إِمَام

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Added word proximity by QBot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آیات شامل این کلمه

«إِمام» به معناى راه و جاده است (زیرا از ماده «أَمّ» به معناى قصد کردن گرفته شده، چون انسان براى رسیدن به مقصد، از راه ها عبور مى کند).

«اِمَام مُبِیْن»: در تفسیر جمله «إِنَّهُمَا لَبِإِمَام مُبِین» مشهور و معروف همین است که اشاره به شهر قوم لوط و شهر اصحاب الایکه مى باشد; و کلمه «اِمام» به معناى راه و جاده است. این احتمال را نیز بعضى داده اند که منظور از «اِمَام مُبِیْن» همان لوح محفوظ باشد به قرینه آیه 12 سوره «یس»، ولى این احتمال بسیار بعید است; چرا که قرآن مى خواهد براى مردم درس عبرت بیان کند، و بودن نام این دو شهر، در «لوح محفوظ» نمى تواند تأثیرى در عبرت گیرى مردم داشته باشد; در حالى که بودن این دو شهر بر سر راه کاروان ها و سایر رهگذران، مى توانست اثر عمیقى در آنها بگذارد، لحظه اى در آنجا درنگ کنند، و بیندیشند و دل عبرت بینشان از دیده نظر کند و این سرزمین بلا دیده را آینه عبرت داند، گاهى در کنار سرزمین قوم لوط و گاهى در کنار سرزمین اصحاب الایکه، سرانجام سیلاب اشک را بر سرنوشت آنها از دیده روان سازند!

ریشه کلمه

قاموس قرآن

پيشوا. راغب گويد: اِمام آنست كه از وى پيروى و به وى اقتدا شود، خواه انسان باشد خواه كتاب يا غير آن، حق باشد يا باطل جمع آن اَئِمّه است. در قاموس گفته اِمام آن است كه از وى پيروى شود رئيس باشد يا غير آن، ريسمانى كه بَنّا به ديوار مى‏كشد تا راست بنا كند، راه، متولّى امر، قران، پيغمبر، خليفه، فرمانده لشگر، و آنچه بچّه هر روز ياد مى‏گيرد، و نمونه‏اى كه از روى آن نظير آن را مى‏سازند و... نا گفته نماند معنى جامع، همان مقتدا بودن است، ريسمانى كه بَنّا از آن پيروى مى‏كند و طبق آن بنا مى‏كند، راهى كه انسان در امتداد آن قدم بر مى‏دارد، كتابى كه مى‏خواند همه امام و پيشوا و مقتدايند. در آيه [بقره:124]، مراد از امام، ابراهيم «عليه السلام» است و از «لا يَنالُ عَهْدِى الظّالِمينَ» مى‏فهميم كه امامى كه خدا از او راضى است و امامى كه امامت او را خدا مى‏دهد از ستمكاران برگزيده نمى‏شود «لا يَنالُ عَهدِى الظّالِمينَ». اگر گويند: كسى كه ظالم و ستمگر بود ولى توبه كرد و نيكوكار شد، يا كافر و مشرك بود و ايمان آورد چه مانعى دارد كه چنين كسى از جانب خدا امام باشد؟ گوئيم: وجدان و فطرت حكم مى‏كند كه چنين كسى هم امام نباشد و خدا او را براى اين كار انتخاب نكند، درست است توبه و ايمان بسيارى از كارها را جبران مى‏كند، ولى باز وجدان حكم مى‏كند كه خداوند فقط پاكان مطلق را براى اين كار انتخاب مى‏كند نه آنان كه در گذشته ستمگر و مسلوب الاطمينان بوده و الآن توبه كرده‏اند و يا مشرك بوده و ايمان آورده‏اند، حقّاً آن شاعر خوب گفته: لَيْسَ مَنْ اَذْنَبَ ذَنباً بِامام كَيفَ مَن اَشْرَكَ دَهراً وَ كَفَرَ تفصيل سخن را در كتب تفسير ذيل آيه‏ى فوق مطالعه كنيد. (درباره این آیه در «عهد» توضیح داده شده حتماً به آنجا رجوع شود. با در نظر گرفتن آنچه در معنى اِمام گفته شد معنى آيه‏ى [يس:12] روشن مى‏شود «اِمام مُبين» بمعنى كتاب مبين است. در تفسير الميزان از تفسير قمّى از ابن عباس از على «عليه السلام» نقل شده كه فرمود: بخدا منم امام مبين حق را از باطل آشكار مى‏كنم، و اين را از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» به ارث برده‏ام. و از معانى الاخبار از حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله» نقل كرده كه درباره على «عليه السلام» فرمود: او امامى است كه خدا در وى علم هر چيز را شمرده آنگاه صاحب الميزان فرموده اين دو حديث در صورت صحت اَبداً راجع به تفسير نيستند، بلكه از بَطن قرآن و اشارات آن مى‏باشند و مانعى نيست كه خدا علم كتاب مبين را به كسى كه بنده‏ى خالص و خاصّ خداست بدهد و او«عليه السلام»، بعد از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» سيّد موّحدين است. * [حجر:79]، از آنها انتقام كشيديم و آن دو راه آشكارى است، اِمام در اينجا به معنى راه است و ضمير «اِنّهما» به خرابه‏هاى قوم لوط و صالح بر مى‏گردد، و در آيه [هود:17]، احقاف: 12، به تورات اِمام اطلاق شده است. ناگفته نماند: قرآن پيشوايان را به دو دسته تقسيم مى‏كند، پيشوايان حقّ و پيشوايان باطل، مثل [انبياء:73]، [قصص:41].


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...