يُکَوّر
«یُکَوِّرُ» از مادّه «تکویر» به معناى پیچیدن است و مخصوصاً ارباب لغت پیچیدن عمامه و دستار به دور سر را نمونه اى از آن مى شمارند، نکته لطیفى که در این تعبیر قرآنى، نهفته است، ـ هر چند بسیارى از مفسران بر اثر عدم توجّه به این نکته، مطالب دیگرى ذکر کرده اند که، چندان مناسب با مفهوم «تکویر» نیست ـ این است که: زمین کروى است و به دور خود گردش مى کند و بر اثر این گردش، نوار سیاه شب، و نوار سفید روز، دائماً گرد آن مى گردند، گویى از یکسو، نوار سفید بر سیاه و از سوى دیگر، نوار سیاه بر سفید پیچیده مى شود.
ریشه کلمه
- کور (۳ بار)
قاموس قرآن
پيچيدن و جمع كردن. راغب مىگويد: «كَوْرُ الشَّىْءِ: اِدارَتُهُ و ضَمُّ بَعْضِهِ اِلى بَعْضٍ كَكَوْرِ العِمامَةِ» عبارت فيومى در مصباح چنين است: «كارَ الْعِمامَةَ كَوْراً: اَدارَها عَلى رَأْسِهِ» ايضاً در مصباح و صحاح گفته: «كُلُّ دَوْرٍ كَوْرٌ» هر گرديدن كور است. تكوير نيز به معنى پيچيدن است در اقرب الموارد هست: «كَوَّرَ الْعِمامَةَ عَلى رَأْسِهِ تَكْويراً: لَفَّها». [زمر:5]. ناگفته نماند: در كور و تكوير استداره و مدور بودن را قيد كردهاند، در اثر حركت وضعى زمين روز و شب دائره وار در اطراف زمين مىگردند و خدا على الدوام روز را شب و شب را بر روز مىپيچد و چون شب را بر روز پيچد روز از بين مىرود و بالعكس. * [تكوير:2-1]. تكوير و پيچيده شدن خورشيد عبارت اخراى خاموش شدن آن است. در كتب نجوم عكس سحابىها را ملاحظه مىكنيد كه به طور مارپيچى مىپيچند، خورشيد چنانكه گويند و در كتاب «معاد از نظر قرآن و علم» توضيح دادهام از مركزش خاموش مىشود و در آينده قسمت خاموش شده آن به قشر ظاهرى منتقل شده و قشر ظاهرى به مركز آن خواهد رفت و آن قهراً به طور مارپيچى خواهد بود كه همان تكوير است. رجوع شود به كتاب فوق ص 34 و كتاب «ماده، زمين و آسمان» تأليف گاموف ص 532 فصل «آينده خورشيد ما». و شايد مراد از تكوير شمس انقباض آن باشد كه در اثر خاموش شدن منقبض خواهد گرديد. رجوع كنيد به «شمس» در اين كتاب.