است و كمتر از آن ممكن نيست، و بدان جهت بدل ركوع سجود را زياد نكردهاند كه نماز ايستاده فضيلتش بيشتر از نماز نشسته است، چون شخص ايستاده مىتواند كسوف و باز شدن يا بطور كلى آسمان را ببيند در حالى كه شخص سجدهگزار كه نشسته نمىتواند (و ميدان ديد او قهراً وسعت ديد ايستاده را ندارد) و امّا علت اينكه اين نماز از اصل نماز كه خداوند عزّ و جلّ آن را مقرّر فرموده تغيير يافته آنست كه اين نماز را بعلت دگرگونى يافتن امرى از امورى طبيعى و خلاف عادت كه همان كسوف باشد ميخوانند، پس وقتى علت تغيير يافت معلول آن نيز دگرگون مىشود.