فَيُحْفِکُم
ریشه کلمه
قاموس قرآن
احفاء: مبالغه در سئوال يا مبالغه در دانستن حال شخص است (مفردات) در نهايه آمده كه زنى به محضر آن حضرت آمد «فَسَأَلَها فَاَحْفى وَ قالَ اِنَّها كانَتْ تَأتينازَ مَنَ خَديجَة» حضرت از او به طور تفصيل احوال پرسى كرد و فرمود: او در زمان خديجه به منزل ما مىآمد . * [محمّد:37] اموال شما را نمىخواهد و اگر بخواهد و در خواستن مبالغه كند بخل مىورزيد و نمىدهيد. * [اعراف:187] از تو از قيامت مىپرسند گويا به آن دانائى، بگو علم آن پيش پروردگار من است «عنها» به «يسئلونك» متعلّق است و تقدير چنين است «يَسْئَلونَكَ عَنْها كَاَنَّكَ حَفِىُّ» طبرسى گويد: حفىّ به معنى عالم است يعنى آنقدر سئوال كرده تا دانسته است . * [مريم:47] گفت سلام بر تو حتماً از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم كه او به من مهربان است طبرسى «حفىّ» را مهربان معنى كرده و گويد: حفّى آن است كه در سئوال مبالغه كند و نيز كسى است كه در عطا كردن نعمتها لطف كند. اصل باب به معنى آخر رساندن (مبالغه) است گوئى «تحفيّت بهاى بالغت فى اكرامه» در نهايه هست: «احفى فلان بصاحبه و حفى به و تحفّى: اى بالغ فى بره والسئول عن حاله».