کُرْسِيّه

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Added word proximity by QBot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آیات شامل این کلمه

«کرسى» از نظر ریشه لغوى از «کِرْس» (بر وزن ارث) گرفته شده که به معناى اصل و اساس مى باشد و گاهى نیز به هر چیزى که بهم پیوسته و ترکیب شده است گفته مى شود، و به همین جهت به تخت هاى کوتاه «کُرْسى» مى گویند و از آنجا که استاد و معلم به هنگام تدریس و تعلیم بر کرسى مى نشیند.

گاهى کلمه کرسى کنایه از «علم» مى باشد. و نظر به این که «کرسى» تحت اختیار و زیر نفوذ و سیطره انسان است، گاهى به صورت کنایه از «حکومت»، «قدرت» و فرمانروایى بر منطقه اى به کار مى رود.

این که «کُرْسِى» به معناى «تخت پایه کوتاه» است، چنین به نظر مى رسد که سلاطین داراى دو نوع تخت بوده اند، تختى براى مواقع عادى، که پایه هاى کوتاهى داشت، و تختى براى جلسات رسمى و تشریفاتى، که پایه هاى بلند داشت; اوّلى را «کرسى» و دومى را «عرش» مى نامیدند.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

سرير. تخت. راغب گفته: كرسى در تعارف عامه اسم چيزيست كه بر آن مى‏نشينند. در قاموس و اقرب گويد: كرسى به ضم و كسر كاف به معنى سرير است [ص:34]. سليمان را امتحان كرديم و بر سرير او جسدى انداختيم سپس انابه نمود رجوع شود به «سليمان». * [بقره:255]. كرسى و سرير خدا كه به سموات و ارض محيط است چيست؟ مى‏شود گفت: مراد از كرسى حكومت و قيوميت و سلطه و تدبير خدا است چنانكه در صدر آيه فرموده: «هُوَ الْحَّىُ الْقَيُّومُ...» و اگر صدر آيه را تا «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ...» به دقت مطالعه كنيم اين مطلب روشن خواهد شد مخصوصاً با در نظر گرفتن «وَ لايَؤُدُهُ حِفْطُهُما وَ هُوَ الْعَلِّىُ الْعَظيمُ» يعنى نگهدارى و تدبير آسمانها و زمين خدا را خسته نمى‏كند و او والامقام و بزرگ است. به قول بعضى مراد از كرسى علم است و مى‏شود «وَ لايُحيطُونَ بِشَىْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ» را به آن قرينه گرفت، بنابر نظر اول، اين آيه نظير آيات [مائده:18]. است. و آن از مراتب علم خداست الميزان نيز آن را احاطه سلطنت الهى و ربوبيت و از مراتب علم خدا وسعه را به معنى حفظ كل شى‏ء گفته است. محمد عبده آن را علم الهى مى‏داند. نظرى به روايات‏ ظهور بعضى روايات در آن است كه كرسى مانند عرش هر دو موجود خارجى و از عالم غيبند چنانكه در «عرش» مشروحاً نقل و بيان شد، از بعضى روايات ظاهر مى‏شود كه كرسى قائم به عرش است و آنچه در عالم جارى مى‏شود از عرش به كرسى و از كرسى به عالم مى‏رسد (روايت حنّان ابن سدير از امام صادق «عليه السلام» در «عرش»). و از برخى از آنها روشن مى‏شود وسعت كرسى بيشتر از عرش است چنانكه از تفسير عياشى و غيره نقل شده است. 1- عَنِ الصَّادِقِ «عليه السلام»:«قالَ السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَ جَميعُ ما خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىّ». 2- عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ «عليه السلام»قالَ:«قالَ اَبُوذَرُ يا رَسُولَ اللهِ ما اَفْضَلُ ما اُنْزِلَ عَلَيْكَ؟ قالَ: آيَةُالْكُرْسِىّ. مَا السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الْاَرَضُونَ السَّبْعُ فِى الْكُرْسِىِ اِلا كَحَلْقَةٍ مُلْقاةٍ بِاَرْضٍ بَلاقِعَ وَ اِنَّ فَضْلَهُ عَلَى الْعَرْشِ كَفَضْلِ الْفَلاتِ عَلىِ الْحَلْقَةِ» به صريح اين حديث فضل و فزونى كرسى بر عرش مانند بزرگى بيابان بر يك حلقه آهن است. 3- «عَنْ زُرارَةقالَ: سَأَلْتُ اَبا عَبْدِالله «عليه السلام»عَنْ قَوْلِ اللهِ «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ» السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَسِعَ الْكُرْسسِىَّ اَوِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ؟قالَ لا بَلِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ، وَالْعَرْشُ وَ كُلَّ شَىْ‏ء خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىِّ».اين روايت نيز نظير سابق است. در كافى باب العرش و الكرسى نيز اين روايات و نظائر شان يافته است ايضاً توحيد صدوق باب 52. گفته شد كه: ظهور روايات در موجود خارجى بودن كرسى است مگر آنكه كسى آنها را به عنايتى تأويل كند واللَّه العالم در توحيد صدوق باب 52 از حفض بن غياث نقل شده: «سَأَلْتُ اَبا عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ» قالَ: عِلْمُهُ». فضيلت آية الكرسى‏ [بقره:255]. اين آيه مشهور به آية الكرسى است از صدر اول اسلام حتى در زمان حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» - چنانكه از روايات شيعه و اهل سنت به دست مى‏آيد - به اين نام معروف شده است. اين آيه توحيد خالص و قدرت و قيوميت خداوند را در جهان به بهترين وجهى روشن و بيان مى‏كند توجه به الفاظ و معانى آن از توضيح درباره آن بى نياز مى‏كند و چون داراى اين مقام و عظمت است لذا درباره حفظ و خواندن و توجه به معانى آن بيشتر توجه شده و فضائلى درباره آن نقل گرديده است. در تفسير برهان از امام صادق «عليه السلام» منقول است: 1- «قالَ اِنَّ لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ ذُرْوَة وَ ذُرْوَةُ الْقُرْآنِ آيَةُ الْكُرْسِىّ مَنْ قَرَءَها مَرَّ ةً صَرَفَ اللهُ عَنْهُ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا وَ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الْآخِرَةِ، اَيْسَرُ مَكْروُهِ الدُّنْيا اَلْفَقْرُ و اَيْسَرُ مَكْرُوهِ الْآخِرَةِ عَذابُ الْقَبْرِ وَ اِنّى‏ لَاَسْتَعينُ بِها عَلى‏ صُعُودِ الدّرَجَةِ» اين حديث در برهان از تفسير عياشى نقل شده و در نسخه ما از عياشى زيادتى در حديث هست كه وجه آن را ندانستيم لذا آن را بدون زيادت از برهان نقل كرديم. يعنى براى هر چيز نخبه‏اى هست و نخبه قرآن و قله قرآن آيةالكرسى است، هر كه يكبار آن را بخواند خداوند هزار ناگوارى از ناگواريهاى دنيا و هزار ناگوارى از ناگواريهاى آخرت را از او بگرداند، آسانترين ناگوارى دنيا فقر و سهلترين ناگوارى آخرت عذاب قبر است و من به اميد ارتقاء درجه و مقامم آن را مى‏خوانم. 2- «قالَ اَبُو عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» اَلا اُخْبِرُكُمْ بِما كانَ رَسُولُ اللهِ«صلى الله عليه و آله» يَقُولُ اِذا آوى اِلى فِراشِهِ؟ قُلْتُ: بَلى قالَ: كانَ يَقْرَءُ آيَةَالْكُرْسِىِ وَ يَقُولُ بِسْمِ اللهِ آمَنْتُ بِاللهِ وَ كَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اَللهُمَّ احْفِظْنى فى مَنامى وَ فى يَقْظَتى» (برهان). از اميرالمؤمنين «عليه السلام» در امالى شيخ نقل شده: از روزى كه كلام رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» را درباره آيةالكرسى شنيدم نخوابيدم هيچ شب نخوابيدم مگر اينكه آن را خواندم.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...