آل عمران ١٠٧
ترجمه
آل عمران ١٠٦ | آیه ١٠٧ | آل عمران ١٠٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِبْیَضَّتْ»: سفید گردید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱۰ - ۱۰۲، سوره آل عمران
- ((حق التقوى )) غرض و مقصد نهايى است و دستور ((فاتقوا اللّه ما استطعم )) راهرسيدن به آن هدف را نشان مى دهد
- مراد از اعتصام همگانى به ((حبل اللّه )) در ((واعتصموابحبل اللّه جميعا...))
- داءب و رسم قرآن بر ذكر علل و اسباب تعليماتش مى باشد و از اطاعت و تقليدكوركورانه وبدون دليل نهى مى كند
- چكيده سخن
- وجه اينكه خداوند اعتصام به حبل اللّه و عدم تفرق را نعمت خوانده است
- امر به معروف و نهى از منكر، از لوازم و واجبات اجتماع معتصم بهحبل اللّه است
- امر به معروف و نهى از منكر اگر واجب باشد واجب كفايى است
- نهى از تفرقه و اختلاف در آراء و عقايد
- علت تاءكيد فراوان قرآن كريم به دعوت به اتحاد و نهى از اختلاف
- مالكيت خداى تعالى دليل است كه او ظالم نيست
- آيه شريفه حال سابقين اولين از مهاجر و انصار مى ستايد
- بحث روايتى (رواياتى درباره : ((حق تقاته ))((حبل اللّه ))، فرقه ناجيه و امت واحده
- رواياتى كه دلالت دارند بر اينكه حبل اللّه همان قرآن است
- حديث ثقلين خبر متواتر مورد اتفاق است
- روايات هفتادودو فرقه
- آنچه در امتهاى گذشته بوده نظيرش در اين امت نيز خواهد بود
- طرد بعضى از اصحاب پيامبر در قيامت از ناحيه خدا
- سه روايت درباره ((كنتم خير امة ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«107» وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
و امّا آنان كه روسفيد شدند، غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانهاند.
نکته ها
روسفيدى و روسياهى در قيامت، در حقيقت تجسّم همان حالات و روحيّات انسان در دنياست. كسانى كه در دنيا ولايت خدا را پذيرفتهاند، خداوند آنها را از تاريكىها به نور مىبرد ودر آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند، ولى آنان كه به ولايت طاغوت گردن
جلد 1 - صفحه 580
نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به تاريكىهاى هوس و تفرقه وشرك وجهل سوق مىدهند و در قيامت در سياهى وتاريكى محشور مىشوند.
در قرآن شانزده مرتبه كفرِ بعد از ايمان، دوبار كفرِ بعد از اسلام، سهبار گوساله پرستى بعد از خداپرستى، وبيست وهفت مرتبه انكار بعد از علم وبيّنه، مطرح شده كه همهى اين موارد نشاندهنده خطر ارتداد براى همه ما، وهشدارى جدّى است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (107)
وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ: و اما آن كسانى كه سفيد و نورانى باشد رويهاى ايشان، يعنى مؤمنان و پيروان حضرت رسول سبحان، فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ:
پس در رحمت واسعه الهى باشند كه بهشت با نعمتهاى نامتناهى است، هُمْ فِيها خالِدُونَ: ايشان در آن رحمت و بخشايش خاصه دائم و ثابت باشند.
تنبيه: تعبير بهشت به رحمت تنبيه است بر آنكه حق تعالى به رحمت واسعه خود، ثواب را به درجات زيادتر بر قدر عمل مؤمن به تفضل عنايت فرمايد، به اندازهاى كه بوصف در نيايد. علامه مجلسى رضوان اللّه عليه از على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: ادنى كسى كه داخل بهشت شود به حسب منزلت، و كمتر منزلى كه به او داده مىشود در ابتدا، آنست كه سه حديقه و بستان به او عنايت مىشود. چون به حديقه اول داخل شود، مشاهده نمايد در آن ازواج و خدام و انهار و ثمار آنچه خواهد، مملو شود روشنى دو چشم او و مسرّت قلب او. چون حمد و شكر الهى بجا آورند، ندا رسد: سر خود را بلند نما به سوى حديقه ديگر. چون مشاهده حديقه ثانيه نمايد، ببيند در آن، آنچه در حديقه اول مشاهده ننموده از نعم و الطاف الهيه و مساكن طيّبه و ازواج و خدام و ثمار. آنگاه از پروردگار خود استدعا نمايد آن را.
خطاب آيد: اگر آن را به تو عطا نمايم، طلب غير آن را كنى؟ عرض كند:
همين را مرحمت فرما. چون داخل حديقه شود، مسرّات او زياده شود، مشغول حمد الهى گردد. ندا رسد: سر بلند نما، پس مفتوح شود براى او درى از بهشت خلد. مشاهده نمايد اضعاف آنچه را كه قبل از آن مشاهده كرده بود و مضاعف گردد مسرّت او، آنگاه عرض كند: ربّ لك الحمد الّذى لا يحصى
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 206
اذ مننت علىّ بالجنان و انجيتنى من النّيران. «1» تتمه: تفسير برهان- از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حديث طولانى كه اجمالش آنكه: پنج علم، روز قيامت حاضر مىنمايند، با هر يك جماعتى: با يك علم، گوساله اين امت؛ و با دومى، فرعون اين امت؛ و با سومى، سامرى اين امت؛ و با چهارمى، ذو الثّديه با اوّلين نفر از خوارج و آخرين آنها، بعد از سؤال از اعمال آنها و جواب امر مىشود به بردن آنها به جهنم بعد از سياه شدن رويهاى آنها. و با علم پنجم، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام، بعد از سؤال و جواب از آن حضرت، آن بزرگوار با تابعين او با رويهاى سفيد داخل بهشت مىشوند. آنگاه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را تلاوت نمود: يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ (الخ). «2» نكته: بيان آيه شريفه به طريق لفّ و نشر مشوّش است:
لف و نشر مشوش آن را دان
كه دو لفظ آورند به دو معنى
لفظ ثانى به معنى اول
لفظ اول به معنى ثانى
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (107)
ترجمه
و اما آنانكه سفيد شد رويهايشان پس در رحمت خدايند ايشان در آن جاويدانند..
تفسير
مراد از رحمت خدا بهشت جاويد و نعيم ابدى است و اينكه تعبير برحمت شده است براى اشعار بآنستكه مؤمن اگرچه تمام عمر خود را صرف در طاعت خداوند نمايد داخل بهشت نميشود مگر برحمت و فضل الهى و اينكه بطور لف و نشر مشوش بيان حال مؤمنين و كافرين شده است براى مراعات حسن مطلع و مقطع كلام است كه محلى بزيور اوصاف مؤمنين باشد و مراعات اين دو امر در حسن كلام مدخليت تامه دارد و بعضى گفتهاند براى غلبه جنبه رحمت است بر غضب لذا از عذاب تعبير بذوق فرموده و از رحمت بخلود و استيناف جمله براى تاكيد است گويا كسى مىپرسد چگونه آنها در رحمت خدا هستند جواب ميفرمايد آنها در آن جاويدانند
جلد 1 صفحه 475
و قمى ره از أبو ذر غفارى رضوان اللّه عليه نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر (ص) فرمود كه روز قيامت امت من وارد ميشوند بر من با پنج پرچم كه پرچم اول با گوساله اين امت است از آنها ميپرسم با دو امانت من چه كرديد ميگويند يكى را تحريف نموديم و پشت سر انداختيم و با ديگرى دشمنى نموديم و ظلم كرديم پرچم دوم با فرعون اين امت است از آنها اين سؤال را مينمايم جواب ميدهند يكى را تحريف و پاره نموديم و مخالفت كرديم و با ديگرى عداوت نموديم و مقاتله كرديم پرچم سوم وارد ميشود و با او سامرى اين امت است همان سؤال را از آنها ميكنم ميگويند بيكى عمل نكرديم و معصيت آنرا نموديم و ديگرى را مخذول كرديم و حقش را تضييع نموديم پرچم چهارم ظاهر ميشود بدست ذو الثديه است (لقب بزرگ خوارج است) و در تحت اين پرچمند تمام خوارج از اول تا آخر آنها همان سؤال را از آنها مينمايم جواب ميدهند امانت اولى را پاره كرديم و از او بيزارى جستيم و با امانت دوم مقاتله و جدال نموديم پس پرچم پنجم وارد بر من ميشود بدست امام المتقين و سيد المسلمين و قائد الغر المحجلين و وصى رسول رب العالمين از آنها مىپرسم با دو امانت من چه كرديد مىگويند اما قرآن را متابعت نموديم و اطاعت كرديم و اما عترت را اجابت نموديم و دوست داشتيم و يارى كرديم تا آنكه خونهاى خود را در راه آنها بذل نموديم پس من بآن چهار دسته مىگويم تشنه و رو سياه برويد در آتش جهنم و باين يكدسته ميگويم سيراب و رو سفيد برويد ببهشت پس حضرت رسول (ص) آيه قبل و اين آيه را تلاوت فرمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ تَبيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسوَدَّت وُجُوهُهُم أَ كَفَرتُم بَعدَ إِيمانِكُم فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ (106) وَ أَمَّا الَّذِينَ ابيَضَّت وُجُوهُهُم فَفِي رَحمَتِ اللّهِ هُم فِيها خالِدُونَ (107)
روزي که سفيد ميشود صورتهايي و سياه ميشود صورتهايي پس امّا كساني که صورتهاي آنها سياه شده بآنها گفته ميشود آيا كافر شديد بعد از ايمانتان پس بچشيد عذاب را بسبب آنچه بوديد كافر، و اما كساني که صورتهاي آنها سفيد شده پس در رحمت خداوند آنها در آن هميشه هستند.
(توضيح)
ايمان و اخلاق فاضله و اعمال صالحه يك نورانيتي دارد که از جانب خدا
جلد 4 - صفحه 310
بقلب که عبارت از روح انسانيست تابش ميكند
(العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء)
و تعبير از آنها بقلب سفيد ميكنند چنانچه كفر و ضلالت و معاصي يك ظلمتي دارد که قلب را سياه ميكند و بسا آثار آن در جبهه و صورت هم ظاهر ميشود، بسياري از صلحاء را ميبينيم بخصوص در علماء اعلام با اينكه وجاهت صوري هم ندارند يك نورانيتي از آنها مشاهده ميشود که يدرك و لا يوصف است، و بسا كفار و اهل ضلالت از مخالفين و غير آنها و اهل معاصي را ميبينيم يك كدورت و گرفتگي در جبهه آنها ظاهر ميشود با اينكه وجاهت صوري دارند حتي اهل نظر از مشاهده آنها ميفهمند اينکه نصرانيست، يهودي است، سنّي است، فاسق و فاجر است و روز قيامت يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ الطارق آيه 9، است و در بسياري از آيات اشاره باين معني دارد يُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسِيماهُم الرحمن آيه 41 يَعرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُم اعراف آيه 44 يَعرِفُونَهُم بِسِيماهُم اعراف آيه 166 فَلَعَرَفتَهُم بِسِيماهُم محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه 32 نُورُهُم يَسعي بَينَ أَيدِيهِم وَ بِأَيمانِهِم يَقُولُونَ رَبَّنا أَتمِم لَنا نُورَنا التحريم آيه 8 يَومَ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ المُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونا نَقتَبِس مِن نُورِكُم حديد آيه 23، و غير اينها از آيات بسيار، و ابيضاض و اسوداد وجوه اشاره بهمين است.
يَومَ تَبيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ اينکه آيه و لو در مورد اهل ردّه وارد شده كساني که ايمان آوردند و بعد مرتد شدند و از دين خارج شدند بقرينه جمله بعد که ميفرمايد فَأَمَّا الَّذِينَ اسوَدَّت وُجُوهُهُم أَ كَفَرتُم بَعدَ إِيمانِكُم و بقرينه آيات قبل که خطاب بمؤمنين که تفرقه و اختلاف نكنيد مثل اهل كتاب.
لكن بتنقيح مناط قطعي شامل جميع افراد بشر ميشود که فرداي قيامت تمام دو دستهاند يك دسته با روهاي سفيد و يك دسته با روهاي سياه و نيز سفيدي و سياهي مقول بتشكيك و ذي مراتب است
جلد 4 - صفحه 311
هر چه ايمان قويتر و اخلاق فاضله بهتر و اعمال صالحه بيشتر باشد بياض وجه زيادتر است و هر چه كفر و عناد زيادتر و صفات خبيثه راسختر و معاصي بيشتر سواد وجه بالاتر است.
و همزه استفهام در ا كفرتم براي تقريع است بمعني لم كفرتم و اينکه آيه اشاره دارد بكساني که بعد از نبيّ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ارتداد پيدا كردند چنانچه در اخبار عامه و خاصه بيان شده.
در مجمع از ثعلبي روايت كرده از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود
(و الذي نفسي بيده ليردن علي الحوض ممن صحبني اقوام حتي اذا رأيتهم اختلجوا دوني فلاقولنّ اصحابي فيقال لي انّك لا تدري ما احدثوا بعدك ارتدوا علي اعقابهم القهقري).
نظر كنيد اينکه حديث چگونه تكذيب ميكند عامّه را که نقل ميكنند از آن حضرت که فرموده باشد (اصحابي كلّهم عدول) يا فرموده باشد (اصحابي كالنجوم بايّهم اقتديتم اهتديتم).
و نيز از ابو امامه باهلي روايت ميكند در موضوع خوارج از حضرت نبوي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود (انّهم يمرقون من الدين کما يمرق السهم من الرمية) و در اخبار خاصه در برهان از تفسير علي بن ابراهيم مسندا نقل ميكند از حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم حديث مفصلي که خلاصه مضمونش اينست که فرداي قيامت پنج راية و علم از امت بر من وارد شوند: 1- راية عجل (گوساله) اينکه امت.
2- راية فرعون اينکه امت. 3- راية سامري اينکه امت. 4- راية ذي الثديه با تمام خوارج و از اينکه چهار راية سؤال ميكنم که با ثقلين چه كرديد ميگويند ثقل اكبر (قرآن) را ما عقب سر انداختيم و عترت را كشتيم و ضايع كرديم تمام را بجهنم ميبرند تشنه با روي سياه.
5- راية امام متقين و سيد المسلمين و قائد غرّ المحجّلين و وصيّ رسول
جلد 4 - صفحه 312
ربّ العالمين اينها ميگويند ما قرآن را متابعت كرديم و عترت را موالي بوديم و محبت داشتيم اينها را ببهشت با روهاي سفيد ميبرند و شاهد بر اينکه حديث خبر معروف است که فرمودند
(ارتدّ النّاس بعد رسول اللّه الّا خمسة «او اربعة»).
فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ بنا بر اينکه که اينکه آيه در مورد كسانيست که بعد از حضرت رسالت كردند آنچه كردند، مراد از كفر بعد از ايمان همان انكار ولايت و بدعتيست که در دين گذاردند و ظلمهايي که بعترت روا داشتند که عذاب آنها اشدّ از جميع كفار است و لو اسم اسلام و پارهاي از احكام اسلام را بر آنها اجراء بنمائيم.
و تعبير (بذوقوا) نوع توهين و سرزنش است چنانچه كسي که گرفتار عمل بدي شد باو ميگويند خوب طعم آن را چشيدي چه طعمي داشت.
وَ أَمَّا الَّذِينَ ابيَضَّت وُجُوهُهُم فَفِي رَحمَتِ اللّهِ هُم فِيها خالِدُونَ رحمت الهي شامل جميع نعم الهي ميشود از زمان موت تا خلود بهشت.
و تكرار (في) در فَفِي رَحمَتِ اللّهِ و فيها براي تأكيد است در شمول رحمت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 107)- ولی در مقابل مؤمنان متحد غرق در دریای رحمت الهی خواهند بود و جاودانه در آن زندگی آرامبخش به سر میبرند چنانکه قرآن میگوید:
«و اما آنها که چهرههایشان سفید شده در رحمت خداوند خواهند بود، و جاودانه در آن میمانند» (وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
نکات آیه
۱ - روسفیدان در قیامت، غرق در رحمت جاودانه الهى (و اما الذین ابیضّت وجوهُهم ففى رحمة اللّه هم فیها خالدون)
۲ - اعتصام به حبل اللّه، دعوت به نیکیها و امر به معروف و نهى از منکر، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى (و اعتصموا بحبل اللّه ... و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف ... و اما الذین ابیضّت وجوههم ففى رحمة اللّه هم فیها خالدون) به مقتضاى ارتباط این آیه و آیات پیشین، روسفیدى مى تواند نتیجه اعمال نیک یاد شده در آیات قبل باشد.
۳ - پرهیزکنندگان از تفرقه و اختلاف، مورد تشویق و ترغیب خداوند (و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا ... و اما الذین ابیضّت وجوههم) بنابراینکه روسفیدان، به دلیل آیات قبل، کسانى باشند که از تفرقه پرهیز مى کنند.
۴ - تمسک کنندگان به ریسمان الهى و دعوت گران به خیر، امرکنندگان به معروف و نهى کنندگان از منکر، روسفیدان در قیامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى (و اعتصموا بحبل اللّه ... یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف ... اما الذین ابیضّت وجوههم ففى رحمة اللّه هم فیها خالدون) مستفاد از ارتباط میان این آیه و آیات قبل.
۵ - تداوم بر ایمان، موجب روسفیدى و جاودانگى در رحمت الهى (اکفرتم بعد ایمانکم ... اما الذین ابیضّت وجوههم) علت سیه رویى به مقتضاى «اکفرتم بعد ایمانکم»، ارتداد است. و به قرینه مقابله، علت روسفیدى، تداوم بر ایمان خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- اتحاد: تشویق به اتحاد ۳
- اختلاف: اجتناب از اختلاف ۳
- اعتصام: اعتصام به حبل اللّه ۲، ۴
- امر به معروف: آثار امر به معروف ۲، ۴
- ایمان: آثار ایمان ۵
- خدا: رحمت خدا ۱، ۲، ۴، ۵
- خیر: آثار دعوت به خیر ۲، ۴
- رحمت: موجبات رحمت ۲، ۴، ۵
- قیامت: سفیدرویان در قیامت ۱، ۴، ۵
- نهى از منکر: آثار نهى از منکر ۲، ۴