التكوير ١٥
ترجمه
التكوير ١٤ | آیه ١٥ | التكوير ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَلآ أُقْسِمُ»: (نگا: واقعه / ، حاقّه / ، معارج / ، قیامه / و . «الْخُنَّسِ»: جمع خانِس، واپس روندگان. واپس ماندگان. مراد همه ستارگان است که با طلوع خورشید، از دیدگان ما انسانها، انگار خویشتن را واپس میکشند، و به درون لانههای خود میخزند.
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۹، سوره تكوير
- مراد از ((الخنس الجوار الكنس )) كه بدانها قسم ياد فرموده است
- معناى ((و الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس ))
- مدح و توصيف جبرئيل به شش صفت
- وجه اينكه فرمود: ((صاحب شما)) ديوانه نيست
- مراد از اينكه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم )جبرئيل را در افق مبين ديده است
- دفع هر گونه شبهه و ترديد درباره حقانيت قرآن و اينكه آن كتاب هدايت است
- (روياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
نکات آیه
۱ - سوگند مؤکّد خداوند به ستارگانى که در مسیر حرکت خود، بر اثر نور خورشید از نظرها ناپدید مى گردند. (فلاأُقسم بالخنّس) حرف «لا» در «لااُقسم» زاید است و سوگند را تأکید مى کند. برخى گفته اند: «لااُقسم» با همین ترکیب، کلمه قسم است و براى سوگند مؤکد به کار مى رود. «خنّس» جمع «خانس» است و مصدر آن «خنوس»; یعنى، منقبض شدن و پنهان گشتن و فعل «خَنَس»; یعنى، متوارى و غائب شد (لسان العرب). به قرینه ذکر شب و صبح در آیات بعد، مراد از آن ستارگان است و توصیف آنها به این وصف، به اعتبار نامرئى بودن آنها در روز است.
۲ - سوگند خداوند به ستارگانى که در طى مسیر، به نقطه هایى که از آن گذشته اند، بازمى گردند. (فلاأُقسم بالخنّس) برخى از اهل لغت و تفسیر «خُنّس» را به معناى رجوع کنندگان مى دانند (لسان العرب و کشاف). بر این اساس مراد از آن، بازگشت ستارگان در حرکت انتقالى به مدار حرکت قبلى خود است.
۳ - سوگند خداوند به سیاره هاى زحل، مشترى، مرّیخ، زهره و عطارد (فلاأُقسم بالخنّس) بسیارى از اهل لغت و تفسیر، «خنّس» را عنوان ستارگان یاد شده مى دانند.
۴ - ستارگان، آفریده هایى با عظمت (فلاأُقسم بالخنّس) سوگند خداوند، حاکى از عظمت چیزى است که به آن سوگند یاد شده است.
۵ - طرح جزئیات حوادث قیامت در قرآن، نشانه وحى بودن آن (فلاأُقسم) جمله «إنّه لقول رسول» در آیات بعد - که سوگندهاى مکرر در این آیات، مربوط به آن است - از انتساب قرآن به فرستاده الهى حکایت دارد. حرف «فاء» در آیه شریفه، مجموعه را بر آیات پیشین تفریع کرده است که درباره حوادث قیامت بود; یعنى، حال که رخدادهاى قیامت و آینده جهان را بیان کردیم، جاى آن دارد که قرآن را به مبدأ وحى مربوط بدانید.
روایات و احادیث
۶ - «عن الأصْبَغ بن نُباتة عن على(ع) فى قوله «فلاأُقسم بالخنّس» قال: خمسة أنجم زحل و عطارد و المشترى و بهرام و الزهرة...;[۱] از اصبغ بن نباتة از على(ع) درباره «فلااُقسم بالخنّس» روایت شده که[ خُنّس] پنج ستاره است: زحل، عطارد، مشترى، بهرام و زهره».
موضوعات مرتبط
- ستارگان: اختفاى ستارگان ۱; بازگشت ستارگان ۲; ستاره زحل ۶; ستاره زهره ۶; ستاره عطارد ۶; ستاره مریخ ۶; ستاره مشترى ۶; عظمت ستارگان ۴
- سوگند: سوگند به ستارگان ۱، ۲; سوگند به ستاره زحل ۳; سوگند به ستاره زهره ۳; سوگند به ستاره عطارد ۳; سوگند به ستاره مریخ ۳; سوگند به ستاره مشترى ۳
- قرآن: دلایل وحیانیت قرآن ۵; سوگندهاى قرآن ۱، ۲، ۳
- قیامت: حوادث قیامت ۵
منابع
- ↑ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۴۳۱; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۱۷، ح ۲۱.