الظّل
ریشه کلمه
- ظلل (۳۵ بار)
قاموس قرآن
(بكسر ظاء) سايه. گفتهاند: آن از فىء اعم است گويند: ظل الليل. ظلّ الجنة هر موضعيكه آفتاب بدان نرسيده ظلّ گويند ولى فىء فقط بمحلى گفته مىشود كه آفتاب از آن بر گشته. و بقولى در صبح ظل و در عصر فىء گويند. و شايد: اين از آن جهت است كه فىء در اصل بمعنى رجوع است و سايه در عصر برمى گردد. در مجمع ذيل آيه [نساء:56] گويند: اصل ظل بمعنى ستر است كه از آفتاب مىپوشاند رؤبه گفته: هر موضعى كه در آن آفتاب بوده و برگشته ظل و فىء و غير آن ظل است. [قصص:24]. براى آن دو آب كشيد سپس به سايه برگشت. جمع آن ظلال است (بكسر ظاء)[انسان:14]. ظل ظليل:يعنى زندگى لذّت بخش در مجمع فرموده براى مبالغه شىء را به مثل لفظش توصيف مىكنند مثل: [نساء:57]. به تنهايى به معنى سايه دار است. به نظرم مراد از آن در آيه عيش و رفاه است نه سايه راغب و ديگران گفتهاند: از عزت و رفاه و اباء با ظل تعبير مىآورند على هذا معنى آيه اين است: آنها را به رفاه دائمى وارد مىكنيم. به قول راغب كنايه از غضارت عيش است.