بِيَدَي

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Added word proximity by QBot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آیات شامل این کلمه

تعبیر به «یَدَىّ» (دو دست) به معناى دست هاى حسّى نیست که او از هر گونه جسم و جسمانیت پاک و منزه است، بلکه، دست در اینجا کنایه از قدرت است، چرا که انسان، معمولاً قدرت خود را با دست اعمال مى کند، لذا در تعبیرات روزمره، این کلمه در معناى قدرت، فراوان به کار مى رود، گفته مى شود فلان کشور در دست فلان گروه است، یا فلان معبد و ساختمان بزرگ، به دست فلان کس ساخته شده، گاه گفته مى شود: دست من کوتاه است، یا دست تو پر است.

دست در هیچ کدام از این استعمالات، به معناى عضو مخصوص نیست، بلکه تمام اینها کنایه از قدرت و سلطه است. و از آنجا که انسان، کارهاى مهم را با دو دست انجام مى دهد، و به کار گرفتن دو دست، نشانه نهایت توجّه و علاقه انسان به چیزى است، ذکر این تعبیر در آیه فوق، کنایه از عنایت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقه اش در آفرینش انسان است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد. «يد» در اصل «يدى» با ياء است جمع آن در قرآن ايدى است [فتح:20]. يد به طور استعاره در چند معنى به كار مى‏رود از جمله: 1- نعمت. «يديت اليه» نعمتى به او رساندم جمع آن در اين معنى ايادى است در صحيفه سجاديه دعاى 37 آمده: «جَزاءً لِلصُّغْرى مِنْ أَياديكَ» يعنى جزائى براى كوچكترين نعمتهايت. 2- حيازت و ملك مثل [بقره:237]. يا عفو كند آنكه عقده نكاح در اختيار و تسلط او است. رجوع شود به «عقد». [آل عمران:26]. اختيار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چيز توانائى. 3- يد مغلوله كنايه است از امساك و بخل چنانكه يد مبسوطه به عكس آن است [مائده:64]. يهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهايشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بكله هر دو دست خدا باز است هر طور بخواهد انفاق كند رجوع شود به «غل». 4- مباشرت. [ص:75]. چه چيز مانع شد از اينكه سجده كنى به آنكه با دست خود آفريدم يعنى مباشر خلقت او خودم بودم و شايد مراد قوت و قدرت باشد. 5- نيرو. [ص:45]. يعنى صاحبان نيرو و بصيرت بودند. در طاعت و بندگى خدا نيرومند و با بصيرت بودند اينك به چند آيه توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مى‏شود چنانكه در «بين» گفته‏ايم يعنى او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش مژده مى‏فرستد. * [فتح:10]. در اين آيه دست حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» به دست خدا تشبيه شده و در جاى آن قرار گرفته است و روشن مى‏شود كه در موقع بيعت آن حضرت دستش را باز و بالا نگاه مى‏داشته و بيعت كنندگان دست خود را از پائين به كف دست آن بزرگوار مى‏رسانده‏اند تا يداللَّه فوق ايديهم مصداق پيدا نمايد. * [توبه:29]. گفته‏اند مراد از «يد» قوه و نيرو است يعنى تا جزيه را از روى قدرت و سلطه‏اى كه بر آنها داريد بدهند و اگر مراد دست باشد ظاهراً معنى آن باشد كه از دستشان به دست شما برسد در جوامع الجامع فرموده: «حتى يُعْطُوها عَنْ يَدٍ اِلى يَدٍ» يعنى نقداً و بدون واسطه بدهند در الميزان آمده: «مُتَجاوِزَةٍ عَنْ يَدِهِمْ اِلى يَدِكُمْ». * حد يد از سرانگشتان است تا شانه و غير آن با قرينه فهميده مى‏شود مثل [مائده:6]. كه به قرينه «اِلَى الْمَرافِقِ» معلوم مى‏شود مراد از «اَيْدِيَكُمْ» تا آرنج است و مثل [مائده:38]. كه به وسيله روايات معلوم مى‏شود مراد از ايدى چهار انگشت است كه از دزد بريده مى‏شود. و مثل [مائده:6]. كه مراد از «يد» تيمم از مچ تا سرانگشتان است.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...