يَعْش
ریشه کلمه
- عشو (۱۴ بار)
قاموس قرآن
[زخرف:36]. هر كه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براى او مىآوريم كه مصاحب اوست. عشو چنانكه در مجمع گفته ضعف بينائى و اعراض است و عشاء كورى و از بين رفتن چشم مىباشد در اقرب نيز اعراض را از جمله معانى آن گفته است «عَشى عَنْها:اَعْرَضَ عَنْها» راغب گويد: «عَشى عَنْهُ:عَمِىَ عَنْهُ». على هذا چون قرائت مشهور «يَعْشُ» به ضّم شين است معنى آن اعراض و ضعف بصر مىباشد، بعضى آن را به فتح شين خواندهاند كه در اين صورت از باب علم يعلم به معنى كورى است نگارنده در آيه قول سدّى را اختيار مىكنم كه اعراض گفته است نظير اين آيه، آيه [مريم:83] است. عشاء: از اول مغرب تا وقت نماز عشاء (مفردات) [يوسف:16]. وقت مغرب گريه كنان پيش پدر آمدند [نور:58]. عشاء را آخر روز و اول شب نيز گفتهاند ولى قول راغب اقوى است و ظهور قرآن آن را تأييد مىكند طبرسى آن را به لفظ «يقال» آورده است. آن فقط دوبار در قرآن آمده است. عشّى: بهعقيده راغب از اول ظهر است تا صبح روز بعد. ابن اثير در نهايه و طبرسى ذيل آيه 16 سوره يوسف آن را به لفظ «قيل» آوردهاند. ولى طبرسى و زمخشرى ذيل آيه [آل عمران:41] عشّى را از اول ظهر تا غروب آفتاب گفتهاند چنانكه ابكار را از طلوع فجر تا وقت چاشت و انتشار نور خورشيد ذكر كردهاند. ناگفته نماند: عشاء در قرآن تنها آمده ولى «عَشِّى» اغلب با «اِبْكار-اِشْراق-غَداة-بُكْرَة» مقابل آمده است مثل آيه فوق و آيه [انعام:52]. [ص:18]. [مريم:11]. بنابر قول راغب مدت تسبيح و دعا در اين آيات از طلوع فجر تا نزديكى ظهر و از ظهر تا صبح روز بعد است و بنابر قول طبرسى و زمخشرى دو طرف روز مىباشد. و قول آنها به نظر بهتر مىآيد. عشّيه: همان عشّى است به قولى تاء آن براى وحدت است [نازعات:46]. ضمير «ضُحها» به «عَشِّيَة» راجع است يعنى روزى كه قيامت را مىبينند گوئى در دنيا يا در قبرها توقّف نكردهاند مگر آخر يك روز و يا اول آن را.