روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۴۵

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۲ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۵۴۵ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۵۴۵ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن صفوان بن يحيي عن العلا بن رزين عن محمد بن مسلم عن ابي جعفر ع قال :


الکافی جلد ۱ ش ۵۴۴ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۵۴۶
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ أَنَّ أَهْلَ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ الْخَلْقَ بِسُؤَالِهِمْ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۱۵۷

محمد بن مسلم گويد: امام باقر (ع) فرمود: كسانى نزد ما هستند (از ملّا نماهاى مسلمان) كه گمان برند قول خداى عز و جل: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» مقصود، يهود و نصارى است، فرمود: در اين صورت شما را به دين خود دعوت كنند. راوى گويد: امام (با دست به سينه خود اشاره كرد) و فرمود: ما هستيم‏ اهل ذكر و ما هستيم مسئولها.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۰۵

ابو بكر حضرمى گويد: خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب بودم كه ورد برادر كميت (كه از شعراء معروف عرب و مداح اهل بيت است) وارد شد و عرضكرد: خدا مرا قربانت كند، هفتاد سؤال حاضر كرده بودم كه از شما بپرسم و اكنون يكى از آنها را هم بخاطر ندارم. (در اينجا اين شعر با تصحيف مناسب است)

         گفته بودم چو بيايم غم دل با تو بگويم             چه بگويم كه غم از دل برود چون برت آيم‏
حضرت فرمود: اى ورد يكى را هم بخاطر ندارى؟!! عرضكرد: چرا يكى از آنها بخاطرم آمد فرمود: آن چيست؟ عرضكرد، قول خداى تبارك و تعالى «اگر نميدانيد از اهل ذكر بپرسيد» ايشان‏ كيانند؟ فرمود: ما هستيم عرضكرد: بر ماست كه از شما بپرسيم؟ فرمود: آرى، عرضكردم: بر شماست كه بما جواب گوئيد؟ فرمود: اختيار با ماست.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۶۸۹

محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از صفوان بن يحيى، از علاء بن رَزين، از محمد بن مسلم، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه به آن حضرت عرض كردم كه: كسانى كه نزد ما هستند، گمان مى‏كنند كه قول خداى عزّوجلّ: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»، اهل ذكرى كه در آن مذكورند، يهود و نصارايند (يعنى علماى ايشان- چنانچه جمهور مفسرين به اين وضع تفسير نموده‏اند-). حضرت فرمود: «در اين هنگام كه مراد ايشان باشند، شما را به سوى دين خويش مى‏خوانند» (چه، معلوم است كه ايشان طالب زوال دين اسلام بوده و مى‏باشند، و در هنگامى كه مقبول القول و مسئول مسلمانان باشند، اسباب‏ اضلال در اعلا مرتبه مهيّايى خواهد بود). راوى مى‏گويد كه: پس حضرت به دست خويش اشاره به سينه مبارك خود فرمود، و فرمود كه: «ماييم اهل ذكر و ماييم سؤال شدگان».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)