النمل ٧١
ترجمه
النمل ٧٠ | آیه ٧١ | النمل ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَتی»: چه وقت؟ کی؟
تفسیر
- آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل
- انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم
- توضيح اينكه دعاى مضطر چون صادقانه است قطعا اجابت مى شود (امن يجيب المضطر اذادعاه و يكشف السوء)
- بيان فساد گفتار برخى مفسرين در ارتباط با آيه شريفه
- مقيد بودن اجابت به مشيت خدا منافاتى با استغراق ندارد
- خليفه بودن انسان در زمين مستلزم كشف سوء او و رفع موانع از پيش پاى اوست
- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده ))
- بطور كلى در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد
- نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان
- برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامتندارند
- توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت
- معناى آيه : ((قل عسى ان يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون )) و مفاد كلمه ((عسى ))و امثال آن در كلام خداى تعالى
- بحث روايتى
- رواياتى در مراد از بندگان در (وسلام على عباد الذين اصطفى )
- روايتى كه در آن از جمله : ((و يجعلكم خلفاء الارض )) وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن
- نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «71»
و مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب دنيا يا قيامت) كى خواهد بود؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)
بعد از آن اعتراض ديگر آنها را بيان فرمايد:
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ: و مىگويند چه وقت خواهد بود اين عذاب موعود كه عقوبت دنيا و آخرت است و ما را به آن مىترسانيد، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان در گفتار خود. مخاطب پيغمبر و اصحاب آن حضرت است كه پيوسته كفار را تهديد و توعيد مىنمودند از عذاب و نكال الهى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (69) وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)
قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (74) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (75)
ترجمه
و گفتند آنانكه كافر شدند آيا چون باشيم خاك و پدران ما آيا همانا مائيم بيرون آورده شدگان
بتحقيق وعده داده شديم اين را ما و پدرانمان پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان
بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار گناهكاران
و اندوهگين مباش بر آنها و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو نزديك است كه از پى آيد شما را پارهاى از آنچه در رسيدنش شتاب داريد
و همانا پروردگار تو صاحب تفضّل است بر مردمان و ليكن بيشترشان شكر نميكنند
و همانا پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند
و نيست هيچ پنهانى در آسمان و زمين مگر كه هست در كتابى آشكار.
تفسير
بعد از شنيدن وعده معاد در آيات سابقه كفارى كه منكر آن بودند بمجرّد استبعاد استفهام انكارى نموده گفتند آيا ميشود چنين امرى كه ما بعد از مردن و خاك شدن و همچنين پدرانمان كه مردند و خاك شدند دو مرتبه زنده شده و از قبر بيرون بيائيم اين وعدهاى است كه براى مصالحى بما و پدرانمان داده و ميدهند و از قبيل افسانههاى پيشينيان، دروغى است كه براى سرگرمى يا اغراض ديگرى ميسازند و مىپردازند ولى اصلى ندارد و چون ادّعاء آنها مجرّد از دليل بود خداوند هم بحبيب خود دستور فرمود كه فقط در جواب آنها تهديد و تخويف فرمايد و امر بگردش در زمين و مشاهده ديار مخروبه اقواميكه مخالفت
جلد 4 صفحه 163
با انبيا نمودند و بعذاب الهى گرفتار شدند نمايد و آنكه محزون نباشد از بقاء آنها بر كفر و دلتنگ نگردد از مكر و حيله آنها در ضدّيت و معاندت با آنحضرت چون خداوند هميشه حافظ و نگهدار او است و تكرار همزه استفهام براى تأكيد انكار است و بحذف همزه اولى و بحذف هر دو و ائنّنا بدو نون و ضيق بكسر ضاد نيز قرائت شده است و چون بر سبيل انكار و استهزاء ميگفتند نميدانيم اين وعده عذابى كه اهل ايمان بما ميدهند چه زمان محقّق خواهد شد اگر راست ميگويند خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه در جواب آنها بفرمايد نزديك است چيزى نميگذرد كه بشما و اصل خواهد شد بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع خودش بآنها خواهد رسيد و نيز گوشزد فرمايد كه تأخير عذاب كسانيكه استحقاق آنرا پيدا كردهاند بمقتضاى فضل الهى است بر بندگان كه شايد توبه نمايند و استحقاق مغفرت پيدا كنند ولى بيشتر مردم نادانند و بر تفضّل الهى شكر گذارى نميكنند و تعجيل ميكنند در امريكه بر ضرر آنها است و آنكه خدا ميداند كه انكار و استكبار آنها از قبول دين حق براى عداوتى است كه در ضمير آنها از پيغمبر خدا جاى گرفته و احيانا اظهار ميكنند و مجازات خواهد فرمود آنقوم عنود را بعد اوت مكنونه در قلب و مكشوفه از اقوال و اعمالشان و تمام امور خفيّهاى كه از خلق پوشيده است در آسمان و زمين اعمّ از خصلتهاى زشت و زيبا و غيرها در لوح محفوظ و امّ الكتاب ثبت و نزد خدا و پيغمبر و ائمه اطهار واضح و آشكار است و بهيچ وجه نميشود امرى را از خداوند و آن ذوات مقدّسه مخفى و مستور داشت و اين از علومى است كه خداى عليم بايشان كرامت فرموده و براى وراثت كتاب اين خاندان را از بين بندگان صالح خود برگزيده است بلكه نفوس مقدّسه ايشان همان كتاب مبين است كه خفاياى ارضيّه و سماويّه در آن بظهور ميرسد و اللّه اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ (71)
ميگويند اينکه كفار که چه زمانيست اينکه وعده بعث اگر شما انبياء راست گويانيد!
اولا علم ببعث و قيامت از علوميست که مختص بخدا است چنانچه ميفرمايد إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ (لقمان آيه 34) و نيز ميفرمايد يَسئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرساها قُل إِنَّما عِلمُها عِندَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقتِها إِلّا هُوَ (اعراف آيه 187) و ثانيا بمجرد فناء دنيا قيامت برپا ميشود وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ (نحل آيه 79) و ثالثا آثار قيامت از مثوبات و عقوبات همان حين الموت بلكه قبل الموت ظاهر ميشود. در حديث است:
«اذا مات إبن آدم قامت قيامته»
قبل الموت ملائكه رحمت يا ملائكه غضب را مشاهده ميكند بشارت يا تخويف باو ميدهند و ميكنند جاي او را در بهشت يا جهنم باو نشان ميدهند در قبر يا دري از بهشت بر او باز ميكنند روح و ريحان بهشت داخل ميشود قبرش بقدر مد بصر وسعت مييابد ملائكه با تحف بهشتي بر او وارد ميشوند يا دري از جهنم باو باز ميشود و قبرش مملو از آتش ميشود و ملائكه عذاب با عمودهاي آتشي بر او وارد ميشوند در عالم برزخ روح آن را ميبرند يا در بهشت عالم برزخ زمين وادي السلام نجف يا در جهنم عالم برزخ زمين برهوت پس احتياج بسؤال ندارد وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ منكرين بعث و نشور از باب سخريه و استهزاء ميگويند پس كي اينکه وعده عملي ميشود إِن كُنتُم يا خطاب بانبياء است يا بمؤمنين که معتقد ببعث و نشور هستند.
(صادقين راست ميگوييد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- ولی این منکران لجوج به جای این که از این هشدار پیامبر دلسوز و مهربان و ملاحظه عاقبت کار مجرمان، پند و اندرز گیرند، باز در مقام سخریه و استهزاء بر آمده «و میگویند: اگر راست میگویید این وعده عذاب الهی، کی واقع خواهد شد»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
نکات آیه
۱ - شتابورزى استهزاآمیز کافران براى مشاهده عذاب الهى (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) سیاق آیه نشان مى دهد که درخواست کافران، از روى ناباورى و استهزا بوده است، و پاسخ خداوند به آنان در آیه بعد - که نظر به عذاب دنیوى دارد - مى رساند که مراد از «وعد» وعده الهى به مجازات آنان است.
۲ - ناباورى کافران نسبت به کیفر الهى، على رغم یادآورى آنان به فرجام هلاکت بار مجرمان گذشته تاریخ (فانظروا کیف کان عقبة المجرمین ... و یقولون متى هذا الوعد) با توجه به ارتباط آیه مورد بحث با آیات قبل، برداشت یاد شده را مى توان استفاده کرد.
۳ - پرسش ناباورانه و تمسخرآمیز منکران معاد، از زمان برپایى رستاخیز و مجازات کافران (لقد وعدنا هذا... و یقولون متى هذا الوعد) مراد از «الوعد» به قرینه آیات پیشین، مى تواند وعده رستاخیز باشد. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.
۴ - اتکاى کافران به حس و تجربه عذاب، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاریخ (فانظروا کیف کان عقبة المجرمین ... و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) على رغم این که خداوند از کافران مکه مى خواهد تا با مطالعه تاریخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگیرند و بینش خود را تصحیح کنند، آنان براى پى بردن به حقانیت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعیین زمان آن را مى طلبند.
۵ - تلاش کافران براى ایجاد شبهه و تردید در مؤمنان نسبت به باورهایشان (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) تعبیر «إن کنتم صادقین» به صیغه جمع، نشان مى دهد که روى سخن کافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پیامبر(ص). بنابراین بیان این سؤالات، مى تواند به منظور به بن بست کشاندن اهل ایمان طرح شده باشد.
۶ - همراهى مؤمنان با پیامبر(ص) در تبلیغ دین و انذار کافران (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) از این که کافران، در درخواست خود مؤمنان را مورد خطاب قرار داده اند، استفاده مى شود که پیروان پیامبر(ص) نیز در تبلیغ دین و دفاع از آن، شرکت گسترده داشته اند.
موضوعات مرتبط
- تذکر: تذکر فرجام اقوام پیشین ۲
- تعقل: تعقل در فرجام گناهکاران ۴; دعوت به تعقل ۴
- خدا: استهزاى عذابهاى خدا ۱; تکذیب کیفرهاى خدا ۲
- قیامت: استهزاى قیامت ۳; پرسش از قیامت ۳; وقت قیامت ۳
- کافران: استهزاهاى کافران ۱; انذار کافران ۶; حسى گرایى کافران ۴; دعوت از کافران ۴; شبهه افکنى کافران ۵; عجله کافران ۱
- مؤمنان: انذارهاى مؤمنان ۶; تبلیغ مؤمنان ۶; شبهه افکنى در مؤمنان ۵; عقیده مؤمنان ۵
- مبلغان :۶
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۶; تبلیغ محمد(ص) ۶
- معاد: استهزاى مکذبان معاد ۳; پرسش مکذبان معاد ۳