آل عمران ١٢٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(این وعده را که خدا به شما داده،) برای این است که قسمتی از پیکر لشکر کافران را قطع کند؛ یا آنها را با ذلّت برگرداند؛ تا مأیوس و ناامید، (به وطن خود) بازگردند.

تا بخشى از كافران را براندازد يا سركوبشان كند تا نوميد بازگردند
تا برخى از كسانى را كه كافر شده‌اند نابود كند، يا آنان را خوار سازد، تا نوميد بازگردند.
تا گروهی از کافران را هلاک گرداند یا خوار کند، تا (از مقصود خود) ناامید باز گردند.
تا برخی از کافران را [از ریشه و بن] نابود کند، یا آنان را خوار و ذلیل سازد، تا نومید بازگردند.
تا گروهى از كافران را هلاك كند، يا خوار گرداند. آنگاه نوميد بازگردند.
تا بخشی از کافران را براندازد یا تارومار کند، تا نومیدانه بازگردند
[شما را يارى و پيروز كرد] تا گروهى از [سپاه‌] آنها را كه كافر شدند بريده گرداند [و براندازد] يا سركوبشان كند پس نوميد و شكست‌خورده باز گردند.
(هدف از یاریتان توسّط فرشتگان آن است که) تا گروهی از بزرگان کافران را نابود کند و یا آنان را سرکوب و خوار نماید و با شکست و ننگ خشمگینشان سازد و ناامید برگردند (و دیگر بار آرزوی پیروزی در سر نپرورانند).
تا برخی از کسانی را که کافر شدند (جان یا توانشان) را قطع و بریده کند یا آنان را خوار و بی‌مقدار سازد؛ پس نومید (و زیان‌بار) بازگردند.
تا ببرد دنباله آنان را که کفر ورزیدند یا سرکوبشان سازد تا بازگردند زیانکاران‌


آل عمران ١٢٦ آیه ١٢٧ آل عمران ١٢٨
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِیَقْطَعَ»: تا هلاک کند. «طَرَفاً»: جماعتی از رؤساء و اشراف. «یَکْبِتَهُمْ»: خوار و سرکوبشان کند. «خَآئِبِینَ»: ناامیدان.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«127» لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ‌

(امدادهاى الهى براى آن بود) تا بعضى از كفّار را ريشه كن كند يا ناكام و ذليلشان گرداند كه نااميد برگردند.

نکته ها

كلمه‌ى «طرف» به معناى انتهاى يك چيز است، نه گوشه‌اى از آن. بنابراين آيه مى‌فرمايد:

امدادهاى غيبى ما براى آن است كه ريشه‌ى بعضى از كفّار قطع شود. البتّه بعضى مفسّران، «طَرف» را به معناى اشراف گرفته‌اند. يعنى هدف جنگ بدر، نابودى اشراف كفّار بود. نظير آيه‌ى‌ «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» «1»

نااميدى بر دو گونه است؛ اگر كسى از اوّل نااميد باشد مى‌گويند: «يأس» دارد، ولى اگر بعد از اميدوارى، نااميد شود مى‌گويند: «خائب» است. «2»

جنگ و جهاد در اسلام، گاه دفاعى و براى خنثى كردن تهاجم دشمن و گاه ابتدايى و آغازگرانه و براى سركوبى دشمنان است.

پیام ها

1- سران كفر، يا بايد به كلّى ريشه‌كن شوند و يا خوار و ذليل و مأيوس گردند. با برخوردهاى ضعيف و موسمى و موضعى كه به ريشه‌ى كفر لطمه نمى‌زند،


«1». توبه، 12.

«2». تفسير اطيب البيان و التحقيق فى كلمات القرآن.

جلد 1 - صفحه 603

دل خوش نباشيد. «لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا»

2- وحدت، قدرت، سياست و مديريّت مسلمانان، بايد به گونه‌اى باشد كه دشمن از آنان قطع اميد كند. «فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ (127)

لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا: نصرت شما در روز بدر براى آن بود كه قطع و نيست گرداند بعضى اكابر و صناديد را از كسانى كه كافر شدند. يا نصرت مؤمنان نيست مگر از خدا، تا منقطع سازد بعضى از كفار را كه جمعى مقتول و عده‌اى اسير شدند. أَوْ يَكْبِتَهُمْ‌: نصرت داد شما را تا خوار و نگونسار و غمگين گرداند كفار را و جگر آنها سوخته و محزون شود، فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ‌: پس برگردند به هزيمت و فرار، در حالتى كه بى‌بهره و نااميد باشند از آمال خود.

تنبيه: ذكر واقعه بدر در ميان حرب احد به جهت آنست كه تا اصحاب، جمع نمايند ميان دو صف به صبر و شكر، زيرا غزوه بدر مشتمل بر فتح و غنيمت، و بر آن شكر نمايند؛ و ديگرى محتوى قتل و هزيمت، و در آن صبر نمايند. و مؤمن بايد داراى اين دو صفت بوده باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ (127)

ترجمه‌

تا بر كند پاره را از آنانكه كافر شدند يا نگونسار كند پس برگردند نوميدان.

تفسير

خداوند بمسلمين در جنگ ظفر داد براى آنكه ناقص كند از عده كفار جمعى را كه كشته و اسير شدند كه آنها يك صد و چهل نفر بودند از مهمين كفار كه هفتاد نفر كشته و هفتاد نفر اسير شدند و بقيه را مخذول و منكوب و متزلزل و اندوهگين فرمايد در اثر غيظ و خشمناكى شديد و با يأس و نااميدى فرار برقرار اختيار نمايند و با خسران دنيا و آخرت بمحل خود عودت كنند بنابراين او براى‌


جلد 1 صفحه 493

تنويع است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لِيَقطَع‌َ طَرَفاً مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَو يَكبِتَهُم‌ فَيَنقَلِبُوا خائِبِين‌َ (127)

‌از‌ جهت‌ اينكه‌ خداوند قطع‌ كند يك‌ قسمت‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند بهلاكت‌ و كشته‌ شدن‌ و اسيري‌ ‌ يا ‌ آنكه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مخذول‌ و منكوب‌ گرداند ‌پس‌ برگردند مأيوس‌ و نااميد.

ظاهر اينست‌ ‌که‌ لام‌ ليقطع‌ متعلق‌ بكلمه‌ النصر ‌باشد‌ ‌که‌ نصرت‌ الهي‌ ‌براي‌ قطع‌ قسمتي‌ ‌از‌ كفار بوده‌، و قطع‌ بمعني‌ جداييست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ ‌از‌ قسمتهاي‌ ديگر كفار جدا شدند ‌ يا ‌ بواسطه‌ قتل‌ ‌که‌ صناديد و شجاعان‌ و بزرگان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ بدر و احد كشته‌ شدند و بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اسير مسلمين‌ گرديدند.

و تعبير ‌به‌ طرفا شايد ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ آنهايي‌ ‌که‌ نزديكتر بودند ‌در‌ ميدان‌ جنگ‌ ‌با‌ مسلمين‌ ‌که‌ البته‌ بزرگان‌ و دلاوران‌ ‌آنها‌ بودند كشته‌ شدند ‌ يا ‌ اسير شدند و آنهايي‌ ‌که‌ دورتر بودند فرار كردند مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا ‌من‌ تبعيضيه‌، ‌يعني‌ كفاري‌ ‌که‌ آمده‌ بودند ‌براي‌ جنگ‌ ‌با‌ مسلمين‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ قتيل‌ و اسير شدند.

أَو يَكبِتَهُم‌ كتب‌ بمعني‌ خزي‌ و خيبة و خفّة و خاري‌ و وهن‌ و سستي‌ و برو ‌در‌ افتادن‌ ‌است‌، و ظاهر اينست‌ ‌که‌ مراد بقيه‌ لشگر كفر باشند ‌که‌ فرار كردند

جلد 4 - صفحه 345

و خار و خفيف‌ شدند ‌يعني‌ مشركين‌ ‌که‌ ‌در‌ حرب‌ حاضر بودند دو قسمت‌ شدند يك‌ قسمت‌ كشته‌ و اسير و يك‌ قسمت‌ خار و خفيف‌.

فَيَنقَلِبُوا ‌يعني‌ برگشتند رو بمكّه‌ ‌که‌ فرار نمودند خائبين‌ خيبة مقابل‌ ظفر ‌است‌ مثل‌ يأس‌ ‌که‌ مقابل‌ رجاء ‌است‌، و فرق‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو اينست‌ ‌که‌ يأس‌ اينست‌ ‌که‌ انسان‌ ‌از‌ اول‌ امر مأيوس‌ ‌است‌ و هيچ‌ اميدي‌ ندارد، و لكن‌ خيبة ‌بعد‌ ‌از‌ آنيست‌ ‌که‌ اميد كامل‌ و اطمينان‌ بظفر داشته‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ نااميد گردد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 127)- در این آیه خداوند می‌فرماید: «این که به شما وعده داده شده است که فرشتگان را در برخورد جدید با دشمن به یاری شما بفرستد، برای این است که قسمتی از پیکر لشکر مشرکان را قطع کند، و آنها را با ذلّت و رسوایی باز گرداند» (لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ).

نکات آیه

۱- هلاکتِ بخشى از قواى دشمن و خوار شدن بخشى دیگر، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر (و لقد نصرکم اللّه ببدر ... لیقطع طرفاً من الّذین کفروا او یکبتهم) برداشت فوق، با عنایت به ملحوظات ذیل است. یکم اینکه: «لیقطع» و «یکبتهم»، به جمله «و لقد نصرکم اللّه ببدر» متعلق باشد. دوّم اینکه: «قطع» به معناى هلاک کردن باشد، چنانچه در روح المعانى آمده است. سوّم اینکه: «او» در «او یکبتهم»، براى تنویع باشد; یعنى عدّه اى به هلاکت و عدّه اى دیگر به ذلّت و خوارى کشانده شدند.

۲- هلاکت و خوارى بزرگان سپاه کفر در جنگ بدر* (و لقد نصرکم اللّه ببدر ... لیقطع طرفاً من الّذین کفروا) برخى از مفسّرین، «طرفاً» رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة که گفته است: «من اطراف العرب یعنى من اشرافهم».

۳- خداوند، هلاک کننده و خوارکننده کافران (لیقطع طرفاً من الّذین کفروا او یکبتهم) فاعل «لیقطع»، ضمیرى است که به «اللّه» ارجاع مى شود.

۴- بازگشت ذلیلانه و ناامیدانه باقیمانده کافران، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر (و لقد نصرکم اللّه ببدر ... لیقطع ... فینقلبوا خائبین) جمله «فینقلبوا ... »، عطف بر «لیقطع» است بنابراین بازگشت ذلیلانه و ناامیدانه کافران، از اهداف پیروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى «فاء» تفریع، این بازگشت، نتیجه هلاکت و اسارت بخشى از کافران بوده است.

۵- هلاکت و خوارى بخشهایى از قواى دشمنان دین، در جنگ بدر، عاملى در تخریب روحیّه سایر نیروها (لیقطع طرفاً ... فینقلبوا خائبین) «خائبین» از «خیبة»، به معنانى یأس، ناامیدى و نامرادى، حکایت از اثر روانى در باقیمانده کفّار است که به مقتضاى «فاء» در «فینقلبوا»، این ناامیدى، نتیجه هلاکت و خوارى و اسارت گروه زیادى از دشمنان بوده است.

۶- ضرورت تداوم کشتن و به خوارى کشانیدن دشمنان دین، تا مرحله فرار آنان با ذلّت و ناامیدى از صحنه جنگ (لیقطع طرفاً ... فینقلبوا خائبین) از اینکه خداوند اهداف یاد شده را براى پیروزى جنگ بدر مى شمارد، به دست مى آید که مسلمانان در نبرد خویش با مشرکان و کافران باید تا این مراحل به پیش روند و این اهداف را دنبال کنند.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۴، ۵
  • اللّه: امدادهاى اللّه ۱، ۴
  • تضعیف روحیه:۵
  • جنگ: عوامل شکست در جنگ ۱، ۴، ۵
  • جهاد: تداوم جهاد ۶
  • دشمنان: ذلت دشمنان ۵، ۶ ; هلاکت دشمنان ۵
  • ذلت: عوامل ذلت ۱
  • شکست:۱، ۴، ۵
  • غزوه بدر:۲، ۴، ۵
  • کافران: ذلّت کافران ۲، ۳، ۴ ; هلاکت کافران ۲، ۳
  • مجاهدان: امداد به مجاهدان ۱، ۴ ; مجاهدان بدر ۱

منابع