الحجر ٩٦
ترجمه
الحجر ٩٥ | آیه ٩٦ | الحجر ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِله»: معبود (نگا: بقره / .
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر
- معناى آيه شريفه ((و ما خلقنا...))
- بيان وهن استدلال هر يك از قائلين به جبر و تفويض به اين آيه شرفه براى اثباتمرام خود
- معناى ((صفح )) و فرق آن با ((عفو)) و مفاد جمله : ((فاصح الصفحالجميل ...))
- بيان اينكه مراد از ((سبعا من المثالى )) سوره حمد است و اشاره به وجوهى كه دربارهاين تعبير گفته است
- معناى ((مثانى )) و اشاره به معناهائى كه ديگران براى آن گفته اند
- بيان چهار دستور به رسول الله (ص ) در آيه شريفه
- مقصود از ((مقتسمين )) و وجه تسميه آنان به اين نام
- دستور علنى كردن دعوت به پيامبر(ص ): ((فاصدع بما تؤ مر))
- توضيح اينكه مراد از ((يقين )) در آيه : ((و اعبد ربك حتى ياءتيك اليقين )) مرگ است
- روايتى در توضيح معناى ((فاصفح الصفحالجميل )) و ((سبع مثالى )) و مراد از مقتسمين ))
- چند روايت درباره علنى شدن دعوت پيامبر(ص ) و نيز درباره پنج تن مستهزئين آنحضرت
- رواياتى در ذيل آيه ((واعبد ربك حتى ياتيك اليقين ))
- بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن
- تكاليف الهى همواره ملازم آدمى بوده و بشر در همه احوال محتاج دين است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «96»
همانان كه معبود ديگرى را در كنار خداوند قرار مىدهند. پس به زودى حقيقت را خواهند فهميد.
نکته ها
«صدع» به معنى شكافتن و آشكار كردن مىباشد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله 3 سال مخفيانه به تبليغ مردم پرداخت و چون آيه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» نازل شد، دعوت خود را آشكار نموده و به مردم فرمودند: اگر دعوت مرا بپذيريد، حكومت وعزّت دنيا وآخرت از آن شماست، ولى آنان حضرت را مسخره كردند و نزد ابوطالب عموى حضرت آمده و شكايت كردند كه محمد جوانان ما را فريب مىدهد، اگر خواهان پول و همسر و مقام است به او مىدهيم.
پيامبر به عموى خود فرمود: عموجان سخن من پيام الهى است و من هرگز دست بردار نيستم! كفّار از ابوطالب درخواست كردند كه محمّد را تحويل آنان نمايد، ولى او درخواست آنان را نپذيرفت. «1»
پیام ها
1- تبليغ مراحلى دارد؛ گاهى علنى است وگاهى مخفى كه بايد تقيه كرد. «فَاصْدَعْ»
2- مبلّغ نبايد به هياهوى مخالفان اعتنا كند. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»*
3- هرگاه فرمان و مسئوليّت سختى به كسى مىدهيد، بايد او را حمايت وتامين
«1». تفسير كنزالدقايق.
جلد 4 - صفحه 484
كنيد. «فَاصْدَعْ، إِنَّا كَفَيْناكَ»
4- حمايت خداوند، قطعى است. «كَفَيْناكَ»
5- سخن حقّ ومنطقى، هرگز بىمخالف نيست. «الْمُسْتَهْزِئِينَ»
6- اگر اينها تو را مسخره مىكنند نگران و دلآزرده مباش، زيرا اينها حرمت خدا را هم نگاه نداشتهاند. «يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»
7- كسانى كه به سراغ غير خدا مىروند، به اشتباه خود پىخواهند برد. «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: كسانى كه شريك قرار مىدهند با خداى به حق خداى ديگر به باطل، يعنى پرستش و ستايش مىكنند غير ذات احديت حق تعالى را. فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ: پس زود باشد كه بدانند عاقبت كار را و ببينند مكافات را.
تبصره: آيه شريفه تهديد و وعيد است كسانى را كه شرك قرار دهند نسبت به ساحت كبريائى، چه در ذات يا صفات يا در افعال يا در عبادات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94) إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ (97) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ (98)
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99)
ترجمه
پس آشكار قيام كن بآنچه مأمور شوى و روى گردان از مشركان
همانا ما كفايت كنيم از تو استهزاء كنندگانرا
آنانكه قرار ميدهند با خدا خداى ديگرى را پس زود باشد كه بدانند
و بتحقيق ميدانيم كه تو تنگ ميشود سينهات بآنچه ميگويند
پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و باش از سجده كنندگان
و پرستش كن پروردگارت را تا برسد تو را مرگ.
تفسير
در اكمال از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پنج سال در خفاء بود و براى ترس از كفّار مكتوم داشت و اظهار نفرمود امر خود را و على عليه السّلام
جلد 3 صفحه 267
و خديجه با او بودند پس مأمور شد از جانب خدا بآنكه آشكار قيام بامر نمايد ظاهر شد و اظهار كرد امر خود را و در روايت ديگر سه سال تعيين شده و عيّاشى ره از آنحضرت اين معنى را نقل نموده و آنكه چون عرضه داشت نفس خود را بقبايل عرب تكذيب كردند آنحضرت را و گفتند دور شو از ما و قمّى ره فرموده اين آيه در مكّه نازل شد بعد از نبوّت پيغمبر بسه سال و حديث اكمال را مفصّلتر نقل نموده و استهزاء كنندگانرا فرموده وليد بن مغيره و عاص بن وائل و اسود بن مطّلب و اسود بن عبد يغوث و حرث بن طلاطله بودند و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه استهزاء كنندگان به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين پنج نفر نامبرده بودند و چون خداوند بآنحضرت وعده فرمود كه شرّ آنها را از او كفايت كند دانست كه ذليل شدند پس ببدترين وجهى از وجوه ميراند آنها را خدا و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام حديث مفصّلى نقل نموده كه در آن اسماء اين پنج نفر ذكر شده و آنكه همه در يكروز مردند و گفتند خداى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را كشت وليد بن مغيره عبور نمود و در راه تيرى تراشيده و گذارده شده بود به رگ حيات آن اصابت نمود و پاره كرد و خون جارى گشت تا مرد و عاص بن وائل براى كارى از خانه بيرون رفت سنگى زير پايش غلطيد و افتاد و پاره پاره شد و مرد و اسود بن عبد يغوث باستقبال پسرش رفت و زير سايه درختى نشست و جبرئيل نازل شد و سر او را گرفت و بدرخت زد او بغلامش گفت نگذار اين شخص سر مرا بدرخت بزند غلامش گفت من كسيرا نمىبينم خودت سرت را بدرخت ميزنى و كشته شد و اسود بن مطّلب بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كور شد و مرد و حرث بن طلاطله از خانه بيرون رفت و باد سام او را گرفت و سياه شد و چون بخانه برگشت كسانش او را نشناختند و در خانه راهش ندادند و او گفت من حرثم آنها قبول نكردند و بر او غضب نمودند و او را كشتند و روايت شده است كه اينها يك روز به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند اگر تا ظهر از قولت برنگشتى تو را خواهيم كشت و آنحضرت غمناك وارد خانه شد و در خانه را بروى خود بست پس در همان ساعت جبرئيل از جانب خدا نازل شد و عرض كرد يا محمّد خداوند سلام بتو سلام ميرساند و ميفرمايد اصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين يعنى اظهار كن امر خود را باهل مكّه و بخوان آنها را بايمان حضرت فرمود اى
جلد 3 صفحه 268
جبرئيل چه كنم با مستهزئين و تهديد آنها جواب رسيد انّا كفيناك المستهزئين حضرت فرمود آنها الساعة نزد من بودند عرض كرد كفايت كردم امر آنها را و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم علنا دعوت فرمود و قمّى ره بعد از نقل كيفيّت هلاك استهزاء كنندگان فرموده پس حضرت از خانه بيرون آمد و بر حجر اسمعيل ايستاد و مردم را بشهادت بر توحيد و رسالت خود رسما دعوت فرمود و فرمود بتها را بشكنيد تا مالك ملك عرب و عجم شويد و ببهشت برويد باز استهزاء نمودند و گفتند محمّد ديوانه شده ولى از ترس حضرت ابو طالب جرئت جسارت بيشترى ننمودند پس خلاصه مفاد آيات شريفه آنستكه خداوند پس از بيان مسئوليّت تمام فرق كفّار فرموده پس آشكار كن مأموريت خود را و اعتنائى مكن باقوال و اعمال اهل شرك ما شرّ آنها و كسانيرا كه بتو استهزاء مينمايند از تو دفع ميكنيم آنها كسانى هستند كه براى خدا شريك قرار دادند و بزودى بكيفر اعمال خودشان خواهند رسيد و ميفهمند چه خطاء بزرگى كردند ما ميدانيم تو از اقوال آنها دلتنگ ميشوى ولى رفع دلتنگى تو بخلوت با خداوند و تسبيح و حمد و سجده در پيشگاه او كه همه در نماز جمع است خواهد شد و مشغول بعبادت پروردگارت باش تا برسد بتو آن امر يقينى كه مرگ است و بهمه خواهد رسيد در مجمع روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر وقت از امرى محزون ميشد پناه ميبرد بنماز و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت.
جلد 3 صفحه 269
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يَجعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوفَ يَعلَمُونَ (96)
مستهزءين كساني هستند که قرار دادند با پروردگار خداي ديگري پس زود باشد که بدانند با خود چه كردهاند و بچه عذابي انداختهاند، مراد موردا مشركين مكه هستند لكن مناط حكم در مستهزءين به قرآن و بأئمه اطهار و به علماء دين و بأحكام إلهي مثل صلوة و صوم و حج و ساير واجبات و به قواعد إسلامي و مقدسات ديني موجود است، زيرا برگشت به استهزاء به نبي اكرم است، و در همه طبقات بخصوص دوره حاضره اينکه نمره افراد بسيار هستند از يهود و نصاري و مخالفين و جوانهاي امروزه و لو اسم توحيد يا اسلام يا شيعه روي خود گذارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- سپس «الْمُسْتَهْزِئِینَ» را چنین توصیف میکند: «آنها کسانی هستند که با خدا معبود دیگری قرار میدهند، ولی به زودی (از نتیجه شوم کار خود) آگاه خواهند شد (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
ممکن است این تعبیر اشاره به آن باشد که اینها کسانی هستند که افکار و اعمالشان خود مسخره است، چرا که آنقدر نادانند که در برابر خداوندی که آفریننده جهان هستی است معبودی از سنگ و چوب تراشیدهاند، با این حال میخواهند تو را استهزاء کنند!
نکات آیه
۱- استهزاگران پیامبر(ص)، مردمى مشرک و معتقد به معبود دیگرى جز الله (المستهزءین. الذین یجعلون مع الله إلهًا ءاخر)
۲- آیین شرک و عقیده به وجود خدایى جز الله، دین غالب و آیین مردم مکه بود. (و أعرض عن المشرکین ... الذین یجعلون مع الله إلهًا ءاخر)
۳- مشرکان استهزاگر پیامبر(ص)، به کیفر شدیدى تهدید شدند. (المستهزءین. الذین یجعلون مع الله إلهًا ءاخر فسوف یعلمون) جمله «فسوف یعلمون» (به زودى خواهند دانست) در مقام تهدید است.
۴- قیامت، روز کشف حقایق و روشن شدن حق و باطل است. (الذین یجعلون مع الله إلهًا ءاخر فسوف یعلمون) برداشت فوق مبتنى بر این نکته است که زمان «دانستن»، روز قیامت باشد.
۵- نوید خداوند به پیامبر(ص) از پیشبرد اهداف و موفقیت آن حضرت در رسالت خویش به گونه اى که مشرکان و دشمنان آن را لمس کرده و نظاره کنند. (إنا کفینک المستهزءین . الذین یجعلون مع الله إلهًا ءاخر فسوف یعلمون) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مفعول «یعلمون» موفقیت پیامبر(ص) در رسالت خویش باشد که با بطلان و شکست راه مشرکان و دشمنان همراه است.
موضوعات مرتبط
- خدا: بشارتهاى خدا ۵
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۴; ویژگیهاى قیامت ۴
- کیفر: مراتب کیفر ۳
- محمد(ص): انذار استهزاگران محمد(ص) ۳; بشارت به محمد(ص) ۵; شرک استهزاگران محمد(ص) ۱; عقیده استهزاگران محمد(ص) ۱; کیفر استهزاگران محمد(ص) ۳; موفقیت محمد(ص) ۵
- مشرکان ۱: کیفر مشرکان ۱ ۳
- مکه: دین اهل مکه ۲; شرک اکثریت اهل مکه ۲