ص ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(داوود) گفت: «مسلّماً او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده؛ و بسیاری از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند؛ امّا عدّه آنان کم است!» داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزموده‌ایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.

|[داود] گفت: قطعا او در مطالبه ميش تو كه بر ميش‌هاى خود بيفزايد بر تو ستم كرده است، و در حقيقت بسيارى از شريكان به يكديگر ستم روا مى‌دارند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، و اينها هم اندكند. و داود فهميد كه او را [با اين ماجرا] آزمو
[داوود] گفت: «قطعاً او در مطالبه ميش تو [اضافه‌] بر ميش‌هاى خودش، بر تو ستم كرده، و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‌دارند، به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، و اينها بس اندكند، و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‌ايم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد.
داود گفت: البته بر تو ظلم کرده که خواسته است یک میش تو را به میش‌های (نود و نه گانه) خود اضافه کند، و بسیار معاشران و شریکان در حق یکدیگر ظلم و تعدی می‌کنند مگر آنان که اهل ایمان و عمل صالح هستند که آنها هم بسیار کم‌اند. و (پس از این قضاوت بی‌تأمّل و سریع) داود دانست که ما او را سخت امتحان کرده‌ایم، در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت.
گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش های خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسیاری از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم می کنند، به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و اینان اندک اند. و داود دانست که ما او را [در این حادثه] آزموده ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بی درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
داود گفت: او كه ميش تو را از تو مى‌خواهد تا به ميشهاى خويش بيفزايد بر تو ستم مى‌كند. و بسيارى از شريكان جز كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند -و اينان نيز اندك هستند- بر يكديگر ستم مى‌كنند. و داود دانست كه او را آزموده‌ايم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع درافتاد و توبه كرد.
[داوود] گفت به راستی با خواستن میش تو و افزودنش به میشهای خود، در حق تو ستم کرده است، و بسیاری از شریکان هستند که در حق همدیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته پیش گرفته باشند، و ایشان [به واقع‌] اندکشمارند، و داوود دانست که ما او را آزموده‌ایم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار کرد، و به سجده در افتاد و توبه کرد
[داوود] گفت: بى‌گمان با خواستن ميش تو [و افزودن آن‌] به ميشان خويش بر تو ستم كرده است، و هر آينه بسيارى از شريكان- كه مال به هم مى‌آميزند- برخى‌شان بر برخى ستم مى‌كنند مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك و شايسته كرده‌اند، و ايشان اندكند. و [در اينجا] داوود دانست كه همانا او را آزمون كرده‌ايم پس، از پروردگار خويش آمرزش خواست و سجده‌كنان بر روى بيفتاد و [به خداى‌] بازگشت- توبه كرد-.
(داود) گفت: مسلّماً او با درخواست یگانه میش تو برای افزودن آن به میشهای خود، به تو ستم روا می‌دارد. اصلاً بسیاری از آمیزگاران و کسانی که با یکدیگر سر و کار دارند، نسبت به همدیگر ستم روا می‌دارند، مگر آنان که واقعاً مؤمنند و کارهای شایسته می‌کنند، ولی چنین کسانی هم بسیار کم و اندک هستند. داود گمان برد که ما او را آزموده‌ایم (و اندازه‌ی هراس او از دیگران، و نیز نحوه‌ی قضاوت وی را به محکّ آزمایش زده‌ایم). پس از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه کرد.
(داوود) گفت: «همانا او در مطالبه‌ی میش تو - (اضافه) بر میش‌های خودش - بر تو همواره ستم کرده. و بی‌گمان بسیاری از شریکان به همدیگر بی‌چون ستم روا می‌دارند؛ جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و اینان اندکند.» و داوود گمان (درستی) برد که ما او را بی‌گمان سخت آزمایش کرده‌ایم. پس از پروردگارش پوشش خواست و در حال رکوعش (به سجده) فرو افتاد و (سوی پروردگار) پیاپی بازگشت.
گفت هر آینه ستم بر تو کرده است بخواستن گوسفندت بسوی گوسفندان خویش و همانا بسیاری از شریکان ستم ورزند برخیشان بر برخی مگر آنان که ایمان آرند و کردار شایسته کنند و چه کمند آنان و پنداشت داود که آزمودیمش پس آمرزش خواست از پروردگار خویش و بروی در افتاد پرستش کننده و بازگشت کرد


ص ٢٣ آیه ٢٤ ص ٢٥
سوره : سوره ص
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْخُلَطَآءِ»: جمع خَلیط. آمیزشکاران. آمیزگاران. شرکاء. مراد آشنایان و شریکانی است که با هم سر و کار دارند و اغلب اموال یا احشام خود را با هم می‌آمیزند. «قَلِیلٌ مَّا هُمْ»: آنان بسیار اندکند. (هُمْ) مبتدای مؤخّر و (قَلِیلٌ) خبر مقدّم، و (مَا) زائد و برای مبالغه در کمی و تأکید قلّت آمده است و معنی همچون (جِدّاً) دارد. «فَتَنَّاهُ»: او را امتحان کرده‌ایم. امتحان در این که آیا با وجود آن که خدا را در کنار خود می‌بیند از بندگان می‌ترسد یا خیر، و نیز سنجش کار قضاوت او. «إِسْتَغْفَرَ»: طلب آمرزش کرد. مراد طلب آمرزش مطلق است. یعنی درخواست بخشش بدون در میان بودن خطا و گناه. چنین استغفاری برمی‌گردد به مبدأ: «حَسَنَاتُ الأبْرَارِ، سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ»: (نگا: غافر / ، محمّد / ، فتح / نصر / . «خَرَّ»: فرو افتاد (نگا: اعراف / نحل / ، حجّ / ، سبأ / ). «رَاکِعاً»: کرنش کنان. سجده‌کنان. خاشعانه (نگا: بقره / ، آل‌عمران / ، مائده / ). تعبیر «رَاکِعاً»: یا به خاطر آن است که رکوع مقدّمه سجده بوده و یا این که به معنی خود سجده است، چرا که رکوع و سجود هر دو به معنی انحناء و خمیدن است، و گاهی هم به معنی مطلق خشوع و خضوع می‌باشد. «أَنَابَ»: از کرده خویش پشیمان شد و برگشت. توبه کرد. کرده داود، شتاب در صدور حکم قضاء بر اثر وضوح موضوع، و یا گمان بردن کشتن خود توسّط طرفین دعاوی، و خوف بیجا از بندگان با وجود حضور یزدان بود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - حکم داوود(ع)، به ظالمانه بودن کار صاحب ۹۹ میش در طمع کردن به تنها میش برادرش (قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلى نعاجه)

۲ - افزون طلبى و تصاحب مال دیگران، ظلم است. (قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلى نعاجه)

۳ - محترم بودن مالکیت شخصى در عصر داوود(ع) (قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلى نعاجه) انتقاد نکردن از داشتن ۹۹ میش و ظالمانه دانستن تصاحب تنها میش برادر، گویاى برداشت یاد شده است.

۴ - رواج ستم و تجاوز به حق، در میان بسیارى از شریکان در عصر داوود(ع) (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى بعضهم على بعض)

۵ - بسیارى از شریکان، آلوده به اجحاف و تجاوز به حقوق یکدیگراند. (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى بعضهم على بعض) آنچه از ظاهر آیه شریفه استفاده مى شود، این نکته است که کلام داوود(ع) یک قانون کلى است و شامل تمامى شرکا مى شود و منحصر به شریکان عصر او نیست.

۶ - تنها، مؤمنان نیکوکار از ظلم در حق شریکان و معاشرین خود پرهیز مى کنند. (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى بعضهم على بعض إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)

۷ - تنها تعداد اندکى از شریکان و معاشرین، به خاطر ایمان و نیک کردارى، در حق یکدیگر ستم نمى کنند. (إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و قلیل ما هم)

۸ - ایمان و عمل صالح، مانع از تجاوز به حقوق دیگران و ستم در حق شریکان (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)

۹ - لزوم همراه بودن ایمان و عمل صالح (إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)

۱۰ - انسان هاى مؤمن، نیک کردار و پرهیز کننده از ظلم به دیگران، بسیار اندک اند. (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و قلیل ما هم) تنکیر «قلیل» و اضافه شدن «ما»ى مبهمه، بر مبالغه در قلت دلالت دارد.

۱۱ - پرهیز از ظلم و دورى از ستم در روابط اقتصادى، ویژگى مؤمنان راستین است. (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و قلیل ما هم)

۱۲ - زندگى مختلط و شراکت در امور اقتصادى، زمینه ساز تضییع حقوق و لغزشگاه بسیارى از مردم (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا ... و قلیل ما هم)

۱۳ - برادر مظلوم و داراى یک میش، مورد دلدارى داوود(ع) قرار گرفت. (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا ... و قلیل ما هم) از ظاهر آیه استفاده مى شود که سخن داوود(ع) براى دلدارى به برادر مظلوم بوده است.

۱۴ - موعظه و رهنمود داوود(ع) به دو برادر متخاصم، با توصیه به ایمان و نیک کردارى و پرهیز از تجاوز به حقوق یکدیگر (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا ... و قلیل ما هم) بیان این نکته مهم و کلى که «بسیارى از شریکان در حق یکدیگر ستم مى کنند و تنها مؤمنان نیک کردار چنین نیستند»; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است که درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤید برداشت یاد شده است.

۱۵ - توصیه به ایمان و عمل صالح و پرهیز از تجاوز به حقوق یکدیگر، از بهترین رهنمودها به بشر (و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغى ... إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و قلیل ما هم)

۱۶ - داوود(ع)، ماجراى دادخواهى برادران داراى میش و داورى میان آنان را، یک آزمایش الهى دانست. (قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک ... و ظنّ داود أنّما فتنّ-ه)

۱۷ - پیامبران، همچون دیگران در معرض آزمون الهى اند. (و ظنّ داود أنّما فتنّ-ه)

۱۸ - استغفار داوود(ع) از پروردگار، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى میان متخاصمان (و ظنّ داود أنّما فتنّ-ه فاستغفر ربّه)

۱۹ - داوود(ع)، شیوه داورى خود درباره برادران متخاصم را خطا دانست. (قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک ... و ظنّ داود أنّما فتنّ-ه فاستغفر ربّه) در این که استغفار داوود(ع) درباره چه اشتباهى بود، میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد; از جمله بهترین و موافق ترین آنها با آیه شریفه، مسأله نشنیدن دفاع برادر متهم و شتاب در داورى است. گفتنى است برخى از روایات مربوط به آیه، مؤید همین برداشت است (تفسیر برهان، ج ۴، ص ۴۵).

۲۰ - ربوبیت خداوند، مقتضى درخواست آمرزش از او است. (فاستغفر ربّه)

۲۱ - به سجده افتادن داوود(ع) به درگاه خداوند پس از گمان خطا کردنش در داورى میان برادران متخاصم (و خرّ راکعًا) مقصود از «خرّ راکعاً» - مطابق نظر بیشتر مفسران - سجده است.

۲۲ - انابه و توبه داوود(ع) به درگاه خداوند، پس از گمان خطا کردنش در داورى میان برادران متخاصم (و أناب)

۲۳ - اهمیت حقوق مردم و خطیر بودن مسؤولیت داورى میان آنان (فاستغفر ربّه و خرّ راکعًا و أناب) استغفار، سجده و انابه داوود(ع) به درگاه الهى، پس از گمان به رخ دادن یک خطا در داورى میان دو گروه متخاصم (خطایى که مسلّماً در نتیجه حکم هیچ تأثیرى نداشت) مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۲۴ - لزوم توبه و بازگشت سریع از خطا هنگام رخ دادن کمترین اشتباه در داورى (فاستغفر ربّه و خرّ راکعًا و أناب)

روایات و احادیث

۲۵ - «عن الرضا(ع): ...بعث اللّه عزّوجلّ إلى داود الملکین فتسوّرا المحراب فقالا خصمان بغى بعضنا على بعض فاحکم بیننا بالحقّ إنّ هذا أخى له تسع و تسعون نعجة ... فعجل داود(ع) على المدعى علیه فقال لقد ظلمک ... و لم یسئل المدعى البیّنة على ذلک و لم یقبل على المدعى علیه فیقول له ما تقول فکان هذا خطیئة رسم الحکم;[۱] از امام رضا(ع) روایت شده که خداوند عزّوجلّ دو فرشته را فرستاد تا از دیوار محراب داوود بالا رفتند و بر او وارد شدند و گفتند: دو نفر هستیم که یکى بر دیگرى ستم کرده است; پس بین ما به حق داورى کن. یکى از آنان گفت: این برادر من است که ۹۹ میش دارد و... داوود در حکم عجله کرد و گفت: برادرت به تو ظلم کرده... و از مدعى بیّنه نخواست و به مدعا علیه هم نگفت تو چه مى گویى؟ و این یک خطا در شیوه دادرسى بود».

۲۶ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: «و ظنّ داود» أى علم و «أناب» أى تاب...;[۲] از امام باقر(ع) درباره سخن خدا روایت شده [که فرمود:] «و ظنّ داود»; یعنى، دانست و «أناب»; یعنى، توبه کرد...».

موضوعات مرتبط

  • استغفار: زمینه استغفار ۲۰
  • امتحان: امتحان با قضاوت ۱۶
  • انبیا: امتحان انبیا ۱۷
  • ایمان: آثار ایمان ۷، ۸; اهمیت ایمان ۱۵; ایمان و عمل صالح ۹; توصیه به ایمان ۱۴
  • تکاثر: ظلم تکاثر ۲
  • توبه: فوریت توبه ۲۴
  • حقوق: اهمیت ترک تجاوز به حقوق دیگران ۱۵; توصیه به ترک تجاوز به حقوق دیگران ۱۴; زمینه تضییع حقوق ۱۲
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۲۰; عمومیت امتحانهاى خدا ۱۷
  • داود(ع): استغفار داود(ع) ۱۸; امتحان داود(ع) ۱۶; بینش داود(ع) ۱۶، ۱۹، ۲۱; توبه داود(ع) ۲۲، ۲۶; توصیه هاى داود(ع) ۱۴; داود(ع) و خطا ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲، ۲۵; سجده داود(ع) ۲۱; علم داود(ع) ۲۶; قصه داود(ع) ۱۳، ۲۱، ۲۵; قضاوت داود(ع) ۱، ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۵; موعظه به منازعان قصه داود(ع) ۱۴; موعظه هاى داود(ع) ۱۴
  • روابط اجتماعى: آثار روابط اجتماعى ۱۲
  • شرکت: آثار شرکت ۱۲
  • شریک: اجتناب از ظلم به شریک ۶; تجاوز به حقوق شریک ۴، ۵; ظلم به شریک ۴; موانع تجاوز به حقوق شریک ۸; موانع ظلم به شریک ۷، ۸
  • صالحان: تنزیه صالحان ۱۰; صالحان و ظلم ۱۰; کمى صالحان ۱۰
  • ظلم: تاریخ ظلم ۴; ظلم در دوران داود(ع) ۴
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۷، ۸; اهمیت عمل صالح ۱۵; توصیه به عمل صالح ۱۴
  • غصب: ظلم غصب ۲
  • قضاوت: اهمیت قضاوت ۲۳; توبه از قضاوت خطا ۲۴
  • مالکیت: مالکیت خصوصى در دوران داود(ع) ۳
  • مؤمنان: تنزیه مؤمنان ۱۰، ۱۱; روابط اقتصادى مؤمنان ۱۱; صفات مؤمنان ۱۱; عدالت مؤمنان ۶; فضایل مؤمنان ۶; کمى مؤمنان ۱۰; مؤمنان و ظلم ۱۰
  • مردم: اهمیت حقوق مردم ۲۳
  • موعظه: بهترین موعظه ۱۵

منابع

  1. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۹۴، ب ۱۴، ح ۱.
  2. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۳۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۵۰، ح ۲۵.