يَقْبِضْن
ریشه کلمه
- قبض (۹ بار)
قاموس قرآن
گرفتن. راغب گويد: قبض گرفتن شىء است با تمام دست.«قَبْضُ الْيَدِ عَلَى الشَّىْء» جمع كردن و گره كردن دست است بعد از اخذ شیء، «قَبضُ الیَدِ عَنِ الشَّیءِ» جمع کردن دست است پیش ا ز اخذ، و آن به معنى امساك از اخذ شىء است. [فرقان:46]. سپس آن را به آسانى به طرف خويش گرفتيم. [بقره:245]. خداوند تنگ مىكند و بسط مىدهد و به سوى او برگشته مىشويد. قبض در آيه به معنى امساك است كه در اول گفته شد. [ملك:19]. مراد از قبض جناح چنانكه گفتهاند جمع كردن آن است و مجموع صف جناح و قبض آن، عبارت اخراى پرواز است زيرا پرواز ان است كه پرنده بال خود را مرتبا بگشايد و جمع كند يعنى آيا نگاه نكردند به پرندگان بالا سرشان كه پرواز مىكنند. * [زمر:67]. «قَبْضَة» مصدر است به معنى مقبوض و مقبوض چيزى است كه در دست گرفته شود و آن كنايه از تسلط تام بر شىء است از مقبوض بودن زمين و مطوى بودن سموات بدست مىآيد كه مراد از آن دو قطع شدن اسباب و وسائل مادى و ظهور حكومت مطلقه و تدبير منحصر خداست يعنى: زمين همهاش روز قيامت در قبضه و در تسلط خداست و آسمانها به قدرت او به هم پيچيدهاند قيد«يَوْمَ الْقَيمَةِ» ظاهرا براى آن است كه ظهور تسلط مطلقه خدا در آن روز است و در دنيا آن ظهور را ندارد. [طه:96]. «قَبْضَة» به معنى مقبوض است يعنى: دانستم آنچه را كه مردم ندانستند مشتى از اثر رسول را برگرفتم سپس آن را انداختم. رجوع شود به «اثر».