روایت:الکافی جلد ۲ ش ۵۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عنه عن ابي الجارود قال :
الکافی جلد ۲ ش ۴۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۵۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۷۳
از ابى الجارود، گويد: به امام باقر (ع) گفتم: يا ابن رسول الله، شما دوستى من و دلدادگى و پيروى مرا نسبت به خودتان مىدانيد؟ گويد: فرمود: آرى. گويد: پس گفتم: من از شما پرسشى دارم بايد پاسخ مرا بدهيد، من نابينايم و كم رفتار و نمىتوانم هر وقت شما را ديدار كنم، فرمود: حاجت خود را بگو، گفتم: مرا از آن ديانتى كه خود و خاندانت با آن براى خدا عز و جل ديندارى مىكنيد
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۴
ابى جارود گويد: بامام باقر عليه السّلام عرضكردم: يا ابن رسول اللَّه! آيا شما دوستى و دلباختگى و پيروى مرا نسبت بخود ميدانيد؟ فرمود: آرى، عرضكردم: من از شما پرسشى دارم كه ميخواهم بمن پاسخ فرمائى، زيرا چشمم نابيناست و كمتر راه ميروم و نميتوانم هميشه بزيارت شما آيم، فرمود: حاجتت را بپرس، عرضكردم: دينى كه شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت ميكنيد، بمن بفرمائيد تا من هم خداى عز و جل را با آن ديندارى كنم. فرمود: اگر پيشگفتار را كوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى بخدا دين خود و دين پدرانم را كه خداى عز و جل را با آن ديندارى ميكنيم، بتو ميگويم. آن دين شهادت بوحدانيت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه عليه و آله و اقرار بآنچه او از جانب خدا آورده و ولايت ولى ما (خانواده) و بيزارى از دشمن ما و گردن نهادن بفرمان ما و انتظار قائم ما و كوشش (در امر واجب و حلال) و پرهيزگارى (از محرمات) است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۶۱
از او، از ابوالجارود روايت است كه گفت: به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم كه: يابنرسول اللَّه! آيا دوستى مرا با شما اهل بيت مىشناسى؟ و مىدانى كه من خويش را از هر كسى بريده و به سوى شما منتهى شدهام، و با شما موالات دارم؟ ابوالجارود مىگويد: حضرت فرمود: «آرى». و مىگويد: عرض كردم: من تو را مسئلهاى مىپرسم و توقع دارم كه مرا در آن مسئله جواب بفرمايى؛ زيرا كه من چشمم نابينا است و كم راه مىروم، و در هر وقت نمىتوانم كه به زيارت و ديدن شما بيايم. فرمود: «حاجت خود را بيار و آنچه مىخواهى بپرسى، بپرس». عرض كردم: مرا خبر ده به دين خويش كه خداى عز و جل را به آن مىپرستى، و تو و اهل بيتت به آن ديندارى مىكنند، تا آنكه من خداى عز و جل را به آن بپرستم و ديندارى كنم. فرمود: «اگرچه خطبه را كوتاه كردى و سخن را مختصر ادا نمودى، وليكن مسئله را بزرگ ساختى و از امر عظيمى پرسيدى. به خدا سوگند كه دين خويش و دين پدران خويش را به تو تعليم مىدهم. آنچه ما خداى عز و جل را به آن مىپرستيم و ديندارى مىكنيم، گواهى دادن است به اينكه خدايى نيست، مگر خدا، و آنكه محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله است، و اقرار كردن به آنچه محمد آن را از نزد خدا آورده، و دوستى از براى دوست ما، و بيزارى از دشمن ما، و تسليم شدن براى امر و فرمان ما، و انتظار بردن قائم ما، و سعى كردن در بندگى خدا و پارسايى كردن».